کودکان در معرض خطر، بیشتر بشناسیدشان
افرادی که در بزرگسالی دچار مشکلات اخلاقی و بعضاً جرائم اخلاقی میشوند، اکثراً همانهایی هستند که در کودکی به آنها تعرض شده است.
کودکان در معرض خطر به دو دسته تقسیم میشوند، بیسرپرست و بدسرپرست. بچههای بیسرپرست که از طرف دولت حمایت میشوند، اما کودکان بدسرپرست این حمایت را ندارند و گاهاً صدماتی هم که به آنها وارد میشود پنهانی است و مجازات هم در مورد عاملان آن کارساز نیست. بنابراین اگر بشود کودکان بدسرپرست نیز مانند بیسرپرستها زیر چتر حمایتی دولت قرار بگیرند و تربیت بشوند آیندهای درخشان و مفید خواهند داشت، اما حالا که این حمایت وجود ندارد این کودکان در آینده مشکلاتی برای اجتماع درست میکنند که قابل جبران نیست. اینکه تنها به فکر تکثیر جمعیت باشیم، اما از لحاظ کیفی به آن اهمیت ندهیم و حمایت نکنیم این جامعه در معرض خطر است و باید هشدار داد.
افرادی که در بزرگسالی دچار مشکلات اخلاقی و بعضاً جرائم اخلاقی میشوند، اکثراً همانهایی هستند که در کودکی به آنها تعرض شده است و این آزار گاهاً از طرف پدر و مادر بوده یا دیگران. راه حل چیست؟
حل این مشکلات راهکار و همکاری دولت را میطلبد و گاهاً اصلاح بعضی قوانین به طور مثال سپردن فرزند به پدر یا مادر. وقتی پدری دارای عدم صلاحیت است کودک تحویل مادر میشود. حال این مادر شرایط نگهداری و بزرگ کردن کودک را دارد یا نه؟ باید مقرراتی باشد که اگر هر دو فاقد صلاحیت بودند چه از نظر تربیتی و چه از نظر مالی این کودک به دوست و آشنای قابل اعتماد نیز سپرده شود. اینک در جامعهای که متأسفانه به دلایلی فقر مالی و فرهنگی هر روز شاهد آمار بالایی از کودکآزاری هستیم همه مسئولند آن هم در جامعه اسلامی که نباید افراد به پیرامون خود بیتفاوت باشند. افراد در هر محلی که زندگی میکنند طبق آیات قرآن باید نسبت به نزدیکان خود اشراف داشته باشند و هر جا مشکلی بود به یاری هم بشتابند.
این نیست که فقط در بستگان دنبال حل مشکلات باشیم بلکه به همسایگان دور و نزدیک نیز باید حساس بود و اگر خودمان نتوانستیم مشکل را حل کنیم حتماً به مراجع ذیربط اطلاع دهیم. به طور مثال در حادثه قتل اهورا که در رشت اتفاق افتاد بعد از حادثه همسایهها اذعان داشتند بارها صدای گریه اهورا را شنیده بودند و از آزار بچه از سوی ناپدری خبر داشتند، اما بیتفاوتی آنها حادثهای را رقم زد که دیگر غیرقابل جبران نبود. وقوع این قبیل موارد در جار و جنجالهای سیاسی گم شدهاست، بنابراین این خود مردم هستند که به گفته مقام معظم رهبری میبایستی مصداق آتش به اختیار اقدام کنند و اگر به کودکان آسیبی برسد یقیناً همسایهها و مطلعان شرعاً مسئولند و باید پاسخگو باشند.
متأسفانه جامعه امروز بیاحساس شده است و بررسی اوضاع و احوال اقوام و بستگان و همسایهها به دست فراموشی سپرده شدهاست. لذا میبینیم که اینگونه جرائم روز به روز بیشتر و در بعضی شرایط حادتر هم میشود. این جرائم به فقر فرهنگی خانوادهها نیز برمیگردد. در بعضی خانوادهها برنامه تنظیم خانواده وجود ندارد و با تحقیق در این خانوادهها به این میرسیم که تعداد فرزندان آنها از عرضه تربیت خانوادهها بیشتر است. یکی از نهادهایی که میتواند به این معضل اجتماعی کمک کند آموزش و پرورش است. این سازمان بزرگ میتواند در بخشهای خرد خود با شناسایی خانوادهها به فقر فرهنگی خانوادهها کمک کند و کودکان را از پرتگاه اجتماعی نجات دهد.
بیسر و سامانی اجتماعی برای نظام هم ایجاد مشکل میکند این موضوعات تا این حد حائز اهمیت است و اگر بدانیم این مهم مغفول نمیماند. اکثر جنایتهای جنگی توسط افرادی است که به این شیوه، دوران کودکی را سپری کردهاند و بزرگ شدهاند. این کودکان در بزرگسالی افرادی خشن، عقدهای، اهل انتقام و… خواهند شد و دشمن دقیقاً از این دسته از افراد برای غلبه ظلم و زور استفاده خواهد کرد.
منبع:
کودک پرس
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