آموزش نظم در کودکان، میخوام شلخته نباشه!
یکی از مهمترین و در عین حال چالشبرنگیزترین اموری که معمولاً والدین و فرزندان درباره آن مشاجره دارند، رعایت «نظم» است.
شاید شما نیز جزو آن دسته از پدر یا مادرهایی باشید که نسبت به بعضی رفتارهای فرزندتان حساس هستید و به طور مداوم به او تذکر میدهید که آن رفتارها را همانگونه که مدنظر شماست، انجام دهد. یکی از مهمترین و در عین حال چالشبرنگیزترین اموری که معمولاً والدین و فرزندان درباره آن مشاجره دارند، رعایت «نظم» است. ابتدا بهتر است از این مفهوم، تعریف صحیح و دقیقی صورت گیرد:
تعیین قوانین، برقراری درست و استمرار در اجرای آنها، نظم نامیده میشود. ما در واقع، حد و حدود و خط قرمزهایی تعیین میکنیم تا نظم در منزل و خانواده را به بهترین وجه، برقرار کنیم. امری که در تربیت کودکان خردسال، نقش بسیار مهمی دارد.نظم به معنای سختگیری نیست. یعنی در عین حال که طعم گرما و محبت عاطفی خود را به کودک میچشانید، در صورت لزوم، قاطع و راسخ باشید. یعنی به کودکتان احترام بگذارید و از او نیز انتظار احترام متقابل داشته باشید. اگر نسبت به کودک، بیش از حد سختگیر باشید، به روح حساس او آسیب میرسانید.
والدینی که تصور میکنند برقراری نظم یعنی تنبیه و سختگیری، در اشتباه هستند.اگر بخواهید محبوبترین فرد برای فرزند خود باشید و برای او محدودیتی قائل نشوید، فرزندتان قادر نخواهد بود که خود و رفتارهایش را کنترل کند. او خود را همهکاره میبیند. این کودک، ترسو، ناامن، عصبانی و سردرگم است و احساس خوشبختی نمیکند. کارهایی انجام میدهد که از پیامد آنها اطلاعی ندارد، در نتیجه دچار اضطراب میشود. هیچوقت راضی نیست. همیشه عصبانی بوده و سعی میکند هر چه بیشتر حد و حدود و مرزها را زیر پا بگذارد تا شاید شما را مجبور کند که مانعش شوید.برقراری نظم و رعایت آن، به هیچ وجه علاقه فرزندتان را نسبت به شما کم نمیکند. پس برای تربیت بهتر او، نظم را برقرار کنید و در این راه، از روشهایی استفاده کنید که متناسب با ویژگیهای او باشد. هر کودکی شخصیت خاص خود را دارد، یکی آرام و کم تحرّک است، دیگری سرزنده و پرتحرک. لازم نیست شخصیت فرزندتان را عوض کنید، فقط کافی است به او اجازه بدهید که خودش باشد ولی در چارچوب رفتارهای پذیرفته شده و قابل قبولی که شما تعیین کردید.
