توضیح در مورد طلاق، چگونه به کودکتان بگویید؟
بچه های مدرسه ای می دانند که طلاق به معنای این است که ازدواج پدر و مادرشان پایان یافته است.
بچه های مدرسه ای می دانند که طلاق به معنای این است که ازدواج پدر و مادرشان پایان یافته است.آنها ممکن است دوستانی داشته باشند که والدینشان طلاق گرفته باشند و ممکن است با مفهوم مادر و پدری که جداگانه زندگی می کنند، آشنا باشند.
Leah Klungness، روانشناس و نویسنده کتاب مادران کاملا مجرد می گوید: "انتظار می رود که آن ها بیشتر علاقه مند به دانستن چگونگی تاثیر این رخداد بر زندگی خود باشند."
آنها در مورد چیزهایی مانند جایی که باید در آنجا زندگی کنند و به مدرسه روند، مضطرب می شوند و احتمالا از شما سوال های مفصل زیادی دارند، پس پاسخ هایی را آماده کنید. مهمتر از همه این است که به آن ها اطمینان دهیم که مورد مراقبت و عشق بی چون و چرا قرار خواهند گرفت. اگر فرزند شما علائم ناامنی یا پسرفت، شیطنت و ناسازگاری را نشان می دهد و یا در طول این زمان دشوار از شما و دیگران توجه بیشتری طلب می کند، تعجب نکنید.حتی دوستانه ترین جدایی ها، برای کودک یک تغییر زلزله وار ایجاد می کند.روانشناسی به نام Anthony Wolf در کتابش تحت عنوان "چرا باید طلاق گرفت و چه زمانی می توان یک هامستر گرفت؟" می گوید: "مسائل اصلی جدایی، تغییر و از دست دادن است" بچه ها هر دو را بسیار ترسناک می یابند.بعضی از بچه ها به طور آشکار ناراحت و یا عصبانی هستند، در حالی که بچه های دیگر ممکن است انکار کنند که در مورد آن احساسی دارند.
تاثیر محیط های نامساعد خانوادگی بر کودکان
با این حال، بچه های مدرسه ای می توانند به طور شگفت انگیزی انعطاف پذیر بوده و انطباق پیدا کنند. اینکه چگونه با آنها قبل، در هنگام و بعد از این که طلاق اتفاق می افتد، صحبت می کنید، تفاوت زیادی در نحوه کنار آمدن آن ها در طولانی مدت خواهد داشت.
در حال حاضر آنچه که آن ها بیشتر از هر چیز به آن نیاز دارند، اطمینان و ثبات در رویه هایی است که به آنها اتکا دارند.خبرها را به کودک خود منتقل نکنید. اگر شما و همسرتان در مورد جدایی یا طلاق فکر می کنید،آن را تا زمانی که مطمئن نشده اید که قطعی است، نزد خود نگه دارید.
در حالی که ممکن است صادقانه تر به نظر برسد که همه چیز را افشا کنیم، اما عدم اطمینان ناشی از شنیدن این که"پدر و مادر درباره طلاق فکر می کنند"، به اشتباه کودک شما را گیج می کند.
سوزانا ککس از ابینگدن، ویرجینیا، مادر مایکلا ۷ ساله، تا زمانی که همسر سابقش او را ترک می کند، سکوت پیشه کرده است. او می گوید: "ما تا هفته قبل از رفتن او با مایکلا صحبت نکردیم، و من فکر می کنم که این بهترین انتخاب بود." "از آنجایی که او تنها مدت کوتاهی در مورد آن می دانست، مجبور نبود در مورد آن بیش از حد نگران باشد."
اگرچه وقت "خوب" هیچگاه وجود ندارد، اما زمان های بدی وجود دارد: روزهای مدرسه، درست قبل از اینکه به سر کار بروید، هنگامی که کودک شما در حال رفتن به کلاس رقص یا تمرین فوتبال است، و یا قبل از خواب.
ولف می گوید: "هنگامی که او اخبار را می شنود و ناگهان احساس ناامنی و تنهایی می کند، او به شما نیاز دارد که بخاطر او در آنجا باشید". پس از آن زمانی را انتخاب کنید که بعدا بتوانید او را در آغوش گرفته و احساس اطمینان به او بدهید.
