رابطه زناشویی اجباری، پاسخ مثبت بدم؟
اصولأ و به طور کلی هنگام ورود افراد به روابط جنسی، باید رضایتمندی شریک جنسی از تمام ابعاد فرآیند تعامل جنسی را مد نظر قرارداد.
اصولأ و به طور کلی هنگام ورود افراد به روابط جنسی، باید رضایتمندی شریک جنسی از تمام ابعاد فرآیند تعامل جنسی را مد نظر قرارداد.
یک متخصص رفتارشناسی جنسی، تعامل یا رابطه جنسی میان دو نفر بدون رضایت و تحت فشار را "اجبار جنسی" دانست و به تشریح عواقب جدی این پدیده مخرب پرداخت.
آیا باید به اجبار جنسی همسرم پاسخ مثبت بدهم؟
به گزارش شفا آنلاین،متخصص رفتارشناسی جنسی اظهار داشت:اصولأ و به طور کلی هنگام ورود افراد به روابط جنسی، باید رضایتمندی شریک جنسی از تمام ابعاد فرآیند تعامل جنسی را مد نظر قرارداد. وی با بیان این که طیف اجبار جنسی گسترده است -از فشار کلامی تا جسمی- جنسی-ادامه داد:رضایت کلامی کفایت نمی کند، حال آن که به دنبال تعلیمات جنسی امکان دارد یک زن، بدون هیچ گونه مشارکت و رضایت،خشونت و یا اجبار جنسی را تجربه کند.
به گفته وی اجبار جنسی در اشکال لفظی و روانی زیاد دیده می شود. شکل لفظی آن شاید به گونه ای باشد که فرد احساس فشار، گناه و یا خجالت کند و در نهایت تن به رابطه دهد. در واقع گاهی اجبار جنسی به عبارت فارسی به چانه زنی کشیده می شود، چانه زنی جنسی نیززمانی است که رضایت طرف مقابل جلب نشده باشد.
متأسفانه بین مراجعین به کلینیک های جنسی، تعداد زنانی که سالیان طولانی اجبار در رابطه جنسی با همسرشان را تجربه کرده اند، کم نیستند.در خوش بینانه ترین حالت، احتمالا شماری از همسران از این عدم رضایت طرف مقابل بی اطلاع اند، اما در بدبینانه ترین حالت فرد متأسفانه هیچ توجهی به نارضایتی همسر خود ندارد و به تحت فشار قرار دادن همسرش ادامه می دهد.
همچنین بعضا مرد، رابطه زناشویی را به هر قیمتی حق خود می داند. همسرش را با این احساس که به وی بدهکار است، وادار می کند. همسرش را در مقابل حمایت هایی که از وی می کند و امکاناتی که برایش تأمین می کند به پاسخ گویی جنسی مجبور می کند. بعضی دیگر به این بهانه که باید به وسیله نزدیکی عشق خود را ثابت کنی، همسر خود را وادار به رابطه جنسی می کنند در حالی که او رضایت ندارد.
متأسفانه گاهی فرد از ترس عواقب نه گفتن به شریک جنسی خود و تهدیدهایی که می شود، اجبار جنسی را تجربه می کند. تعلیمات تربیت جنسی حاکم بر جوامع در شکل گیری اجبار جنسی مؤثر است. طبق این تعلیمات نگاه افراد به روابط و تعاملات جنسی یک نگاه اجتماعی نیست بلکه یک نگاه جسمی-تناسلی است. به عبارتی تعدادی برای رفع نیازهای بیولوژیکی خود دنبال وسیله هستند و استفاده ابزاری از همسر برای رفع عطش جنسی می تواند زمینه را برای معضل اجبار جنسی مهیا سازد.
به نظر می رسد زنان بنا به دلایل متعددی به رابطه جنسی بدون رضایت تن می دهند که از تعلیمات و آموزه های دوران نوجوانی آنها نشأت می گیرد. برای نمونه با خود می گوید:اگر الان به نیاز همسرم پاسخ مثبت ندهم، او برای رفع نیازهای جنسی اش به راه های غیر اخلاقی کشیده می شود؟ به عبارتی این زنان به دلیل ترس و واهمه از عواقب نه گفتن تن به رابطه می دهند. البته من هیچ مخالفتی با آموزه ها ندارم، اما معتقدم باید تعلیمات صحیح و اصولی باشند. چه دختران و حتی پسران به حقوق جنسی خود و دیگران آشنا باشند و به آن احترام بگذارند.
