کمبود اعتماد به نفس در کودکان، پنج راه درمان
تحقیقات اخیر نشان داده بسیاری از افراد بالغ با مشکل کمبود اعتماد به نفس دست و پنجه نرم می کنند.
تحقیقات اخیر نشان داده بسیاری از افراد بالغ با مشکل کمبود اعتماد به نفس دست و پنجه نرم می کنند. تام لیئوید روانشناس کودکان با الهام از آنها تغییرات ساده ای را معرفی می کند که با انجام روز به روزشان می توانید اعتماد بنفس و خودباوری را در خود افزایش دهید.
تام لیئوید پنج مورد از کارهایی که کودکان معمولا انجام می دهند و کلید افزایش اعتماد بنفس و خود باوری در زندگی افراد بالغ است را به ما می آموزد.
روش هایی برای تقویت اعتماد به نفس، چون شما فوق العاده اید
۱- بیشتر خطر کردن
وقتی کودک بودید تجربه ای از قضاوت شدن و منفی نگری نداشتید. اجتناب ناپذیر بودن تجربه این احساسات با افزایش سن می تواند به اعتماد به نفس و خودباوری ما ضربه بزند. انجام تغییرات کوچکی که به عنوان اضطراب آور یا ریسکی به آنها نگاه می کردید می تواند شما را به همان رویکرد بدون ترس در کودکیتان ببرد و یاد آوری کند که همیشه لازم نیست نگران باشید. این یک تکنیک است تا دوباره معصومیت کودکانه خود را بیاموزید، زمانی که اعتماد به نفس اصلا مشکل حساب نمی شد.
۲- به دست گرفتن کنترل، با استفاده از قدرت تخیل
کودکان عاشق بازی با تخیلات خود هستند، آنها در تخیلشان خود را در جایگاهی قرار می دهند که کنترل را در دست دارند، جایی که می توانند قوانین خود را بسازند . برای مثال، ممکن است یک کودک بازی درباره مدرسه انجام دهد و در آن خود را جای معلم بگذارد. این کار فرصتی را برایش فراهم می کند تا کنترل داشتن در آینده را تمرین کنند. سعی کنید از این موضوع الهام بگیرید و خود را تصور کنید که روی انتخاب هایتان کنترل دارید، جایی که شما قانون می سازید.
این سرگرمی مثبت خیلی زود در مغزتان آموخته می شود و از آن طریق وارد زندگی واقعی تان می شود.
3- صحبت نکردن پشت سر افراد
به ندرت پیش می آید کودکی فیلترهای زیادی داشته باشد، بنابراین وقتی نظری داشته باشند آن را بیان می کنند. از سوی دیگر افراد بالغ، یاد گرفته اند که افکار و نظرات خود را از فیلترهایی عبور دهند و سپس بیانشان کنند. با این حال آن تفکر همچنان وجود دارد و به همین دلیل هم هست که پشت سر یکدیگر صحبت می کنیم. این مساله باعث می شود بیشتر نگران نظرات دیگران بشویم چون نمی دانیم درباره مان چه گفته می شود. برای مقابله با این حس باید سعی کنیم بیشتر انعطاف نشان دهیم و یا منفی نگر بودنمان را برای خودمان نگه داریم ( واقعا اینقدر مهم است که گفته شود؟ ).
4- به جای نقص های خود، روی منظره ای بزرگ تر تمرکز کنید.
این تکنیک را می توانید برای بسیاری از موارد روزمره مورد استفاده قرار دهید، اما یکی از مثال های خوب این تکنیک رابطه کودکان با لباس است. افراد بزرگسال معمولا تصمیمشان برای لباس پوشیدن، بر اساس درک نقص ها است. برای مثال شلوار جینی می خریم که پاها فرم بهتری در آن داشته باشند و یا کفش پاشنه بلند می پوشیم که کوتاه بودن قدمان به چشم نیاید. اما کودکان بر اساس چیزهای جالب که شادشان می کند، یک لباس را انتخاب می کنند و از این کار هیجان زده می شوند. مثلا به بافت، رنگ و شکل های روی لباس دقت می کنند نه پوشاندن عیب ها، آنها مانند افراد بالغ خود را اسیر این چیزها نکرده اند. اگر چنین رویکرد مثبتی را وارد زندگی مان کنیم اعتماد به نفسمان بسیار بالا می رود.
5- کمتر توجه کردن به آنچه مردم فکر می کنند.
به مفهوم آگاه بودن از اینکه مردم درباره شما چگونه فکر می کنند " تئوری ذهن " می گویند. در افراد بالغ، این مورد بیش از حد پرورش پیدا می کند طوری که گاهی بیش از حد نگران نظر دیگر افراد می شویم. گاهی بیش از حد خود را اسیر انتقادات می کنیم به طوری که قوه انتخابمان در زندگی را فلج می کند. کودکان معمولا اهمیتی به اینکه دیگران چه فکر می کنند نمی دهند و از این رو از مشکل اعتماد به نفس رها هستند. بنابراین سعی کنید مانند یک کودک فکر کنید و نگران این نباشید که دیگران چه فکری می کنند و همان کاری را انجام دهید که شادتان می کند.