برای برقراری نظم در خانه، چه کارهایی انجام دهیم؟
برای برقراری نظم در خانه، اولین کاری که باید انجام دهید، این است که برنامهریزی کرده و کارها را اولویتبندی کنید. برای خود و همسرتان وقت خاص و مجزایی درنظر بگیرید. بعد درباره برنامه با کودک خود صحبت کنید. کودکان در سن پایین، حافظه بلندمدت ندارند، از این رو باید مانند یک ساعت گویا، مرتب برنامه را برایشان تکرار کنید. مثلاً «پنج دقیقه دیگر میخواهیم به حمام برویم. برویم لباس تمیز برداریم.».همیشه از جملههای خبری استفاده کنید. از جملههای شرطی استفاده نکنید. مثلاً نگویید: «اگر کفشت را بپوشی، با هم به پارک میرویم.» بگویید: «وقتی کفشت را بپوشی، با هم به پارک میرویم.» جمله شرطی کودک را به جر و بحث ترغیب میکند. قاطع باشید اما با آرامش و بدون خشونت، رفتار کنید. بدین صورت نشان میدهید که اوضاع در کنترل شماست و او هیچ شانسی برای به دست گرفتن شرایط، به دلخواه خود ندارد. نکته دیگر این است که برای کودک، چند قانون وضع کنید. اگر والدین قوانین را تعیین نکرده و آنها را با قاطعیت رعایت نکنند، کودک شروع به وضع کردن قانون برای خود و سایر اعضای خانواده میکند. قوانین را واقعبینانه وضع کنید و انتظار نابهجا از کودک نداشته
باشید. ثباتقدم داشته باشید و در مورد قوانین، اول با همسرتان هماهنگ شوید. اگر پدر و مادر با هم متحد و همفکر نباشند، کودک به سرعت یاد میگیرد که بین آنها تفرقه انداخته و بساط حکومت خود را در خانه پیاده کند! چند قانون مشخص و روشن، بهتر از قوانین زیاد اما مبهم است. متناسب با سن کودک، از قوانین سادهتر شروع کنید و با رشد او، کمکم به قوانین پیچیدهتر برسید.
چطور فرزندمان را به رعایت نظم و انضباط عادت دهیم؟
روشهایی که برای برقراری نظم بهکار میگیریم، از دو ونیم سالگی به بعد، مفید هستند چون بچهها قبل از این سن، هنوز از نظر قوه تعقل و استدلال به حدی نرسیدهاند که قادر به آموختن قوانین باشند. برای رعایت قوانین، دو نکته مهم وجود دارد:
- اول اینکه پشتکار داشته باشید و قوانینی که تعیین کردید را تغییر ندهید.
- دوم اینکه اگر فرزندتان قانونشکنی کرد، برقراری دوباره نظم را عقب نیندازید. بین قانونشکنی کودک و اقدام شما برای حفظ نظم، نباید فاصله زیادی وجود داشته باشد چون کودکان نوپا حافظه طولانیمدت ضعیفی دارند. در رعایت قوانین، انعطافپذیر باشید. در تعطیلات، مسافرتها و مناسبتهای خاص میتوانید کمی برنامهها را جابهجا کنید. وقتی دیگران از کودک شما نگهداری میکنند، با آنها در مورد قوانینشان هماهنگ شوید.
در چند مورد میتوان موقتاً نظم را نادیده گرفت:
- وقتی کودک، بیمار است.
- وقتی مطمئن نیستید که کودک خطاکار است، چون ممکن است به اشتباه او را تنبیه کنید و او را به سمت دروغگویی سوق دهید.
- زمانی که فرزندتان از نتیجه رفتار نامناسبش به شدت ترسیده یا پشیمان است، در این مورد او خودبهخود تنبیه شده. فقط دلیل حادثه را برایش توضیح داده و قانون را دوباره برایش شرح دهید.
- اگر همه چیز به هم ریخته و آشفته است، مثلاً نوزادی به دنیا آمده یا یک نفر در خانواده، بیمار است.
- زمانی که کودکتان یک بار دیگر هم در این مورد تنبیه شده است.
چطور با کودک خود در مورد قوانین صحبت کنیم؟
نکته مهم در آموزش نظم به کودکان، فراگیری برخورد صحیح با آنها است. کودکان فقط به صحبتهای شما توجه نمیکنند بلکه حرکات بدن، اضطراب، لحن و تُن صدای شما را هم میبینند و میشنوند. در مقابل کودک، باید نقش بازی کنید. همه چیز را بزرگ جلوه داده و اغراق کنید. وقتی خواسته شما و کودکتان با هم متفاوت است، خود را سوم شخص خطاب کنید، مثلاً بگویید: «مامان میخواهد دستهایت را بشوید.» مادر یا پدر خوب، عصبانی نمیشود بلکه در صورت لزوم نقش پدر یا مادر عصبانی را بر عهده میگیرد.
