۲۷۹۰۱
۳۸۰۶
۳۸۰۶

آموزش کودکان تیزهوش، نکات مهم

امروزه میلیون‌ها کودک که هیچ گونه ناتوانی جدی در یادگیری ندارند یا کودکان بالای متوسط یا حتی تیزهوشانی که مهارت‌های هوشی ویژه‌ای دارند، نتوانسته‌اند به اندازه ظرفیت‌های خود عمل کنند.

جام‌جم: امروزه میلیون‌ها کودک که هیچ گونه ناتوانی جدی در یادگیری ندارند یا کودکان بالای متوسط یا حتی تیزهوشانی که مهارت‌های هوشی ویژه‌ای دارند، نتوانسته‌اند به اندازه ظرفیت‌های خود عمل کنند و خود را آنچنان که شایسته است، نشان دهند.

در حالی که ظرفیت‌های واقعی این بچه‌ها برای معلمان و والدینشان بسیار روشن است. آنها ممکن است خیلی خلاق یا از هوش کلامی، هوش ریاضی یا استعداد بسیار بالای دیگری برخوردار باشند، ولی با وجود این نمی‌توانند در مدرسه بخوبی ایفای نقش کنند. اینها همان کودکان باهوشی هستند که از سندرم کم‌آموزی رنج می‌برند و آنها را بچه‌های کم‌آموز می‌نامند. این باهوش‌های کم‌آموز را در همه جا می‌توان دید، در خانواده‌ها و همه کلاس‌ها. آنها منابع آموزشی و تلاش‌های صبورانه بهترین معلمان را هدر می‌دهند و به طرزی استادانه، خانواده خود را با بحران روبه‌رو می‌کنند.

براستی سندرم کم‌آموزی چیست؟ چه چیزی عامل آن است؟ تاکنون هیچ ژن و هیچ توضیح زیستی عصب شناختی برای آن پیدا نشده است و هنوز علت خاصی برای کم‌آموزی کودکان توانمند وجود ندارد و تنها به نظر می‌رسد این گونه کودکان روند موفقیت را بدرستی نیاموخته‌اند و یاد گرفته‌اند که کمتر از ظرفیت خود موفق شوند. کودک باهوشی که به درس گوش نمی‌دهد، خوب مطالعه نمی‌کند، خوب یاد نمی‌گیرد و تکالیف درسی‌اش را کامل انجام نمی‌دهد، براستی چگونه می‌تواند از نظر تحصیلی موفق باشد؟

عده‌ای از کارشناسان وجود این مشکلات را ناشی از تاثیر تلویزیون، مسائل اقتصادی، فروپاشی پایه‌های خانواده، وجود کلاس‌های پرجمعیت در مدرسه، کمبود ساعات درس، کمبود کلاس و نبود انضباط کافی در مدارس می‌دانند. بچه‌های کم‌آموز امروز، بچه‌هایی هستند که دیروز آشکارا می‌درخشیدند. اغلب آنها بچه‌هایی هستند که در سن قبل از دبستان، از نظر کلامی، رشدی بسیار عالی داشته‌اند؛ ولی به دلیل بروز برخی مشکلات، اشتیاق آنها به یادگیری تغییر کرده است. ظهور این مشکل در عده‌ای تدریجی و در عده‌ای دیگر یکباره و ناگهانی است. امروزه روانشناسان و مربیان تربیتی، درباره اصل ذاتی بودن و پرورش دادن هوش، میزان دخالت توارث و محیط در توان شناختی و ذهنی، بحث‌های پایان‌ناپذیری دارند؛ اما در ادبیات علوم تربیتی و روانشناسی، چیزی وجود ندارد که حاکی از ارثی بودن کم‌آموزی باشد. در این مورد که چرا بیشتر بچه‌هایی که آشکارا توانایی‌های خوبی دارند، قابلیت‌های خود را در مدرسه بروز نمی‌دهند، نظریه خاص توارثی وجود ندارد. بنابراین در شناسایی علل کم‌آموزی باید به رفتارهای اکتسابی توجه کرد. بچه‌ها می‌آموزند که کم‌آموز باشند و این عادت ممکن است خیلی زود و حتی قبل از ورودشان به مدرسه پیدا شود.

