افشاگریهای تازه علیه آقای بازیگر؛ زنان از شب تاریک زمستان پرده برداشتند
نی نی بان: افشاگری دوم علیه پژمان جمشیدی! در حالیکه پرونده اتهام تجاوز علیه ستاره محبوب سینما همچنان خبرساز است، یک زن تبعیدی سکوت چندساله خود را شکست و روایتی تلخ از شبی زمستانی با آقای بازیگر را فاش کرد.
فهرست مطالب
در روزهایی که نام پژمان جمشیدی، ستاره محبوب سینما، درگیر یکی از جنجالیترین پروندههای سالهای اخیر شده، رسانهها و افکار عمومی با موجی از واکنشها، روایتها و افشاگریها مواجهاند. ماجرای شکایت یک زن ۲۱ ساله به اتهام تجاوز جنسی و بازداشت موقت جمشیدی در ۲۱ اکتبر، همانند انفجاری رسانهای ایران را دستخوش شوک کرد.
افشاگری اول؛ ماجرای اتهام
در ۲۱ اکتبر، خبر بازداشت موقت جمشیدی به اتهام تجاوز جنسی به یک زن ۲۱ ساله، همانند بمبی در فضای رسانهای ایران منفجر شد. در کشوری که حتی تعریف قانونی مشخصی از «تجاوز» وجود ندارد، بازداشت چهرهای با چنین شهرتی، اتفاقی نادر و تکاندهنده بود. در ساعات اولیه، موجی از حمایتهای بیقیدوشرط از سوی چهرههای ورزشی، هنری و اینفلوئنسرها به راه افتاد؛ پیامهایی که از «اخلاق حرفهای» و «تعهد انسانی» جمشیدی میگفتند و با هشتگ #قضاوت_نکنیم فضای شبکههای اجتماعی را قبضه کردند.
اما این موج حمایتی دیری نپایید. با انتشار روایت مستقیم شاکی، فضای عمومی تغییر کرد و برای نخستینبار، بخش قابلتوجهی از جامعه در کنار قربانی خشونت جنسی ایستاد. این تغییر لحن، زمینهساز افشاگریهای بعدی شد؛ از جمله گزارشی تکاندهنده در روزنامه فرانسوی لیبراسیون که ابعاد تازهای از این پرونده را روشن کرد.

افشاگری دوم؛ شکستن دیوار سکوت
در گزارش لیبراسیون، زنی دیگر که اکنون در تبعید زندگی میکند، برای نخستینبار سکوت خود را شکست و از تجربه آزار جنسی توسط پژمان جمشیدی سخن گفت. «عسل» (نام مستعار)، بازیگری شناختهشده که در زمان وقوع حادثه ۲۲ ساله بوده، روایت میکند که در زمستان ۲۰۱۸، به دعوت یکی از دوستانش به خانه جمشیدی رفته و در فضایی به ظاهر دوستانه، با رفتاری تهدیدآمیز و آزارگرانه مواجه شده است.
نکته: با توجه به محدودیتهای انتشار در رسانههای داخلی، آنچه در ادامه میخوانید، بازنویسی روایت منتشرشده در روزنامه فرانسوی لیبراسیون است؛ سلام سینما، بهدلیل ملاحظات قانونی، تنها بخشی از این روایت منتشر کرده است.
او میگوید: «مواد بیرون آورد، شوخی میکرد، از کارم در سینما تعریف میکرد. بعد لحظات صمیمانه عجیبی را با دوستم رقم زد. کمکم هر دو کار را به جای باریک کشاندند، انگار اصلاً حضور من را نمیدیدند. وقتی خواستم بروم، جلو در ایستاد و راه را بست. گفت نرو، کاری باهات ندارم. اما لحنش تهدیدآمیز بود و در حالی این حرف ها را میزد که شرایط پوششی مناسبی نداشت و به نوعی از حرکات جنسی استفاده می کرد، فریاد میزد، من میلرزیدم. فقط وقتی تهدید کردم که فریاد میزنم و همسایهها را خبر میکنم، اجازه داد از آنجا بیرون بروم.»
او از آن شب بهعنوان «تروما و زخمی که سالها در ذهنم دفن شده بود» یاد میکند و میافزاید: «وقتی شنیدم آن دختر توانسته او را به دادگاه بکشاند، فهمیدم دیگر نمیتوانم ساکت بمانم. او دیواری از سکوت را شکسته است. امیدوارم زنان دیگری هم روایت خود را بگویند تا روشن شود مردان قدرتمند چگونه با تکیه بر شبکههای حمایتیشان، از موقعیت خود برای اعمال خشونت و مصونیت سوءاستفاده میکنند.»
موج دوم «میتو»؛ تقابلی میان شهرت و مصونیت
فعالان زن و فمینیستهای ایرانی، این پرونده را نقطه عطفی در جنبش «میتو» میدانند. غزاله معتمد، از چهرههای شاخص این جنبش، معتقد است که پرونده جمشیدی آغاز موج دوم «میتو» در ایران است؛ موجی با بازتاب رسانهای گستردهتر و حاصل سالها مقاومت و فعالیت مستمر زنان. او میگوید: «سرکوب زنان تصادفی نیست؛ بلکه شرط بقای اخلاقی، نمادین و اقتصادی است.»