با هم به او بگویید. حتی اگر شما در مورد هر چیز دیگری اختلاف نظر داشته باشید، سعی کنید در مورد آنچه که می خواهید به فرزندتان بگویید، به خاطر او، تئافق داشته باشید. در حالت ایده آل، والدین باید اخبار را به عنوان یک تیم به فرزند خود منتقل کنند.اینکه با هم به فرزندتان مسئله را بگویید، از سردرگمی او اجتناب می کنید - او فقط یک نسخه از داستان را می شنود - و این مفهوم را بیان می کند که این یک تصمیم متقابل است. به گفته پل کولمن، روانشناس و نویسنده کتاب چگونه می توانید آن را به بچه های خود بگویید، یک دلیل مهمتر نیز وجود دارد: این کار به حفظ حس اعتماد کودک در مورد هر دو والدین کمک می کند.آن را ساده نگه دارید. طوری صحبت کنید که کودک تان آن را درک کند، توضیح اولیه را به بیش از چند جمله کلیدی گسترش ندهید. شما ممکن است اینگونه شروع کنید "مامان و بابا خیلی فکر کرده اند"، سپس توضیح دهید که برای مثال مامان در حال رفتن به یک آپارتمان جدید است.قبل از مکالمه، دانستن اینکه روزها و زمان های بازدید چگونه است، به شما کمک می کند که بتوانید این اطلاعات را با کودک به اشتراک بگذارید. این کار کودک شما را آسوده خاطر می کند که او همچنان
به دیدن هر دو والدین خواهد رفت و برنامه ای برای این کار وجود دارد. همچنین، اگر کودک شما شاهد استدلال های زیادی باشد، این واقعیت را تأیید کرده و توضیح می دهد که شما سعی دارید بهترین کار را برای خانواده انجام دهید.سوزانا ککس یادآوری می کند که این کار را اینگونه انجام دهید: "تو می دانی که مامان و بابا اخیرا خیلی بحث می کنند، و همیشه به نظر می رسد که در حال نزاع با یکدیگر هستیم.خوب، پدر تصمیم گرفته است که نیاز به کمی وقت دارد و می خواهد از اینجا برود. بابا می خواهد با عمو براد برود و ببیند که چطور می تواند تنهایی زندگی کند.تو هنوز هم می توانی زمانی که او کار نمی کند او را ببینی، بنابراین حداقل هر آخر هفته با پدر خود و عمو براد وقت خود را می گذرانی- خوب هست؟ "پس از پایان، برای بسیاری از سوالات او آماده باشید.
به فرزندتان بگویید که این تقصیر او نیست. کودکان ممکن است خود را برای جدایی شما سرزنش کنند، حتی اگر چنین نگویند.کودک شما ممکن است فکر کند که این تغییر به این دلیل اتفاق افتاده که او اتاق خود را تمیز نکرده و یا در مدرسه عملکرد خوبی نداشته است.او همچنین ممکن است مسئولیت تلاش برای حل مشکل را بر عهده خود بداند. به او بگویید که طلاق یک تصمیم بالغانه است و هیچ ارتباطی به او ندارد.Isolina Ricci، روانپزشکی که کتاب خانه مادر، خانه پدر را برای بچه ها نوشته است، این مثال را ارائه می دهد: «گاهی اوقات چیزهایی بین مادرها و پدرها اتفاق می افتد.ما واقعا متاسفیم که این اتفاق افتاد، اما این اتفاق چیزی نیست که تو انجام داده باشی. "
از بازی سرزنش اجتناب کنید.
با وجود اینکه ممکن است عصبانی باشید، اما همسرتان را بخاطر جدایی سرزنش نکنید و در مقابل فرزندتان بحث نکنید.همچنین جزئیات مربوط به یک رابطه غیرمشروع یا مسائل مالی را نزد خود نگه دارید.کلونگوس می گوید: "شما ممکن است احساس ناراحتی کنید و بخواهید به کودک خود در مورد رفتار ناشایست همسر خود بگویید". اما کودکان این امر را به عنوان یک خیانت و یا بدتر از آن، انتقاد از آنها می پندارند. اگر پدر به مامان "دروغگو" یا "متقلب" می گوید، آنها شروع می کنند که خود را نیمی از محصول مامان ببینند و به عنوان نیمه دروغگو و نیمه متقلب خود به آن بنگرند.راشل سارا، مادر مائه ۸ ساله و نویسنده کتاب در جستجوی مادران مجرد: تاریخ بازی، تاریخ نامعلوم و دیگر تاریخ های جهان ، می گوید: "همیشه سعی می کنم بخاطر بسپارم که دختر با پدرش در ارتباط است. هر چه که در مورد او می گویم، بر او تأثیر خواهد گذاشت. "
جزئیات را در اختیار فرزندتان قرار ندهید.
