۲۵۰۵۱۹

معرفی یک کتاب رازآلود؛ میخوای رازی رو بدونی؟

معرفی یک کتاب رازآلود؛ میخوای رازی رو بدونی؟

کتاب های نشر نون به دلیل طراحی جلد معروف شده اند اما محتوای کتاب های این نشر نیز بسیار خواندنی است.

به گزارش نی نی بان ، اپریل رازهایی دارد که نمی‌تواند آن‌ها را پشت عطر وانیل کیک‌پزی که از خانه‌اش بیرون می‌زند، پنهان کند! کتاب می‌خوای رازی رو بدونی؟ نوشته‌ی فریدا مک فادن، داستان زن جوانی به نام اپریل است که یک شیرینی‌پز سلبریتی در یوتیوب است. همه چیز در زندگی اپریل به نرمی و شیرینی خامه‌ی یک مافین است، اما پیدا شدن سروکله‌ی رازهایی تاریک از زندگی سابق این آشپز خوشبخت، اسراری از چهره‌ی تاریک او را برای تمام اهالی شهر نمایان می‌کند.

درباره‌ی کتاب می‌خوای رازی رو بدونی؟

همه چیز در زندگی اپریل در نهایت خوشی سپری می‌شد؛ او از آن دسته خانم‌هایی بود که از نظر تمام زنان دیگر، ستاره‌ی بختی به روشنایی خورشید داشت. اپریل شوهر ثروتمندی به نام الیوت و پسر هفت‌ساله‌ای به بابی دارد. این خانواده‌ی خوشبخت در یکی از بهترین محله‌های شهر زندگی می‌کنند و حالا مدتی می‌شد که اپریل تصمیم گرفته بود تا با زمان اضافه‌ای که در زندگی روزمره دارد، دست به پختن شیرینی‌های خوش‌رنگ و بویی بزند و ویدئوی آموزشی آن را در کانال یوتیوب خود بارگذاری کند. صفحه‌ای که توانسته بود او را به شهرتی در سطح محله و شهر برساند؛ اما وقتی همه چیز خیلی خوب پیش می‌رود، باید لحظه‌ای ایستاد و شک کرد؛ درست مثل اپریل در کتاب می‌خوای رازی رو بدونی؟ (Want to Know a Secret?) نوشته‌ی فریدا مک فادن (Freida McFadden).

 

 

اپریل در شهر زیبایی زندگی می‌کند، محله و خانه‌ی باشکوه و قشنگی هم دارند و درست کردن کیک‌هایی با شادترین رنگ‌های دنیا، زندگی او را به‌قدر کافی زیبا و رضایت‌بخش کرده است؛ تنها آرزوی اپریل این است که ای‌کاش همسایه‌های بهتری داشتند، کسانی که می‌شد با آن‌ها ارتباط گرفت و بخشی از تنهایی زندگی روزمره را پر کرد. ستاره‌ی بخت اپریل همیشه به او و چشم دوخته بود و کم‌رنگ شدن لبخندش را به‌سرعت جبران می‌کرد. زمان زیادی از این آرزوی اپریل در کتاب می‌خوای رازی رو بدونی؟ سپری نمی‌شود که ماریا و شان به همراه پسر هفت‌ساله‌شان، اُوِن، به همسایگی آنان نقل‌مکان می‌کنند و زندگی اپریل را برای همیشه تغییر می‌دهند.

غریبه‌ها به دوستانی صمیمی تبدیل می‌شوند و فعالیت‌های روزمره به خاطراتی فراموش‌نشدنی. اپریل و ماریا در رمان می‌خوای رازی رو بدونی؟ به دوستانی صمیمی تبدیل می‌شوند و مراودات خانوادگی دوطرفه‌ای میان آن‌ها شکل می‌گیرد. اُوِن و بابی، دو فرزند هفت‌ساله‌ی این دو خانواده، بازیکنان رشته‌ی ورزشی فوتبال آمریکایی در مدرسه‌شان هستند. بابی تا قبل از اینکه اُوِن به مدرسه‌ی آن‌ها منتقل شود، بهترین بازیکن زمین بوده است، اما با حضور اُوِن همه چیز تغییر می‌کند. اُوِن بهترین بازیکن فوتبال مدرسه‌ی آن‌ها می‌شود و قرار بر این می‌شود که شان، همسر ماریا، به بابی کمک کند تا مهارت‌های ورزشی کودک او را بهبود ببخشد. از دید اپریل، شان، مردی بسیار خوش‌چهره و جذاب است و پیدا شدن کششی میان این دو و برقراری رابطه‌ای نصفه‌نیمه می‌تواند زندگی مشترک اپریل را به خطری جبران‌نشدنی بیندازد.

تمام رازهای دنیا یک خصلت ویژه‌ی مشترک دارند، همه مثل زخمی عمیق سر باز می‌کنند و بوی خون، توجه همه را به‌سوی دستان گناهکار شما جلب خواهد کرد. خیانت در زندگی زناشویی ممکن است یکی از رایج‌ترین اتفاقاتی باشد که برای زوج‌هایی که سال‌های طولانی در کنار یکدیگر سپری می‌کنند رخ دهد، یا حداقل این جمله‌ای است که شما بعد از خیانت کردن به همسرتان برای توجیه رفتار غیراخلاقی خود آن را به زبان می‌آورید. خیانت، بلایی بود که اپریل و الیوت در داستان می‌خوای رازی رو بدونی؟ نوشته‌ی فریدا مک فادن بر سر هم آورده بودند. الیوت در طی سال‌های گذشته و برای دو مرتبه به اپریل خیانت کرده بود و هر دو بار، زنانی که الیوت به آنان میل ورزیده بود، منشی‌ها و دستیاران او بودند و از آن مهم‌تر، همه‌ی این زنان به قتل رسیده بودند!

