پرسش کودکان درباره خدا، زنه یا مرده؟
چه شما بهعنوان والدین، افرادی معتقد باشید چه نباشید، احتمالاً کودکتان در مرحلهای از زندگی پرسشهایی صریح دربارۀ ماهیت خداوند از شما خواهد پرسید.
چه شما بهعنوان والدین، افرادی معتقد باشید چه نباشید، احتمالاً کودکتان در مرحلهای از زندگی پرسشهایی صریح و موشکافانه دربارۀ ماهیت خداوند از شما خواهد پرسید. خوب است که خودتان در این مورد فکر کنید و ببینید پاسخهایتان چگونه باید باشد. کودکان گاهی به طرز شگفتآوری در افکارشان عمیقاند. زیرا با ذهنی باز به چنین موضوعاتی فکر میکنند.
ورای این پرسش چیست؟
این نوع پرسشها را معمولاً کودکان جوامع دارای پسزمینۀ دینی میپرسند، اعم از اینکه خانوادۀ خود کودک مذهبی باشد یا خیر. در اکثر کشورهای دارای سنتهای دینی، کل فرهنگ جامعه تحت نفوذ بینشی است که توجه کودکان را به خود جلب میکند، ازجمله اعتقاد به وجود یگانۀ مقتدری که خدا نامیده میشود.
کودک خردسال شما دربارۀ ماهیت دین و ایمان پرسش نخواهد کرد، زیرا این مفهومی است که اکثر کودکان تا سنین هفت یا هشتسالگی از درک آن عاجزند و معمولاً از این سنین به بعد است که شروع به فهمیدن مفاهیم دشواری همچون عدالت، نیکوکاری، برابری و مساوات میکنند.
اما تقریباً همۀ کودکان مجذوب موجود مافوق بشری میشوند که به نظر میرسد همهچیز را میداند و همهچیز را میبیند. پرسشهای اغلب آنها در رابطه با وسعت قدرت مطلق خداوند و حضور همهجایی اوست؛ ممکن است آنها از کسی بشنوند که خداوند همهجا هست و یا اینکه خداوند همواره از هر کاری که تو میکنی باخبر است، پس به دنبال حدومرز آن میگردند.
رهنمودهایی برای پاسخهای شما
- نسبت دادن ویژگیهای انسانی به خدا، کار اشتباهی است. پنداشت از خدا دشوارتر از آن است که بتوان بهآسانی و بدون غرض به آن دستیافت.
- اگر شما فرد مؤمنی هستید، طبیعتاً دوست دارید کودکتان هم مانند شما فکر کند و برعکس. ایمان داشتن برای سعادت و آرامش انسانها امری ضروری است، اما اگر کودکتان تردید دارد یا بهاندازۀ کافی اشتیاق نشان نمیدهد، سعی کنید نسبت به او زیاد سختگیر نباشید.
بهتدریج که کودکان بزرگتر میشوند به آنها کمک کنید که خودشان دراینباره تصمیم بگیرند و انتخاب کنند. اگر آنها دین را چیزی انعطافناپذیر و نابردبار ببینند، ممکن است در برابر شما موضع خصمانه بگیرند و سرانجام ایمان خود را به همهچیز، ازجمله خود شما از دست بدهند.
- یک زندگی سالم معنوی چیزی است که همۀ کودکان از آن سود خواهند برد، بهشرط اینکه از آن استفادۀ کورکورانه جهت توجیه اعمال سیاسی و یا حتی نظامی نشود.
- به کودکتان یاد دهید که انسانهایی به خدا اعتقاددارند عموماً او را منشأ خوبیها و عشق میدانند. اکثر ادیان تصدیق میکنند که انسان موجودی است ناقص؛ در حقیقت اساس اکثر ادیان نیاز انسان برای رسیدن به تکامل از طریق شناخت خداوند است. تا جایی که میتوانید ایمان را با جهانی که در آن زندگی میکنیم و حقیقت رفتار انسانها ربط دهید.
حتی اگر خود شما اعتقاد محکمی ندارید بازهم نیازمند به توضیح دادن دربارۀ واژۀ خدا هستید. به خاطر داشته باشید که کودکان شما نهایتاً خودشان تصمیم آخر دربارۀ زندگی معنوی خود میگیرند و شما هم باید آنها را در این مسیر تشویق کنید.
پاسخ به این پرسش برای کودکان 2 تا 4 ساله
خدا دوست داشتن است. وقتی من میگویم دوستت دارم، این محبت از خداست. خدا موجب میشود که ما انسانها و حیوانات را دوست داشته باشیم و به ما کمک میکند تا تمام چیزهای زیبایی را که در دنیا هست، از ستارههای آسمان گرفته تا شکوفههای کوچک در چمنزار ببینیم.
پاسخ به این پرسش برای کودکان ۴ تا ۶ ساله
هر بار که ما تصمیم میگیریم کار خوبی انجام دهیم یا هر بار که احساس دوست داشتن میکنیم، منشأ آن خدا هست. تو نمیتوانی خدا را ببینی اما میتوانی احساس عشق را در بسیاری از آدمها در هرکجا ببینی و این عشق نشانهای از خدا است. چون عشق همهجا هست بنابراین خدا هم همهجا هست. انسانها اعتقاددارند که خداوند جهان را آفریده است و داستانهای مختلفی دربارۀ اینکه خداوند چگونه گیاهان، حیوانات و انسانها را درست کرده است، وجود دارد.
پاسخ به این پرسش برای کودکان 6 تا 8 ساله
خدا زن یا مرد نیست و سفید یا سیاه هم نیست، زیرا خدا شخص نیست. خدا مثل ما خانه ندارد. زیرا خدا در همهجا و همهچیز هست. خدا موجودی نادیدنی و بسیار مهربان و قدرتمند است. انسانها دربارۀ خداوند از هزاران سال پیش فکر میکردند. بعضی از انسانها عقیده داشتند که خدایان زیادی وجود دارد، اما پیروان ادیان الهی (اسلام، مسیحیت و یهود) اعتقاددارند که همۀ انسانها فقط یک خدا دارند. انسانها میگویند که خداوند در آسمان است، اما منظور همین آسمان بالای سر ما نیست. منظور از بهشت احساس سعادت و خوشی خاص است که انسانهای مؤمن معتقدند پس از مردن و رفتن نزد خداوند به آن خواهند رسید.
پاسخ به این پرسش برای کودکان ۸ تا ۱۱ ساله
هزاران سال پیش انسانهایی که در مکانهای مختلف زندگی میکردند پنداشت های متفاوتی از خدا داشتند. بعضی از آنها به خدایان متعددی اعتقاد داشتند و به روشهای گوناگونی آن را عبادت میکردند. پیروان ادیان الهی به خدای یگانه معتقدند و او را پرستش میکنند، هرچند شیوۀ عبادت آنها با یکدیگر متفاوت است. اکثر مردم معتقدند که در جهان یک نیروی اهریمنی و شرور نیز وجود دارد که به آن نامهای گوناگونی دادهاند، مانند شیطان. انسانهایی که به خدا اعتقاد دارند مؤمن نامیده میشوند، آنها که به خدا اعتقاد ندارند کافر یا ملحد نامیده میشوند و به آنها که دراینباره مطمئن نیستند ندانم گرا میگویند.
منبع:
کودک آنلاین
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