کم‌آموزی گاهی از طریق شرایط محیطی برای کودک در خانواده آغاز می‌شود و در بعضی موارد، ریشه کم‌آموزی در رویکردهای کلی پرورش کودک توسط والدین او نهفته است. عناصری که قبل از سن دبستان، کودک را مستعد ابتلا به سندرم کم‌آموزی می‌کنند، به چندین طبقه تقسیم می‌شوند. این عناصر محیطی شامل ناخواسته بودن کودک، بیش از حد مورد توجه قرار گرفتن او، مشکلات اولیه سلامت جسمانی، ترتیب قرار گرفتن در میان خواهران و برادران و مشکلات ویژه جسمانی و تیزهوشی است. این عوامل محیطی احتمال کم‌آموزی را افزایش می‌دهد؛ اما هیچ‌یک از این عوامل ضرورتا به کم‌آموزی منجر نمی‌شود.

کودک ناخواسته

کودک ناخواسته یا پذیرفته نشده احتمالا دچار مشکلات ناسازگاری عاطفی می‌شود. تعداد زیاد بچه‌هایی را که از مادرانی نوجوان متولد می‌شوند یا پدرانی دارند که هنوز به پدر شدن فکر نمی‌کنند را نمی‌توان نادیده گرفت. وضعیت کودک، اغلب والدین کم‌سن را وادار می‌کند رفتار مناسبی با کودک نداشته باشند. مشکلات ممکن است با فریاد زدن مداوم آغاز شود که در این شرایط برای آموزش کودک، انگیزه چندانی وجود ندارد. در واقع این کودکان اگر محیط خوبی در مهدکودک یا نزد پدربزرگ و مادر بزرگشان بیابند، به موفقیت بیشتری می‌رسند تا این‌که از نظر تربیتی در محیطی نامساعد، اما کنار والدین خود باشند.

کودک لوس (بیش از حد مورد توجه)

بندرت والدینی پیدا می‌شوند که دوست ندارند به کودکشان بیش از حد توجه کنند. اگر چه گاه و بیگاه، عده‌ای پیشنهاد می‌کنند که والدین نباید بچه‌های خود را با توجه زیادی که به آنها می‌کنند لوس بار بیاورند، ولی این مساله که والدین چندان هم نگران ابراز محبت بسیار زیاد خود نیستند، متداول‌تر است. گرچه محبت بیش از حد به تنهایی مضر نیست، ولی توجه مفرط می‌تواند بعدها در بروز مشکلات عاطفی و عدم موفقیت کودک، خطرآفرین باشد.

مشکلات اولیه سلامت جسمانی

آلرژی، آسم، نقص‌های مادرزادی و معلولیت‌های جسمی یا ذهنی ممکن است منجر به نوعی ارتباط عاطفی قوی والدین یا یکی از آنها (معمولا مادر) با کودکان شود. این مشکلات به طور بالقوه باعث کاهش رشد عزت نفس کودکان می‌شوند. نیازهای موقت این دسته از کودکان ممکن است اجبارهایی برای والدین ایجاد کند که ناچار شوند از علایق شخصی، اجتماعی، فکری یا شغلی خود چشمپوشی کنند تا بتوانند نیازهای کودکان خود را برآورده سازند. به این ترتیب بچه‌ها در سال‌های قبل از دبستان به موفقیتی که ناشی از تلاش زیاد و فداکاری بیش از حد والدین است، دست می‌یابند، اما دیر یا زود، بچه‌ها باید از این وابستگی جدا شوند، چرا که ارتباط آنها با افراد دیگر شروع می‌شود.

