رفتار غیرکلامی کودکان، والدین بدانند
خانواده، یک سازمان اجتماعی کوچک است که روابط اعضای آن، به خصوص روابط والدین با فرزندان، مهمترین عنصر شکل دهنده این سازمان است.
والدین یا فرزندان، افکار، نگرش ها و معانی مختلف را بیشتر از طریق حرکات چهره، آهنگ حرکات و طرز نگاه کردن و بالاخره مجموعه رفتار غیر کلامی به طرف مقابل منتقل می سازند. با ما همراه باشید تا در مورد ارتباط غیرکلامی والدین و فرزندان بیشتر بدانید.
خانواده، یک سازمان اجتماعی کوچک است که روابط اعضای آن، به خصوص روابط والدین با فرزندان، مهم ترین عنصر شکل دهنده این سازمان است. رشد مطلوب و سالم فرزندان در تمام ابعاد مرهون ارتباط مؤثر و مطلوب والدین با فرزندان می باشد. تحلیل های نظری و تجربی بسیاری به ارتباط مؤثر والدین با فرزندان اختصاص یافته است و پژوهشگران برای آن اهمیت و ارزش خاصی قائل شده اند.
از سوی دیگر، مطالعات و تحقیقات فراوانی به اثر فرزند بر هر یک از والدین و دیگر اعضای خانواده و یا بر کل خانواده به عنوان یک رابطه دوجانبه و تأثیر متقابل توجه داشته اند، اما بررسی مبانی روان شناختی ارتباط مؤثر و مطلوب والدین بر فرزندان از مهم ترین مسائل در حریم خانواده و سلامت روانی آن تلقی می شود. آگاهی و شناخت کافی و عمیق از این مبانی می تواند ما را در پرورش شخصیت سالم فرزندان در خانواده یاری رساند و روش های مناسب و مؤثر را برای چگونگی و نحوه ارتباط والدین با فرزندان به دست دهد.
ارتباط غیرکلامی
پنجمین مبنای روان شناختی روابط مؤثر والدین و فرزندان، لزوم توجه به ارتباطات غیرکلامی است. کلام و گفتار تنها بخشی از جریان ارتباط و تبادل نظر با دیگران است. والدین یا فرزندان، افکار، نگرش ها و معانی مختلف را بیشتر از طریق حرکات چهره، آهنگ حرکات و طرز نگاه کردن و بالاخره مجموعه رفتار غیر کلامی به طرف مقابل منتقل می سازند. رفتار غیر کلامی را می توان نیرومندتر و حتی مؤثر تر از کلمات دانست. نیاز به درک اثرات ارتباط غیرکلامی، به ویژه در کار کردن با کودکان، از اهمیتی خاص برخوردار است، زیرا کودکان هنوز پیچیدگی ها و رموز ارتباط کلامی را به خوبی نمی دانند.
توجه به جنبه های ارتباط غیرکلامی
تا اوایل دهه ۱۹۶۰م در مورد جنبه های غیر کلامی ارتباطات انسانی مطالعات کم تری انجام شده بود، اما محققان پس از دهه ۱۹۶۰ متوجه شدند که برای بررسی کامل فرآیندهای ارتباطی، الزاما باید کانال های غیر کلامی را نیز در نظر گرفت. بردویسل (Birduhistell ۱۹۷۰) که از چهره های برجسته حوزه ارتباط غیرکلامی است، در تصدیق نقش حساس فرآیندهای غیرکلامی می گوید: «هر شخص عادی عملا روزانه ۱۰ تا ۱۱ دقیقه صحبت می کند و هر جمله او به طور متوسط ۲/۵ ثانیه طول می کشد». او هم چنین تخمین می زند که در یک برخورد دو نفره معمولی، یک سوم معانی اجتماعی از طریق مؤلفه های کلامی و دوسوم مابقی از طریق کانال غیرکلامی منتقل می شود. پس بخش اعظمی از اطلاعات از طریق کانال غیرکلامی رد و بدل می شود و ویژگی های زیر را برای آن می توان بیان کرد:
1. رفتارهای غیرکلامی مکمل گفتار هستند.
۲. رفتارهای غیرکلامی حالات عاطفی را می رسانند و بر غنای کلماتی که نشانگر حالات هیجانی هستند می افزایند.
۳. رفتارهای غیرکلامی به ترسیم و توصیف محتوای پیام ها کمک می کند.