در حقیقت لحاظ کردن جنسیت به شکل متعصبانه در آموزش ها و تربیت کودکانمان باعث خواهد شد که مرد نقش فرادستی در ابراز و اظهارات جنسی پیدا کند. در حالی که زن هیچ گونه مهارت شناختی و رفتاری در حوزه تعاملات جنسی را فرا نمی گیرد و نقش غیرفعال را می پذیرد که همین موضوع می تواند راه را برای شکل گیری اجبارهای جنسی نیز مساعد کند.
بنابراین چنین زنی در زندگی زناشویی اش شاید قادر به درک این که رابطه جنسی خوشایند و رضایت بخش حق اوست، نباشد. شاید تنها این را می داند که هر وقت همسرش احساس نیاز کرد او باید پاسخ مثبت بدهد و هیچ گاه نیازهای جنسی بین دو نفر به مباحثه گذاشته نشود. حال اگر این آموزه ها به دختر و پسر درست تعلیم داده شود، زمان ورود به تعامل جنسی بدون ایجاد هیچ گونه شبهه، عدم رضایت و سوء استفاده از رابطه شان نهایت لذت را می برند.
اجبار جنسی بین زوجین
در واقع فرد نیازمند به برقراری روابط جنسی توجهی ندارد که آیا شریک جنسی من برای برقراری آمیزش آمادگی دارد؟ رضایت دارد؟ از نظر خلقی در شرایط مساعدی هست؟ در واقع فرد در آن لحظه دنبال این است که نیاز جنسی یا فشار جنسی اش را بر طرف نماید و عملأ هیچ توجهی به رضایت طرف مقابل خود نمی کند. حال آن که، اجبار جنسی به درصد بالایی (۷۰%) میان زوج های غیر عرفی و قانونی (اصطلاحا دوست دختر و دوست پسر) نیز بیشتر از رابطه عرفی و قانونی بین زن و شوهر دیده می شود.
وی با تأکید بر این که اگر نگاه زوجین به رابطه زناشویی نگاهی اجتماعی باشد به طور قطع موفق خواهند شد، خاطرنشان کرد:زیرا در چنین صورتی فرد دارای نیاز جنسی، ابتدا با خود می گوید که آیا همسرم هم به برقراری رابطه با من نیازمند است؟ آیا به این رابطه رضایت دارد یا نه؟ حال توجه به این نکته که زوجین بر رفتار و تعاملات جنسی شان مقداری بازبینی و فکر کنند، بسیار حائز اهمیت است. در واقع باید رابطه جنسی را به یک رابطه اجتماعی مبدل نمایند و بدانند که تعاملات جنسی نباید برای دستیابی به اهداف شخصی رخ دهد.
اگر به خانواده ها برگردیم، چالش موجود این است که هر کدام از طرفین دنبال اهداف و کارهای خود است، و کمتر زمانی وجود دارد که به رابطه دو نفره توجه شود. بدون توجه به رابطه مشترک و غنی کردن آن نمی توان توقع داشت اگر مردی از همسرش تقاضای جنسی داشته باشد به طور قطع پاسخ دلنشین و مناسبی دریافت کند، در حالی که اشکال از زن نیست بلکه اشکال در رابطه ایست که در طول روز درست ساخته نشده است.
وی معضلات جنسی را نظیر نارضایتی جنسی، ناکارآمدی جنسی تا خیانت را از عواقب جدی اجبار جنسی برشمرد و تصریح کرد:بحث ما تنها در مورد زنان نیست، بلکه مردان هم در تمام دنیا اجبار جنسی را تجربه می کنند، مرد به رابطه جنسی با همسرش حس خیلی خوبی هم ندارد اما به دلیل تعهد، سالیان سال با همسرش زندگی می کند.
پیشگیری ازبروز اجبار جنسی بین زوجین
- شناسایی حریم جنسی و توجه به محدودیت های جنسی فرد و اظهار نارضایتی.