در برخورد با کودک، سه لحن پیشنهاد میشود:
لحن قاطع
وقتی کودک مرتکب خطایی شد، به سمت او بروید و از همانجایی که ایستادهاید، بر سر او فریاد نزنید. خم شده، هم قد او شوید و مستقیم در چشمهایش نگاه کنید. (برقراری ارتباط چشمی) اگر کودک خواست رویش را برگرداند و برود، دستهایش را بگیرید تا مستقیم به شما نگاه کند. به او بگویید: «لطفاً به من نگاه کن.» نباید در لحنتان خشونت یا تهدید وجود داشته باشد. با لحن آرام و قاطع با او صحبت کنید. روشن و واضح بگویید که چه خطایی مرتکب شده است. به عنوان مثال بگویید:«اجازه نداری کسی را بزنی و از تو میخواهم که دیگر این کار را تکرار نکنی!» توجه داشته باشید که بین رفتار بد کودک و شخصیت اوT تفاوت قائل شوید و به او برچسب نزنید. مثلاً به او نگویید: «بچه بد یا بچه تنبل.» وقتی شخصیت کودک را هدف قرار بدهید، او احساس بیارزشی میکند، خشمگین شده و میترسد.
لحن تأیید
استفاده از این لحن یعنی تشویق و تحسین کودک و توجه مثبت به او. لازم نیست فرزندتان کار خوب خاصی انجام داده باشد، همین که رفتار بدی را انجام نمیدهد، نوعی رفتار خوب محسوب میشود. مطمین باشید تعریف از کودک، او را لوس و پررو نمیکند. اگر کودکی ببیند با خوب بودن، توجهی از والدینش بهدست نمیآورد، (توجه مثبت یا همان تعریف و تمجید)، به دنبال جلب توجه منفی، یعنی داد و فریاد آنها خواهد بود. از نظر یک کودک نوپا، توجه منفی بهتر از بیتوجهی است!! وقتی از کودک تعریف میکنید، صدایتان باید بلند و پرهیجان باشد. دست بزنید، هورا بکشید، دستی به سرش کشیده و به او بگویید که کار خوبی انجام داده و احساس خود را نیز بیان کنید. مثلاً: «آفرین دختر خوب که همه نهارت را خوردی. من خیلی خوشحالم.»
لحن قانعکننده
در زمان صحبت با فرزندتان، کلمات را با درایت انتخاب نمایید تا از دردسرهای بیمورد نجات پیدا کنید. اگر با کودک، جر و بحث کنید، او نیز مقابله به مثل خواهد کرد. هرگز از کودکتان خواهش نکنید بلکه فقط درخواست کنید. از کلماتی مانند «امکان داره» و یا «لطفاً» استفاده کنید.
کودک دو ونیم تا سهساله، قدرت انتخاب بین چند گزینه را ندارد. بچه چهار تا پنجساله نیز تنها میتواند از بین چند گزینه محدود، انتخاب کند. پس لازم نیست از بین چند گزینه، به او پیشنهاد انتخاب دهید. البته نیازی هم به دستور دادن نیست. میتوانید خواسته خود را در قالب ترکیبی از راهنماییهای روشن و واضح، مشارکتدادن او و همچنین تحسین و تعریف بیان کنید. مثلاً: «لطفاً بیا جورابهایت را پایت کنیم. حالا جورابهایت را بکش بالا ... آفرین ... حالا برای مامان، کفشهایت را پایت کن.» چانهزدن و معامله کردن نیز مانند پیشنهاد دادن گزینههای متعدد، بیفایده است. مثلاً به کودک میگویید: «اگر پنج قاشق دیگر بخوری، به تو شکلات میدهم.» در این شرایط، کودک یک قاشق میخورد و نقنق میکند، شما خوشحالید که یک قاشق بیشتر خورده، پس با او چانه میزنید که بعد از دو قاشق دیگر، شکلاتش را میگیرد اما او الآن شکلاتش را میخواهد و جیغ و نقنقش شروع میشود. در نهایت فقط با یک قاشق بیشتر، شکلات را میگیرد. فراموش نکنید اغلب در چنین معاملههایی، بچهها برنده میشوند!
منبع:
الو مامان
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