میز آشپزخانه خود را به عنوان مرکز امور طلاق انتخاب نکنید. پرونده های طلاق را از دید خارج کنید - به ویژه از دید یک کودک که می تواند بخواند - و در مورد مسائل حقوقی، حتی تلفنی بحث نکنید، هنگامی که کودک تان می تواند صدای شما را بیش از حد بشنود. اگر یک ارزیابی حفاظتی وجود داشته باشد که شامل بازدید از خانه توسط یک متخصص بهداشت روان برای مشاهده و مصاحبه با کودک و خانواده می شود - با محدود کردن آن و یا اینکه به فرزندتان راهنمایی کنید که چه بگوید،تاثیر آن را تا حد ممکن کم کنید.
پاسخ به سوالات معمول درباره طلاق
"طلاق چیست؟" پاسخ اصلی شما می تواند چیزی شبیه به این باشد: "طلاق به این معنی است که مامان و بابا دیگر با هم زندگی نخواهند کرد.اما ما همیشه پدر و مادر تو هستیم و همیشه تو را دوست خواهیم داشت. "به آرامی سعی کنید بفهمید که فرزندان به طور کلی درباره طلاق چه باوری داشته و چه می دانند و با کدام یک از دوستان یا همکلاسی هایی که والدینشان طلاق گرفته اند، رفت و آمد دارند. این امر به شما در درک مفاهیمی که فرزندان شما درباره طلاق دارند و آنچه که ممکن است در مورد از دست دادن دوستان، خانواده ها، والدین، خانه یا موقعیت اجتماعی ترس داشته باشند، کمک خواهد کرد.در حالی که طلاق رایج است، اما در زمانی که بچه ها خود را با یکدیگر مقایسه می کنند و در مورد موضوعات مختلف با هم بحث می کنند، طلاق برای فرزند شما می تواند ناخوشایند باشد.بچه های کیمبرلی ترنتوالد هنگامی که از او از همسر سابق خود جدا شده بودد، کودک نوپا بودند و اکنون ۶ و ۹ ساله هستند. تعداد کمی از همکلاسی های آنها در خانواده های طلاق گرفته شده اند و بعضی اوقات احساس حسادت از خانواده های دو نفره می کنند.او می گوید: "هنگامی که آن ها احساس غم می کنند که پدرشان و من دیگر با
هم نیستیم، حتما تاکید کنید که چگونه بسیاری از مردم در زندگی آنها را دوست دارند."ریکچی می گوید: اگر نمونه هایی از خانواده هایی در جامعه شما وجود داشته باشد که زندگی با والدینشان موفقیت آمیز باشد، و بچه ها به خوبی دوست داشته شوند و توسط همسالانشان پذیرفته شوند، زمانی که زمان مناسب است، می توانید این کار را انجام دهید.