ترتیب خاص قرارگیری برادران و خواهران در خانواده

جایگاه کودک از نظر رتبه تولد و رقابت و چشم و همچشمی بین خواهران و برادران، تمامی بچه‌ها را تحت تاثیر قرار می‌دهد. مطالعات انجام شده نشان می‌دهند میان مکان قرارگیری کودک در خانواده از نظر تولد با نمرات بهره هوشی او و همین طور بین رتبه و موفقیت تحصیلی‌اش ارتباط وجود دارد. ترتیب‌های قرارگیری که به طور غیرطبیعی به نظر مشکل‌آفرین هستند عبارتند از بچه‌هایی که از نظر سنی به هم نزدیکند، خواهران یا برادران همجنس، خواهران و برادران بسیار تیزهوش، خانواده‌های پر بچه که همیشه فرزندی بسیار کوچک دارند و خواهران و برادران کودکی که مشکلات شدید جسمی یا ذهنی دارد.

مشخصات کودکان کم‌آموز

اصولا کودکان کم‌آموز گرایش به بی‌نظمی دارند، اتلاف وقت می‌کنند، تکالیفشان را یا فراموش کرده یا گم می‌کنند، در طی روز با خیالبافی زندگی می‌کنند، به خاطر حواس‌پرتی در کلاس به درس گوش نمی‌دهند، مرتب از پنجره کلاس بیرون را تماشا می‌‌کنند یا دائم با بچه‌های دیگر صحبت می‌کنند. آنها تنها در شرایطی به یادگیری می‌پردازند که درسشان مختصر باشد یا آن را در حالی که روی تختخواب دراز کشیده و تلویزیون تماشا می‌کنند یا به موزیک مورد علاقه خود گوش می‌دهند، مطالعه می‌کنند. بعضی از آنها، کند و کمال‌گرا هستند.

گرچه محبت بیش از حد به تنهایی مضر نیست، ولی توجه مفرط می‌تواند بعدها در بروز مشکلات عاطفی و عدم موفقیت کودک خطرآفرین باشدتکالیفشان معمولا پر از اشتباهات ناشی از بی‌دقتی است. عده‌ای دیگر از کودکان کم‌آموز، تنها و غمگین هستند و به نظر می‌رسد تمایلی به دوستی با دیگران ندارند. این دسته از کودکان ممکن است اهل داد و بیداد، آه و ناله و شکوه و شکایت باشند یا همسالان خود را مورد آزار و اذیت قرار دهند. کودکان کم‌آموز، ولی بسیار خلاقی هم وجود دارند که دارای تفکرات عجیب و غیر عادی هستند و گاه عقاید غیرمعمول دارند که بندرت آنها را بروز می‌دهند. بچه‌های کم‌آموز، ناخودآگاه فریبکارند، اما فریبکاری در بعضی از آنها آشکارتر از عده‌ای دیگر است. آنها والدین خود را با زیرکی وادار می‌کنند تا بیشتر تکالیف مدرسه آنها را انجام دهند یا معلمان را طوری فریب می‌دهند که کمک بیشتری به آنها بکنند یا تکالیف کمتری به آنها بدهند. کودکان کم‌آموز، در واقع معتقدند حتی اگر نهایت تلاش و کوشش خود را بکنند، باز هم نمی‌توانند به اهداف خویش برسند. گاهی نیز این کودکان باهوش آرزو دارند میلیونر یا فوتبالیست و یا ورزشکاری حرفه‌ای و معروف شوند یا دوست دارند خواننده‌ای پرآوازه باشند و در تلاش برای رسیدن به این اهداف افکاری عجیب دارند.

کودکان تیزهوش و کم‌آموزی

اصولا کودکان تیزهوش در برابر کم‌آموزی آسیب‌پذیرتر هستند که این مساله ریشه در وضعیت اوایل دوران کودکی آنان در خانه و تجارب آموزشی و مدرسه‌ای آنها دارد. می‌توان گفت اغلب کودکان تیزهوش بدون توجه به زمینه اجتماعی اقتصادی خانواده آنان از توجه زیاد حداقل یک بزرگسال در سال‌های اولیه زندگی برخوردار بوده‌اند که این روند بهبود تقویت اولیه همان خطراتی را که ارتباط نزدیک کودک و یکی از والدینش را دربردارد، به وجود خواهد آورد. مثلا کودک به ارتباط با یک بزرگسال بسیار وابسته شده یا به دلیل اختیارات زیادی که به وی داده می‌شود، به کودکی بیش از حد قدرتمند مبدل خواهد شد. برای کودک تیزهوش خطراتی به مراتب بیشتر وجود دارد. این‌گونه کودکان، دایره وسیع لغات، تفسیرهای جذاب، استدلال‌های به ظاهر کامل، استعداد موسیقی و توانایی‌های دیگری دارند. این ویژگی‌ها، جذابیت بیشتری در مقایسه با توجه خاص اطرافیان بزرگسال بر آنها دارند. والدین کودکان تیزهوش فکر می‌کنند کودکان آنها به دلیل تسلط بر گفتگو با بزرگ‌ترها، از هوش کامل و بلوغ فکری برخوردارند.

