روانشناسی بچه های طلاق، تر و خشک با هم سوختن
برای رشد و تربیت موفق کودک حتما باید والدین در کنار یکدیگر در جهت تربیت فرزند خود اقدام کنند.
برای رشد و تربیت موفق کودک حتما باید والدین در کنار یکدیگر در جهت تربیت فرزند خود اقدام کنند؛ به این ترتیب نبود یکی از والدین در حوزه تربیتی کودک یک کمبود و نقصان است؛ اگر این نقصان در روند تربیتی کودک ایجاد شود و والدین بدون داشتن دلایل کافی اقدام به طلاق کنند مطمئنا کودک آن ها در آینده دچار مشکلات متعدد خواهد شد. زمانی که دو فرد تحت هیچ شرایطی و با وجود دلایل کافی قادر به ادامه زندگی با یکدیگر نباشند، طلاق توصیه میشود.
این در حالی است که اگر خانواده دچار بحران باشد و با وجود بحرانها و تنشهای موجود زندگی زناشویی خود را ادامه بدهند به دلیل مشکلات و تنشهای متعدد که کودک آن ها در طی سالیان دراز شاهد آن بوده است تاثیرات منفی بیش از طلاق بر روی کودک گذاشته و آن ها را بیشتر دچار نابسامانیهای اجتماعی خواهد کرد. طلاق عاطفی والدین تاثیرات و تبعات منفی بیشتری نسبت به طلاق رسمی برای کودکان به همراه دارد، زیرا کودکی که شاهد طلاق عاطفی والدین خود بوده سال ها جنجال را در خانواده تحمل کرده و به این ترتیب دچار نابسامانیهای بیشتری نسبت به کودکانی است که خانوادههای آنها به طور کلی از یکدیگر جدا شده و به تنشها پایان دادهاند.
والدین باید بدانند که نباید پس از طلاق از طرف مقابلشان برای کودک یک الگوی منفی ساخته و دائما از همسر سابق خود در مقابل کودکشان بدگویی کرده و با دادن نسبتهای منفی سعی در تشکیل ذهنیتی مخرب در کودک نسبت به آن فرد داشته باشند زیرا چنین رفتارهایی در جریان حوزه ذهنی کودک تاثیر منفی بسیار زیادی خواهد گذاشت.
همچنان که والدین باید بدانند که به هیچ وجه نباید از کودک خود به عنوان خبررسان استفاده کنند و دائما اطلاعات همسر سابقشان را از طریق کودک دریافت کنند زیرا این مسئله نیز باعث بهم ریختگی حوزه روانی کودک و نابسامانی اجتماعی وی در آینده خواهد شد. کودکان پیش از دبستان به علت این که قادر به درک صحیحی از طلاق نیستند نیاز است والدین آن ها با تعامل، احترام و درایت بسیار زیاد با یکدیگر برخورد کنند و بپذیرند که قصور آن ها میتواند در آینده کودکشان تاثیرات منفی شدیدی را بر جای بگذارد.
گاهی اوقات شاهد آن هستیم که والدین قصد دارند نبود طرف مقابل خود را برای کودکشان جبران کرده و به همین دلیل بیش از حد به کودک توجه و به نوعی به آن ترحم کنند که این ترحم نیز آسیبزا است. گاهی والدین پس از طلاق دچار احساس گناه شده و برای رفع احساس گناه خود توجه بیش از حد حتی نیازهای غیر ضروری کودک خود کرده که همین امر باعث افزایش مشکلات و آسیبهای کودک در آینده میشود.
چنین کودکانی که دائما پس از طلاق والدین مورد ترحم واقع میشوند در بزرگسالی دچار عدم مسئولیت پذیری، افزایش وابستگی شده و همواره انتظار دارند که دیگران در تمامی امور به آن ها کمک کنند و در صورتی که در آینده نتوانند چنین شرایطی را برای خود فراهم کنند دچار افسردگی، سرخوردگی و اضطراب میشوند. فحاشی و یا زدن حرفهای بی مورد زن و شوهری که از یکدیگر طلاق گرفته اند در مقابل فرزندشان باعث کاهش عزت نفس و بهم ریختن حوزه روانی کودک میشود. افرادی که در بزرگسالی شاهد طلاق و جدایی والدین خود هستند، به علت این که در بزرگسالی شاهد طلاق والدین خود بودهاند شکست را به طور کامل درک کرده و در آینده خود نیز دائما ترس از شکست دارند.
این افراد به ویژه دختران در انتخاب فرد مورد نظر خود برای زندگی مشترک دچار وسواس شدید شده زیرا همواره میترسند که با انتخاب نادرست شکست بخورند و این در حالی است که در اکثر اوقات همین وسواسها باعث انتخاب نادرست میشود. والدین باید بدانند که طلاق و جدایی آنان از یکدیگر چنانچه صاحب فرزند باشند بر روی فرزند و حتی فرزند فرزندشان تاثیرات منفی متعدد در بعد روانی و اجتماعی خواهد گذاشت.
در مقابل آن که گروهی از والدین طلاق گرفته نسبت به رفع نیازهای کودکان خود توجه بیش از اندازه داشته و احساس ترحم میکنند و به این ترتیب باعث مشکلات زیادی در حوزه روانی و اجتماعی کودک خود میشوند، والدینی وجود دارند که پس از طلاق پشتیبانی عاطفی و یا مالی کافی از فرزند خود نداشته و به این ترتیب باعث میشوند که فرزندشان در معرض انواع آسیب های اجتماعی چون بزهکاری، اعتیاد، دزدی، خودکشی و غیره قرار بگیرند.
نیازی نیست والدین پس از طلاق همدیگر را ببینند بلکه نیاز است که شرایط را برای ملاقات فرزندشان با همسر سابق خود فراهم کنند زیرا زمانی که زن و شوهر پس از طلاق در مقابل کودک خود ملاقاتهایی را با یکدیگر دارند که عاری از هر گونه عاطفه است و کودک شاهد این ملاقاتها و رفتارهای آن ها با یکدیگر است، دچار بهم ریختگی در حوزه روانی و اجتماعی خواهد شد.
منبع:
فرزند پرتال
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