"چرا شما دارید طلاق می گیرید؟
" جزئیات زیادی را بیان نکنید و تاکید بر "ما" را حفظ کنید.جنیفر هوروث از تورنتو، که در دوران جدایی او فرزندانش ۷ و ۴ ساله بودند، می گوید: "من به آنها گفتم که از آنجا که پدرسان و من با هم خیلی خوب با هم کنار نمی آیند و همه از دعوا خسته ایم، برای سه نفر مان یک جای جدید برای زندگی پیدا می کنم. "Klungness می گوید: از گفتن چیزی مانند اینکه"ما دیگر یکدیگر را دوست نداریم" پرهیز کنید، زیرا ممکن است فرزندتان فرض کند که از دوست داشتن او نیز دست خواهید کشید.این یک نگرانی برای جنیفر کاکس اسپنکرویل از اوهایو بود که فرزندان او ۱۰، ۶، ۵ و ۳ ساله بودند زمانی که او و شوهرش جدا شدند:"ما بهترین خود را انجام دادیم تا اطمینان حاصل کنیم که ما فرزندانمان را برای همیشه دوست داریم و چیزی نمی تواند آن را تغییر دهد. "
"من دلم برای مامانم تنگ می شه!" حتی اگر شما بخاطر جدایی احساس راحتی می کنید، فرزند شما احتمالا راحت نخواهد بود (مگر اینکه همسر شما بدرفتار باشد یا در خانه دعوای زیادی باشد).رنجیده نشوید اگر او برای همسرتان ناراحت باشد، و اجازه دهید ناراحتی خودش را تخلیه کند. من می دانم که تو ناراحتی،و مامان هم دلتنگ تو خواهد شد.حتی اگر تو او را زیاد نمی بینی، ولی می توانی با او هر روز صحبت کنی. او خیلی دور نیست. تو در خانه او یک تخت ویژه داری و هر هفته او را می بینی."با توجه به رابطه فرزندتان با خانواده همسر سابق خود، او همچنین ممکن است نیاز به اطمینان در مورد سوالاتی مانند این باشد" آیا من هنوز می توانم مادر بزرگ و پدر بزرگم را ببینم؟ آیا من هنوز می توانم به عمو بیل سر بزنم؟ اغلب، عکس این موضوع نیز اتفاق می افتد - در حالی که او به دیدن همسر سابق شما می رود، دلتنگ و مشتاق دیدن شما نیز خواهد شد.سوزانا کاکس به یاد می آورد:"چندین بار وقتی دخترم به خانه پدرش رفته بود گریه می کرد و از من می خواست تا او را از آنجا به خانه خودم ببرم چون دلتنگ من بود" او به دخترش توضیح داد که از آنجایی که او فقط دو بار در ماه برای دیدن پدرش می
رود، قبل از تصمیم به آمدن به خانه، باید سعی کند با پدرش آرام گیرد و در آغوش او باشد.
"من کجا می خوابم؟" در این سن، فرزند شما سوالات زیادی در مورد چگونگی تاثیر طلاق بر زندگی روزمره اش خواهد داشت:"آیا هنوز هم به مدرسه ی خودم می روم؟"چه کسی من را به کلاس ژیمناستیک می رساند؟ این موارد ممکن است برای شما بی اهمیت باشد، اما آنها نگرانی بسیار جدی برای او هستند، بنابراین به جزئیات بپردازید:تو هنوز هم در خانه مان در اینجا زندگی می کنی.در خانه جدید مامان، تو هر وقت که به آن جا می روی، اتاق خواب خاص خود را داری. "کی از مامان مراقبت می کنه؟" فرزند شما ممکن است احساس همدلی داشته باشد که برای او ایجاد شده تا در مورد همسرتان که در حال ترک خانه است، نگران باشد. "سوزانا کاکس" می گوید: بزرگترین سوال مایکلا، این است که چه کسی از پدر مراقبت خواهد کرد؟ "او نگران این بود که هیچ کس ناهار یا شام او را آماده نمی کند."به فرزندتان اطمینان دهید که همسر سابق شما حالش خوب خواهد بود.جنیفر کاکس فرزندانش را به یاد می آورد که می پرسیدند«آیا بابا بدون ما غمگین می شود؟» او می گوید: "همسر سابق من و من به عنوان پدر و مادرشان در کنار یکدیگر بودیم و به آنها اطمینان دادیم که با وجود اینکه پدر با آنها زندگی نمی کند، ولی ناراحت نمی
شود چون او دوباره آنها را به زودی می بیند."
مراحل بعدی
عشق را به جریان بیندازید. درک و پذیرش طلاق برای کودکان دشوار است. در حالی که کودک شما خود را با این شرایط تطبیق می دهد، او به محبت و توجه زیادی از جانب شما نیاز دارد. در برابر اینکه به طور مداوم با تلفن صحبت کنید و یا تلویزیون ببینید مقاومت کنید.زمان بیشتری او را در آغوش بگیرید و یا در سب یک داستان اضافه برای او بگویید. همانطور که شما از شبکه حمایتی خویشاوندان و دوستانتان در حال حاضر بیشتر از همیشه بهره مند هستید، فرزند شما نیز به در اغوش گرفته شدن و بوسیدن بیشتر شما نیاز دارد.