والدین، پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌ها، دوستان، معلمان و حتی غریبه‌ها، همواره توانایی‌های غیرمعمول این گونه بچه‌‌ها را ستایش می‌کنند و این مساله موجب می‌شود آنها نه‌تنها با تشویق دیگران احساس موفقیت کنند، بلکه پس از مدتی به این تشویق‌ها عادت می‌کنند. کودکان تیزهوش به مرور به سوی این طرز تفکر منفی سوق داده می‌شوند که استعداد فوق‌العاده و شگفت‌آورشان آنقدر زیاد است که به آنها اجازه می‌دهد نظام تحت اداره بزرگسالان را تغییر دهند. در هر صورت منابع خطر برای کودکان تیزهوش عبارتند از: عادت به توجه دائمی و برخورداری از قدرت بیش از اندازه. آنها به طور همزمان ممکن است یاد بگیرند. انتظار تحسین دائمی و آزادی در انتخاب نوع آموزش را داشته باشند. در واقع آنها زود پیشرفت کرده و در سال‌های آخر دبیرستان به دلیل توجه خاص و قدرتی که دارند، احساس می‌کنند خلع سلاح شده و هیچ چیز باعث ارضای خواسته‌هایشان نمی‌شود.

نقش والدین بر کم‌آموزی کودکان

بچه‌ها ممکن است با تقلید از والدین خود، کم‌آموزی را بیاموزند. آنها ممکن است حتی در صورت برخورداری از والدین موفق، با تقلید و همانندسازی الگوها از دیگران، کم‌آموزی را در خود رشد دهند. تقلید ناخودآگاه بین سنین ۲ تا ۳ سالگی، طی فرآیندی روانی که «تطبیق» یا «همانندسازی» نامیده می‌شود، آغاز می‌گردد. همچنین ازدواج‌های منجر به شکست یا خارج از عرف معمول جامعه که موقعیتی را ایجاد می‌‌کنند تا کودکی تنها با مادرش ارتباط نزدیک داشته و رشد کند، کودک را به طرف سندرم کم‌آموزی سوق می‌دهند چرا که مادر در لحظه سخت زندگیش یعنی جدایی ممکن است به طور موقت به این نتیجه برسد که بهتر است فرزندش تنها هدف اصلی زندگی او باشد و او خود را خدای نیازهای کودکش می‌‌کند و بدین ترتیب کم‌‌کم مانع رشد و تقویت قدرت ابتکار عمل در او خواهد شد. در آن دسته از ازدواج‌هایی هم که آسیبی ندیده‌اند ولی زوجین روش‌های متضادی دارند، ممکن است سندرم کم‌آموزی در بچه‌ها رشد کند. در این گونه زندگی‌ها، گرچه پدر و مادرها وجود دارند، ولی ممکن است درباره همه مسائل با هم تضاد داشته باشند. در محیط زندگی این‌گونه کودکان، نزاع دائمی بر سر قدرت، در واقع کودکی را که در انتخاب یکی از آنها مردد است تحت فشار قرار می‌دهند. طبیعت متضاد طلاق یا چنین زندگی‌هایی، کودکان را در هر سنی دچار سندرم کم‌آموزی می‌کند. وضعیت تحصیلی دانش‌آموزانی که قبلا عالی بوده‌اند، در دوره پایانی دبیرستان ممکن است به یکباره تغییر کند. علت تغییر یادشده احتمالا این است که آنها دیگر نه می‌خواهند والدینشان را خوشحال کنند و نه نگران خوشحال کردن پدر یا مادری هستند که دیگر در کنارشان زندگی نمی‌کنند. طلاق، هم می‌تواند باعث شتاب و تندی بیشتر الگوهای کم‌آموزی شود و هم علامت اصلی کم‌آموزی باشد. مسوولیت‌های مالی و شغلی بزرگسالان نیز اگرچه در نگاه اول نباید به سندرم کم‌آموزی کودکان ربطی داشته باشد، ولی نقش مهمی در دادن پیام‌های مربوط به پذیرش مسوولیت در مدرسه دارد. مدرسه، نظام و سازمانی خاص دارد و اگر بچه‌ها به الگوی والدین خود بنگرند و طفره رفتن آنها را از کار و مسوولیتشان ببینند، سعی می‌کنند نظام قانونمند مدرسه خود را درهم بشکنند. دانش‌آموزان تیزهوشی وجود دارند که در زمینه‌های مختلف موفق و خلاق هستند ولی در طفره رفتن از انجام تکالیفشان، تخصصی ویژه دارند.