- احترام به حقوق و سلامت خود با گفتن نه به هرگونه اجبار و چانه زنی جنسی.
- افزایش اعتماد به نفس.
- شناسایی علامت های اجبار جنسی
یک متخصص رفتارشناسی جنسی، تعامل یا رابطه جنسی میان دو نفر بدون رضایت و تحت فشار را "اجبار جنسی" دانست و به تشریح عواقب جدی این پدیده مخرب پرداخت.
آیا باید به اجبار جنسی همسرم پاسخ مثبت بدهم؟
به گزارش شفا آنلاین،متخصص رفتارشناسی جنسی اظهار داشت:اصولأ و به طور کلی هنگام ورود افراد به روابط جنسی، باید رضایتمندی شریک جنسی از تمام ابعاد فرآیند تعامل جنسی را مد نظر قرارداد. وی با بیان این که طیف اجبار جنسی گسترده است -از فشار کلامی تا جسمی- جنسی-ادامه داد:رضایت کلامی کفایت نمی کند، حال آن که به دنبال تعلیمات جنسی امکان دارد یک زن، بدون هیچ گونه مشارکت و رضایت،خشونت و یا اجبار جنسی را تجربه کند.
به گفته وی اجبار جنسی در اشکال لفظی و روانی زیاد دیده می شود. شکل لفظی آن شاید به گونه ای باشد که فرد احساس فشار، گناه و یا خجالت کند و در نهایت تن به رابطه دهد. در واقع گاهی اجبار جنسی به عبارت فارسی به چانه زنی کشیده می شود، چانه زنی جنسی نیززمانی است که رضایت طرف مقابل جلب نشده باشد.
متأسفانه بین مراجعین به کلینیک های جنسی، تعداد زنانی که سالیان طولانی اجبار در رابطه جنسی با همسرشان را تجربه کرده اند، کم نیستند.در خوش بینانه ترین حالت، احتمالا شماری از همسران از این عدم رضایت طرف مقابل بی اطلاع اند، اما در بدبینانه ترین حالت فرد متأسفانه هیچ توجهی به نارضایتی همسر خود ندارد و به تحت فشار قرار دادن همسرش ادامه می دهد.
همچنین بعضا مرد، رابطه زناشویی را به هر قیمتی حق خود می داند. همسرش را با این احساس که به وی بدهکار است، وادار می کند. همسرش را در مقابل حمایت هایی که از وی می کند و امکاناتی که برایش تأمین می کند به پاسخ گویی جنسی مجبور می کند. بعضی دیگر به این بهانه که باید به وسیله نزدیکی عشق خود را ثابت کنی، همسر خود را وادار به رابطه جنسی می کنند در حالی که او رضایت ندارد.
متأسفانه گاهی فرد از ترس عواقب نه گفتن به شریک جنسی خود و تهدیدهایی که می شود، اجبار جنسی را تجربه می کند. تعلیمات تربیت جنسی حاکم بر جوامع در شکل گیری اجبار جنسی مؤثر است. طبق این تعلیمات نگاه افراد به روابط و تعاملات جنسی یک نگاه اجتماعی نیست بلکه یک نگاه جسمی-تناسلی است. به عبارتی تعدادی برای رفع نیازهای بیولوژیکی خود دنبال وسیله هستند و استفاده ابزاری از همسر برای رفع عطش جنسی می تواند زمینه را برای معضل اجبار جنسی مهیا سازد.
به نظر می رسد زنان بنا به دلایل متعددی به رابطه جنسی بدون رضایت تن می دهند که از تعلیمات و آموزه های دوران نوجوانی آنها نشأت می گیرد. برای نمونه با خود می گوید:اگر الان به نیاز همسرم پاسخ مثبت ندهم، او برای رفع نیازهای جنسی اش به راه های غیر اخلاقی کشیده می شود؟ به عبارتی این زنان به دلیل ترس و واهمه از عواقب نه گفتن تن به رابطه می دهند. البته من هیچ مخالفتی با آموزه ها ندارم، اما معتقدم باید تعلیمات صحیح و اصولی باشند. چه دختران و حتی پسران به حقوق جنسی خود و دیگران آشنا باشند و به آن احترام بگذارند.