می خوای رازی رو بدونی؟

اپریل، زن شیرینی‌پز مهربان و خوش‌رویی که عاشق پختن کیک‌های توت‌فرنگی و لیمو بود، به شوهری که از او فرزندی هفت‌ساله داشت، خیانت می‌کند! فردی مشکوک از لحظه‌ی نزدیک شدن او به شان عکس می‌گیرد، و درست در یکی از همان لحظاتی که او مشغول پختن کیک برای طرف‌دارانش است، پیامی مشکوک روی صفحه‌ی تلفن همراهش نمایان می‌شود: «پسرت جاییه که تو فکرش رو هم نمی‌کنی!». این اولین اتفاق مشکوکی بود که برای اپریل رخ می‌دهد، او در ادامه‌ی کتاب می‌خوای رازی رو بدونی؟ پیامی دریافت می‌کند که دربردارنده‌ی تصویر لحظه‌ی نزدیک شدن او به شان است. شاید در این لحظه‌ی به‌خصوص با خود فکر کنید که: «زن بیچاره! زندگی شیرینش دود شد و به هوا رفت!»، اما قبل از به زبان آوردن چنین چیزی، باید از این مطلب هم باخبر شوید که بعد از رخ دادن این تهدید، جسد یک زن دیگر هم در محله پیدا می‌شود!

پشت داستان زن شیرینی‌پز مهربانی که در کتاب می‌خوای رازی رو بدونی؟ شما را به هم زدن درست تخم‌مرغ‌ها و اضافه کردن به‌موقع آرد دعوت می‌کند، چه راز شومی پنهان شده است؟! آیا ممکن است او قاتلی حرفه‌ای باشد که تنها در پی پنهان کردن چهره‌ی واقعی خودش باشد؟ یک فرضیه‌ی دیگر را هم در نظر بگیرید و بعد شروع به خواندن این رمان تریلر روان‌شناختی کنید: ممکن است ماریا هم نقشی در وقوع این قتل‌ها داشته باشد؟ همسایه‌ی جدیدی که از قضا شاهد خیانت به همسرش بوده است! قاتل حقیقتاً کیست؟!

کتاب می‌خوای رازی رو بدونی؟ نوشته‌ی فریدا مک فادن، استاد چیره‌دست خلق داستان‌های معمایی و جنایی است. ترجمه‌ی این کتاب برعهده‌ی یاسمن ثانوی بوده است. تهیه، تولید و انتشار این رمان جنایی برعهده‌ی نشر نون بوده است.

کتاب می‌خوای رازی رو بدونی؟ برای چه کسانی مناسب است؟

اگر شما هم از طرفداران پروپاقرص داستان‌های جنایی و معمایی فریدا مک فادن هستید، یا از مشاهده‌ی کنار رفتن نقابی که آدم‌ها به صورتشان می‌زنند، لذت می‌برید، مطالعه‌ی این رمان تریلر روان‌شناختی را به شما پیشنهاد می‌دهیم.

در بخشی از کتاب می‌خوای رازی رو بدونی؟ می‌خوانیم

شاید اپریل خودش کورتنی برنز را کشته باشد. شاید مادرش شاهدش باشد و برای همین وقتی تهدید به رفتن پیش پلیس شد، او را به مرکز نگهداری برد. شاید تمام این‌ها حقیقت داشته باشند. اما اگر این‌طور باشد، من چه‌کار می‌توانم بکنم؟ این‌طور نیست که جانت الان در موقعیت مناسبی برای شهادت دادن باشد.

تازه، این پیچیدگی هم وجود دارد که اپریل بهترین دوست من است. یعنی واقعاً می‌خواهم از او بازجویی کنم؟ می‌خواهم سر خراب کردن زندگی‌اش خطر کنم، به‌خصوص اگر بی‌گناه باشد؟

بله، اپریل نیمۀ تاریکی دارد، اما به این معنا نیست که کسی را می‌کشد. او از خیلی از جهات دقیقاً همان کسی است که به نظر می‌رسد. از آن آدم‌هایی است که برای کمک به دوستانش هر کاری می‌کند. اگر کسی دوران سختی را بگذراند، او اولین نفر با یک ظرف خوراک گوشت ظاهر می‌شود. خیلی سخت است که باور کنم او زنی را کشته چون آن زن با شوهرش رابطه داشته.

آن زمان‌هایی که به‌عنوان دادستان کار می‌کردم، زمان خیلی زیادی را روی پرونده‌های تحقیقاتی می‌گذاشتم. خیلی دقیق بودم. می‌خواستم مطمئن شوم که چیزی بعداً توی دادگاه غافلگیرم نکند. به همان اندازه هم در برنامه‌ریزی فعالیت‌های خارج از مدرسه و گردهمایی‌های انجمن دقیق هستم. هرچند که دقیقاً مثل هم نیستند.

وقتی من و اپریل آن قسمت از برنامۀ رازهای شیرین را ضبط می‌کردیم، وقت زیادی برای گذراندن با جانت نداشتم. اصلاً فرصت پیدا نکردم اصل ماجرا را از زیر زبانش بیرون بکشم. اگر تنهایی به مرکز نگهداری رفته بودم، می‌توانستم هرچقدر که می‌خواهم آن جا وقت بگذارم.

منبع: کتابراه

لینک هدیه

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

  • اخبار داغ
  • جدیدترین
  • پربیننده ترین
  • گوناگون
  • مطالب مرتبط

برای ارسال نظر کلیک کنید

لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

در غیر این صورت، «نی نی بان» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

هم اکنون دیگران می خوانند