می‌توان گفت کم‌آموزی کودکان مجموعه‌ای از نشانه‌هاست. اگر کودکان بیاموزند با محیط شخصی خویش ارتباط برقرار کنند، همانندسازی آنها با والدین توام با اعتدال خواهد بود. آنها اگر بیاموزند ارتباطی توام با وابستگی مفرط داشته باشند، دچار کمبود اعتماد به نفس و کنترل شخصی خواهند شد و اگر بیاموزند مدام به محیط اطرافشان مسلط باشند (که اغلب یکی از صفات مشخصه کودکان باهوش است) فقط هنگام برتری داشتن و برخورداری از قدرت می‌توانند کار خود را انجام دهند و به طور کلی می‌توان گفت خانواده در این میان نقش بسیار موثر و مهمی دارد.

در آخر می‌توان گفت کم‌آموزی به عنوان سندرم عدم موفقیت به طور وحشتناکی بر کودک و کل خانواده تاثیر می‌گذارد. دخالت‌های برنامه‌ریزی‌نشده معلمان، دوستان و مربیان یا دیگر افراد مهم که در اطراف کودک کم‌آموز هستند، ممکن است بسرعت به شکل‌گیری اعتماد به نفس در او کمک کرده و یا روند آن را معکوس کند. این افراد گاهی برای کودک حکم الگو را دارند، اما در بعضی موارد حمایت آنها شرایط را بحرانی‌تر می‌کند.

در تشویق کودکان، اگر مدام از واژه‌هایی نظیر عالی، درخشان، نابغه، منحصر به فرد، باهوش‌ترین و فوق‌العاده استفاده شود، احتمال دارد وقتی به سن بلوغ و نوجوانی می‌رسند، این نوع انتظارات ناممکن در آنها تثبیت شود. تشویق گاه و بیگاه، زیان‌آور نیست ولی خیلی از بچه‌ها به همین دلیل تحت فشار انتظارات والدینشان قرار می‌گیرند. شما به عنوان والدین می‌توانید از بروز مشکلاتی که منجر به کم‌آموزی می‌شوند، بدون وجود روانپزشک جلوگیری کرده یا روند آنها را معکوس کنید و لازم است ابتدا سعی کنید نوع کم‌آموزی را در کودکتان تشخیص دهید. سپس، به اطراف و به الگوهای مدرسه و خانه توجه کنید. ممکن است کم‌آموزی او در یکی از این دو مکان یا هر دوی آنها شکل گرفته باشد.

اگر بدانید کودکان باهوش چرا نمره‌های بد می‌گیرند، بهتر می‌توانید به آنها کمک کنید و اگر والدین و معلمان با هم کار کنند، بسیار بهتر می‌توانند نتیجه بگیرند.

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

  • اخبار داغ
  • جدیدترین
  • پربیننده ترین
  • گوناگون
  • مطالب مرتبط

برای ارسال نظر کلیک کنید

لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

در غیر این صورت، «نی نی بان» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.