تام لیئوید پنج مورد از کارهایی که کودکان معمولا انجام می دهند و کلید افزایش اعتماد بنفس و خود باوری در زندگی افراد بالغ است را به ما می آموزد.
روش هایی برای تقویت اعتماد به نفس، چون شما فوق العاده اید
۱- بیشتر خطر کردن
وقتی کودک بودید تجربه ای از قضاوت شدن و منفی نگری نداشتید. اجتناب ناپذیر بودن تجربه این احساسات با افزایش سن می تواند به اعتماد به نفس و خودباوری ما ضربه بزند. انجام تغییرات کوچکی که به عنوان اضطراب آور یا ریسکی به آنها نگاه می کردید می تواند شما را به همان رویکرد بدون ترس در کودکیتان ببرد و یاد آوری کند که همیشه لازم نیست نگران باشید. این یک تکنیک است تا دوباره معصومیت کودکانه خود را بیاموزید، زمانی که اعتماد به نفس اصلا مشکل حساب نمی شد.
۲- به دست گرفتن کنترل، با استفاده از قدرت تخیل
کودکان عاشق بازی با تخیلات خود هستند، آنها در تخیلشان خود را در جایگاهی قرار می دهند که کنترل را در دست دارند، جایی که می توانند قوانین خود را بسازند . برای مثال، ممکن است یک کودک بازی درباره مدرسه انجام دهد و در آن خود را جای معلم بگذارد. این کار فرصتی را برایش فراهم می کند تا کنترل داشتن در آینده را تمرین کنند. سعی کنید از این موضوع الهام بگیرید و خود را تصور کنید که روی انتخاب هایتان کنترل دارید، جایی که شما قانون می سازید.
این سرگرمی مثبت خیلی زود در مغزتان آموخته می شود و از آن طریق وارد زندگی واقعی تان می شود.
3- صحبت نکردن پشت سر افراد
به ندرت پیش می آید کودکی فیلترهای زیادی داشته باشد، بنابراین وقتی نظری داشته باشند آن را بیان می کنند. از سوی دیگر افراد بالغ، یاد گرفته اند که افکار و نظرات خود را از فیلترهایی عبور دهند و سپس بیانشان کنند. با این حال آن تفکر همچنان وجود دارد و به همین دلیل هم هست که پشت سر یکدیگر صحبت می کنیم. این مساله باعث می شود بیشتر نگران نظرات دیگران بشویم چون نمی دانیم درباره مان چه گفته می شود. برای مقابله با این حس باید سعی کنیم بیشتر انعطاف نشان دهیم و یا منفی نگر بودنمان را برای خودمان نگه داریم ( واقعا اینقدر مهم است که گفته شود؟ ).
4- به جای نقص های خود، روی منظره ای بزرگ تر تمرکز کنید.
این تکنیک را می توانید برای بسیاری از موارد روزمره مورد استفاده قرار دهید، اما یکی از مثال های خوب این تکنیک رابطه کودکان با لباس است. افراد بزرگسال معمولا تصمیمشان برای لباس پوشیدن، بر اساس درک نقص ها است. برای مثال شلوار جینی می خریم که پاها فرم بهتری در آن داشته باشند و یا کفش پاشنه بلند می پوشیم که کوتاه بودن قدمان به چشم نیاید. اما کودکان بر اساس چیزهای جالب که شادشان می کند، یک لباس را انتخاب می کنند و از این کار هیجان زده می شوند. مثلا به بافت، رنگ و شکل های روی لباس دقت می کنند نه پوشاندن عیب ها، آنها مانند افراد بالغ خود را اسیر این چیزها نکرده اند. اگر چنین رویکرد مثبتی را وارد زندگی مان کنیم اعتماد به نفسمان بسیار بالا می رود.
5- کمتر توجه کردن به آنچه مردم فکر می کنند.
به مفهوم آگاه بودن از اینکه مردم درباره شما چگونه فکر می کنند " تئوری ذهن " می گویند. در افراد بالغ، این مورد بیش از حد پرورش پیدا می کند طوری که گاهی بیش از حد نگران نظر دیگر افراد می شویم. گاهی بیش از حد خود را اسیر انتقادات می کنیم به طوری که قوه انتخابمان در زندگی را فلج می کند. کودکان معمولا اهمیتی به اینکه دیگران چه فکر می کنند نمی دهند و از این رو از مشکل اعتماد به نفس رها هستند. بنابراین سعی کنید مانند یک کودک فکر کنید و نگران این نباشید که دیگران چه فکری می کنند و همان کاری را انجام دهید که شادتان می کند.
منبع:
دکتر کرمانی
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