۴.رفتارهای غیر کلامی به عنوان یکی از اجزای جدانشدنی فرآیند ارتباط، تأکید فرد را بر بخش های کلامی می افزایند.
5.رفتارهای غیرکلامی به تنظیم جریان ارتباط سخنگو و شنونده کمک می کند.
۶.رفتارهای غیرکلامی با فراهم کردن فیدبک (بازخورد) برای تعامل کنندگان، به شروع و حفظ ارتباط کمک می کنند.
7.رفتارهای غیر کلامی از طریق تعریف ضمنی روابط، تأثیر قابل توجهی بر دیگران می نهند؛ مثلا کسی که می خواهد بر دیگری تسلط یابد، می تواند برای رسیدن به هدف خود به رفتار غیر کلامی متوسل شود.
ارتباط والدین و فرزندان از جمله ارتباطات انسانی است که بخش اعظم این ارتباط را، ارتباط غیرکلامی تشکیل دهد. بدون شک، برای ایجاد و رشد ارتباط مؤثر و مطلوب والدین با فرزندان باید از ارتباطات غیر کلامی (که بنا بر تحقیق فوق ۳۲ ارتباطات انسانی را تشکیل می دهد و چه بسا در خصوص ارتباط والدین با فرزندان بیش از این مقدار باشد) و ویژگی های آن بهره جست و به عبارت دیگر می توان گفت: ارتباط مؤثر بیش از آنکه تحت تأثیر ارتباط کلامی باشد، ناشی از ارتباط غیرکلامی است.
پذیرش غیرمشروط
یکی دیگر از مهم ترین مبانی روان شناختی ارتباط مؤثر با فرزندان پذیرش غیر مشروط فرزندان است؛ بدین معنا که والدین، کودک و نوجوان را آن گونه که هست بپذیرند، هرچند ممکن است رفتار او مورد پذیرش آنان نباشد.
باید به فرزند به عنوان یک شخص مستقل احترام گذاشت و برای او به عنوان یک انسان با توانایی ها و رغبت های خاص خود، ارج و ارزش قائل شد. نباید کوشش خود را صرفا به این دلیل که فرزند، انسانی کوچک تر، ناآگاه تر و نارسیده تر است پی ریزی نمود و بر او حاکمیت و تسلط یافت، بلکه باید حق مسلم او را برای «فرزند بودن» شناخت و انرژی خویش را برای جهت دادن به اعمال و رفتار او در مسیر سازگاری مطلوب و پیشرفت و موفقیت صرف نمود. والدین باید درک کنند که رفتار برای فرد صاحب رفتار، اعم از کودک یا نوجوان، چه معنا و مفهومی دارد.
در گسترش روابط مطلوب، باید به کودک اجازه داد تا نظرات و تصمیمات خویش را هرگاه و در هر زمان که ممکن باشد ابراز کند. اجرای این امر مستلزم آن است که برای کودک، حق اشتباه کردن نیز قائل شد و جز در مواردی که این اشتباه برای خود او یا دیگران خطرناک است، به او اجازه داد تا نتایج حاصل از اعمال خویش را تحمل و تجربه کند.
والدین مؤثر باید نخست یک شنونده خوب باشند تا بتوانند در زمینه تعبیر و تفسیر اطلاعات، ارائه کمک و راهنمایی و تأثیرگذاری مطلوب اقدام ورزند. فرزندان نیاز دارند که با تمام وجود احساس کنند که مورد عشق و علاقه والدین و پذیرش غیر مشروط آنها هستند، هرچند که اعمال و رفتارشان احتمالا مورد تایید آنان نخواهد بود؛ به بیان دیگر، باید مفهوم «من را دوست دارند، اما از کارم خوششان نمی آید» را با تفکیک معنا در مورد والدین احساس کنند.
پذیرش غیر مشروط موجب می شود تا رابطه انسانی غنی تر و مؤثرتری با پذیرش غیر مشروط یا توجه بدون قید و شرط بدین معناست که والدین ارج و حرمتی به طور مطلق و کلی برای فرزند قائل باشند، نه آن که مشروط؛ یعنی کودک را آن گونه که هست بپذیریم، نه آن گونه که می خواهیم. تحقیقات نشان می دهد که توجه بدون قید و شرط، تغییرات سازنده و رشد و تکامل را در کودک و نوجوان تسهیل می کند.
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