در حقیقت لحاظ کردن جنسیت به شکل متعصبانه در آموزش ها و تربیت کودکانمان باعث خواهد شد که مرد نقش فرادستی در ابراز و اظهارات جنسی پیدا کند. در حالی که زن هیچ گونه مهارت شناختی و رفتاری در حوزه تعاملات جنسی را فرا نمی گیرد و نقش غیرفعال را می پذیرد که همین موضوع می تواند راه را برای شکل گیری اجبارهای جنسی نیز مساعد کند.
بنابراین چنین زنی در زندگی زناشویی اش شاید قادر به درک این که رابطه جنسی خوشایند و رضایت بخش حق اوست، نباشد. شاید تنها این را می داند که هر وقت همسرش احساس نیاز کرد او باید پاسخ مثبت بدهد و هیچ گاه نیازهای جنسی بین دو نفر به مباحثه گذاشته نشود. حال اگر این آموزه ها به دختر و پسر درست تعلیم داده شود، زمان ورود به تعامل جنسی بدون ایجاد هیچ گونه شبهه، عدم رضایت و سوء استفاده از رابطه شان نهایت لذت را می برند.
اجبار جنسی بین زوجین
در واقع فرد نیازمند به برقراری روابط جنسی توجهی ندارد که آیا شریک جنسی من برای برقراری آمیزش آمادگی دارد؟ رضایت دارد؟ از نظر خلقی در شرایط مساعدی هست؟ در واقع فرد در آن لحظه دنبال این است که نیاز جنسی یا فشار جنسی اش را بر طرف نماید و عملأ هیچ توجهی به رضایت طرف مقابل خود نمی کند. حال آن که، اجبار جنسی به درصد بالایی (۷۰%) میان زوج های غیر عرفی و قانونی (اصطلاحا دوست دختر و دوست پسر) نیز بیشتر از رابطه عرفی و قانونی بین زن و شوهر دیده می شود.
وی با تأکید بر این که اگر نگاه زوجین به رابطه زناشویی نگاهی اجتماعی باشد به طور قطع موفق خواهند شد، خاطرنشان کرد:زیرا در چنین صورتی فرد دارای نیاز جنسی، ابتدا با خود می گوید که آیا همسرم هم به برقراری رابطه با من نیازمند است؟ آیا به این رابطه رضایت دارد یا نه؟ حال توجه به این نکته که زوجین بر رفتار و تعاملات جنسی شان مقداری بازبینی و فکر کنند، بسیار حائز اهمیت است. در واقع باید رابطه جنسی را به یک رابطه اجتماعی مبدل نمایند و بدانند که تعاملات جنسی نباید برای دستیابی به اهداف شخصی رخ دهد.
اگر به خانواده ها برگردیم، چالش موجود این است که هر کدام از طرفین دنبال اهداف و کارهای خود است، و کمتر زمانی وجود دارد که به رابطه دو نفره توجه شود. بدون توجه به رابطه مشترک و غنی کردن آن نمی توان توقع داشت اگر مردی از همسرش تقاضای جنسی داشته باشد به طور قطع پاسخ دلنشین و مناسبی دریافت کند، در حالی که اشکال از زن نیست بلکه اشکال در رابطه ایست که در طول روز درست ساخته نشده است.
وی معضلات جنسی را نظیر نارضایتی جنسی، ناکارآمدی جنسی تا خیانت را از عواقب جدی اجبار جنسی برشمرد و تصریح کرد:بحث ما تنها در مورد زنان نیست، بلکه مردان هم در تمام دنیا اجبار جنسی را تجربه می کنند، مرد به رابطه جنسی با همسرش حس خیلی خوبی هم ندارد اما به دلیل تعهد، سالیان سال با همسرش زندگی می کند.
پیشگیری ازبروز اجبار جنسی بین زوجین
- شناسایی حریم جنسی و توجه به محدودیت های جنسی فرد و اظهار نارضایتی.
- احترام به حقوق و سلامت خود با گفتن نه به هرگونه اجبار و چانه زنی جنسی.
- افزایش اعتماد به نفس.
- شناسایی علامت های اجبار جنسی
منبع:
شفا آنلاین
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