تربیت غلط کودکان، مادر آره پدر نه!
در برخی از خانوادهها، یکی از والدین تصمیم نهایی را اتخاذ میکند. یکی از پدرها میگفت: این روش خوبی است چون، از تنشهای بهوجود آمده جلوگیری میکند.
پدر ماری ۱۰ ساله، با بودن کامپیوتر در اتاق دخترش مخالف است. ماری سعی میکند پدر را قانع کند تا راضی شود. بهاو میگوید: اما مامان گفت میتونم این کار رو بکنم.
مادر دنی ۱۲ ساله، اجازه نمیدهد که او همراه دوستانش بهفروشگاه برود و تاکید دارد که باید با برادر بزرگترش برود. اما دنی میگوید: پدر گفت میتونم برم.
مهم نیست که شما ازدواج موفقی دارید و روابط شما با همسرتان عالی است. این واقعیتی است که در برخی مسائل، با همسر خویش اختلاف نظر داشته باشید و زمانی که با مسائل مربوط بهتربیت بچهها مواجه میشوید، این اختلافات بروز میکند: چی باید بخوری، کی باید بخوابی، از چه نوع بازیهای ویدوئیی و فیلمی استفاده کنی. آیا بچهها بهقدر کافی بزرگ شدهاند که شب را با دوستان خویش بگذرانند؟
در برخی از خانوادهها، یکی از والدین تصمیم نهایی را اتخاذ میکند. یکی از پدرها میگفت: این روش خوبی است چون، از تنشهای بهوجود آمده جلوگیری میکند. اما این راهبرد، کامل نیست.
اما پدر دیگری معتقد بود: در این گونه مواقع برخی اوقات دخالتی نمیکنم و تصمیمگیری را بههمسرم میسپارم و بعد متوجه میشوم بهطور مثال، پسرم چند ساعت تلویزیون تماشا میکند، احساس میکنم باید جلوی این کار را بگیرم. وقتی بههمسرم اعتراض میکنم میگوید: اگر این کار را بکنم او گریه میکند. در اینجا اختلاف ما شروع شده و منجر بهجروبحث میشود.
اگر شما هم دچار این مشکل شدید میتوانید از روشهایی که در شرح ذیل آمده است، استفاده کنید:
- با همسرتان در زمانی مناسب صحبت کنید و سعی کنید حرف شما منطقی باشد. اگر واقعاً بهدرستی حرفی که میزنید ایمان دارید، میتوانید روشهای دیگر را نیز امتحان کنید.
بهطور مثال اگر تصور میکنید کودک شما نباید فست فود بخورد، میتوانید کمی در این خصوص تجدیدنظر کنید، آنها را در منزل تهیه کرده و از مواد سالمتری استفاده کنید.
- اگر فرصتی برای مذاکره یا صحبت کردن ندارید و فرزندتان چیزی از شما میخواهد که بههیچ عنوان نمیخواهید پاسخ مثبت دهید، با صدای آرام بهاو بگویید: اول از همه باید با پدرت یا مادرت صحبت کنم. این کار موجب شده تا شما با همسرتان مشورت کنید و وقتی که توافق حاصل شد آن را بهاطلاع فرزند خود، برسانید.
- اگر امکان دارد سعی کنید از فرزندتان نیز کمک بخواهید تا با یکدیگر مسائل را حل کنید. با این روش رضایت همه جانبه، حاصل میشود. بهطور مثال: ماری راجع به کامپیوتر با والدینش بحث و گفتگو کرد. او قول داد، اگر کامپیوتر در اتاقش باشد، مانند قبل، اول تکالیف مدرسه را انجام دهد بعد در اوقات فراغت، با استفاده از کامپیوتر، با دوستانش چت کند.
والدین او در ابتدا، چت رومهای دیگر را قفل کردند و سپس اجازه این کار را بهماری دادند. بعد از چند روز، مشاهده کردند چگونه ماری طبق قولی که داده اول دروس مدرسه را انجام میدهد و سپس با کامپیوتر بازی میکند.
ممکناست شما هنوز متقاعد نشدهاید که کامپیوتر را در اتاق فرزندتان قرار دهید. میتوانید با او صحبت کرده و تصمیم بگیرید که چه زمانی و چگونه میتوان از آن استفاده کرد.
والدین دنی او را در تصمیمگیری دربارۀ فروشگاه رفتن، دخیل کردند. او بهمادرش گفت: اگر الان با دوستام بیرون نرم، اونا فکر میکنند من آدم تنبلی هستم. مادر بعد از شنیدن این حرف تعجب کرد و دلیل این حرفها را متوجه نمیشد.
او بهدنی گفت: تو هنوز سن کمی داری و در این مورد نمیخواهم حرف دیگری بشنوم. دنی یک ایدۀ دیگری را بیان کرد: شما هم میتونید بهفروشگاه بیایید و مواظب من باشید. پدر و مادر این راهحل را قبول کردند و دنی بهجای اینکه عصبانی و ناامید شود، حس خوبی پیدا کرد.
راهحل دیگر این است که آمادگی کودکتان را برای تنها رفتن بهفروشگاه با پرسیدن این سؤالها محک بزنید: اگر از دوستانت جدا بشی چکار میکنی؟ یا اگر غریبهای بهت نزدیک شد و از تو درخواست کمک کرد چه کار میکنی؟ برای اطمینان از عملکرد آنها در این شرایط بهجوابهایی که میدهند خوب گوش کنید.
وقتی خودتان را در موقعیتی قرار دهید که یکی از والدین پاسخ مثبت و دیگری پاسخ منفی دهد، مطمئناً احساس خوبی نخواهید داشت.
بنابراین شرایط فرزندتان را درک کنید و با پرسشهایی که در ذهن خویش طرح میکنید، راهحل درست را برای او پیدا کنید. زمانی که بهعنوان یک خانودۀ خلاق بهتفکر بپردازید، غالباً راهحل مناسب را زودتر از آنچه بهنظر میرسد پیدا خواهید کرد.
منبع:
کودک آنلاین
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