صحبت کردن را ادامه دهید. حتی پس از آنکه همه چیز را به او گفتید، آمادگی داشته باشید که پاسخ ها و توضیحات بیشتری برای چند هفته یا حتی ماه ها به او بدهید.اطمینان حاصل کنید که فرزند شما می داند که شما در هر زمان برای پرسش های در مورد طلاق آماده هستید، حتی اگر آنچه شما واقعا می خواهید این است که درباره آن صحبت نکنید. Klungness می گوید: "اگر می خواهید بدانید که فرزندان شما چه فکر و احساساتی دارند، باید وقت خود را با آنها صرف کنید تا اجازه دهید آنها صحبت کنند."یکی از راههای حفظ باز بودن ارتباطات با کودک هایتان، خواندن کتاب هایی مانند طلاق دایناسورها یا خانه مادر و پدر ریکی برای کودکان است.
رویه ها را ثابت نگه دارید. طلاق می تواند حفظ رویه ها و یا حتی مرتب بودن خانه را سخت کند.اما ادامه برنامه منظم کودک، در خانه مادر و پدر، باعث می شود کودکان احساس امنیت کنند. ریچی می گوید: "تا جایی که ممکن است، زمان های غذا و سایر مراسم مذهبی باید بین دو خانوار یکسان باشد." اطمینان حاصل کنید که بچه ها به مدرسه و هر کلاس یا تمرینی ادامه می دهند - هرچه چیزهای بیشتری برای فرزند شما ثابت باقی بماند، او احساس ثبات بیشتری خواهد کرد.اجازه ندهید همه چیز به هرج و مرج تبدیل شود. هورواد به یاد می آورد که خانه اش بی نظم و ناکارآمد بوده است.او می گوید: اما پس از جدایی، خانه جدید بسیار سازمان یافته تر بود، و بچه های من به خوبی به آن پاسخ دادند.به علائم مشکل نگاه کنید. فرزند شما ممکن است با مشکلاتی در مورد ملاقات والدین و خو گرفتن با آن مواجه شود. به دنبال نشانه هایی مانند سوء رفتار یا تمارض، به ویژه پس از بازدید با والد دیگر باشید. برای باز کردن یک گفتگو بدون قرار دادن کلمات در دهان کودک خود، چیزی شبیه به این بگویید: "من تعجب میکنم که در حال حاضر تو دلتنگ مامان شده ای." کودک شما ممکن است فقط برای گذار از یک خانوار به
خانوار بعدی یا یک راه مطمئن برای تخلیه احساسات خود نیاز داشته باشد.
فرزندتان را تبدیل به عامل جاسوسی نکنید. هنگامی که کودک از ملاقات همسر سابقتان به خانه باز می گردد، در برابر وسوسه گرفتن اطلاعات در مورد آنچه که همسر سابقتان انجام داده یا گفته است، مقاومت کنید. مهم نیست که چقدر شما ممکن است کنجکاو باشید، سعی نکنید فرزندتان را به یک محرم اسرار تبدیل کنید.در مورد این واقعیت که مامان و بابا دوباره با هم زندگی نخواهند کرد، با او صادق باشید. بچه های مدرسه ای ممکن است فانتزی های قوی در مورد زندگی مجدد والدین خود با هم داشته باشند. در این سن، یک کودک سعی می کند که برای آشتی یا کاهش تنش بین والدین خود اقدام کند. اطمینان حاصل کنید که انتظارات غیر واقعی را ایجاد نمی کنید.دیدن یک درمانگر خانواده برای هدایت خود و فرزندتان برای گذر از این دوران را در نظر داشته باشید.هوروث دو بچه خود را که ۴ ساله و ۷ ساله بودند، ۶ ماه پس از جدایی به نزد درمانگر برد.او می گوید: "این بهترین کاری بود که می توانستم انجام دهم." "این برای پرسیدن سوالات و یا صحبت در مورد چیزهایی که آن ها می ترسیدند که من را ناراحت کند، محل امنی ارائه می داد"
یک کار مثبت انجام دهید. اگر طلاق شما معنادار باشد،که اغلب اینگونه است، شما در معرض ضربه مالی قرار می گیرید و بچه های شما دیگر نمی توانند هر اسباب بازی که می خواهند و یا تعطیلات گران قیمت را داشته باشند، اجازه دهید آنها بدانند که هنوز سرگرمی های زیادی می توانند داشته باشند.
منبع:
کودک و نوجوان
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