چرا کودکان باید استراحت کنند؟(۱)
در این مبحث که برگرفته از وبلاگ «کودک متعادل» است، به بررسي ضرورت «استراحت کودک» از دیدگاه، استاد محمود سلطاني می پردازیم.
کودک متعادل: این مبحث برگرفته از وبلاگ «کودک متعادل» است که به بررسي مطالب کلاس کودک متعادل، استاد محمود سلطاني می پردازد. این مبحث به ضرورت استراحت کودکان اشاره می کند.
جسم به عنوان ظرف روح تا آخرين مرحله بُعد انساني (ذهني) مطرح است. كودك متعادل كودكي است كه رشد متعادل داشته باشد.
رشد متعادل يعني هماهنگي بين اين چهار جنبه ي رشد. يعني اين چهار مرحله همزمان با هم متعادل رشد كنند تا مخروط به هم نريزد و همه ي ابعاد مساوي با هم رشد كنند. نقش اصلي را در برقراري اين تعادل، ذهن (بُعدانساني) ايفا مي كند، كه ما به آن هوش جسمي مي گوييم. يعني آنچه كه در ذهن ما در مورد جسم اتفاق مي افتد. جسم اگر سالم نباشد هيچ چيز ديگري شكل نمي گيرد.
از قديم هم گفته اند كه « عقل سالم در بدن سالم ». جسم مهم است، ارزش نيست. همه ي صحبت هايي كه ما مي كنيم در مورد اهميت جسم است.
اگر ياد بگيريم كه چگونه از جسم مان مراقبت كنيم و مهارت هاي حركتي را به دست آوريم، بسياري از مشكلات امروزي به خصوص در مورد بچه ها حل خواهد شد.
حتي شده اگر كمي به اين توصيه ها كه در اين 10 مبحث گفتيم عمل كنيد، خواهيد ديد كه چه قدر مسائل تان با بچه ها كم خواهد شد.
يك بخش عمده ي مبحث از جسم، تغذيه بود كه موتور حركت است و انرژي حركت را ايجاد مي كند.يك پايه ي حركت تغذيه است و پايه ي ديگر آن استراحت است.
در استراحت بدن خود را ترميم مي كند. استراحت يك عمل منفعلانه نيست خود يك حركت است. در مبحث نظم به ياد داريد كه گفتيم اگر نظم را ايستا ببينيد مانع رشد مي شود.
استراحت را هم اگر ايستا ببينيم و فكر كنيم كه استراحت يعني هيچ كاري كردن و همه چيز تعطيل. استراحت تغيير حركت است، توقف حركت نيست ما تا زماني كه زنده هستيم، حركت داريم.
استراحت را به عنوان متوقف كننده ي حركت نبينيد بلكه به عنوان تغيير دهنده ي حركت ببينيد. مثل فروشگاه هاي بزرگ كه يك زمان كاري دارند مثلاً 9 صبح تا 6 بعدازظهر.
در واقع در ساعت ۶ بعدازظهرتعطيل مي كنند اما خود فروشگاه تعطيل نيست بخش فروش است كه تعطيل مي شود و در داخل مشغول نظافت، جابجايي كالاها، انبارگرداني، چيدن دوباره ويترين و حسابداري مي شوند.
تا صبح كه دوباره بخش فروش فعال شود. استراحت جسم نيز به همين گونه است. به طور موقت حركتش را كم مي كند و حركت بيروني متوقف مي شود اما حركت درون جسم متوقف نمي شود. زندگي نمي ايستد، فعاليت ذهن و روح قطع نمي شود.
پس استراحت معناي جامع تري نسبت به خواب دارد. استراحت اصلا به معناي خوابيدن نيست؛ ممكن است كه بخشي از آن خواب باشد. استراحت مثل تغذيه پيش نياز حركت است.
اتومبيل براي حركت نياز به سوخت دارد با گرفتن سوخت مي تواند كيلومترها برود اما بعد از چند كيلومتر كه طي كرد بايد بايستد و روغن عوض كند. و در كل هر دستگاهي بعد از مدتي بايد بررسي و بازبيني و روغنكاري شود.
حركت سه مرحله دارد: حركت جسمي، ذهني و روحي. ما با حركت روحي هيچ كاري نداريم و اصلاً فضاي كار ما نيست فقط به يك نكته اشاره مي كنم كه در اين حركت خستگي اصلاً معنا ندارد چون اصول خاص خودش را دارد كه هركس خودش بايد تجربه كند، گفتني نيست.
ما با حركت جسمي سروكار داريم كه در اين فضا خستگي معنا دارد. وقتي حركت انجام مي شود در ازاي آن انرژي مصرف مي شود كه حاصل ان خستگي است. اگر از جسم و ذهن بيش از حد ظرفيت كار بكشيم باعث آسيب و فرسايش و كوتاه شدن عمرشان مي شويم.
بدن را به يك خط توليد رب گوجه فرنگي تشبيه كنيد و فرض كنيد در 10 ساعت قادر است كه 10 تن رب توليد كند. از انبار مواد اوليه وارد خط توليد مي شود و فرآيندها انجام مي شود و رب توليد مي شود و بسته بندي مي شود و به انبار مي رود و آماده براي فروش.
بعد از اين ۱۰ ساعت حتماً بايد خط توليد متوقف شود، بازبيني شود. به اين كار نگهداري از دستگاه گفته مي شود كه باعث طولاني تر شدن عمر دستگاه مي شود و دقيقاً همان استراحت است.
يكي از عللي كه در سالخوردگي بيماري ها افزايش مي يابند اين است كه در طي زندگي خستگي هاي ذهني و جسمي ما برطرف نمي شود و مي مانند. براي رفع خستگي بايد استراحت كرد. طبق روال هميشگي كاركرد "چرا" بايد استراحت كنيم؟
" چون بايد خستگي را رفع كرد."
سؤال دوم: معني استراحت چيست؟ در فرهنگ لغت استراحت از راحت مي آيد و به معني طلب راحتي كردن است، خود را راحت كردن. راحت يعني چه؟ يعني « آرامش و آسايش ».
هر موضوعي كه به روح مربوط مي شود در حيطه آرامش است و هرچه كه به جسم مربوط مي شود در حيطه آسايش است. آرامش روح و ذهن و آسايش تن يعني راحت. پس استراحت هم براي جسم لازم است و هم براي ذهن.
راحت در مقابل كلمه "تعب" است به معني رنج. انسان بايد از ايندو حالت به سمت راحتي بيايد. استراحت براي راحت بودن است. چرا اين قدر خسته ايم؟ چون ذهن مان استراحت نمي كند.
پس اولين مسئله، استراحت ذهن است. ذهن مركز مديريت جسم است. اگر ذهن استراحت نكند خستگي جسم رفع نمي شود. هر پديده اي در بدن يك عينيت دارد و يك ذهنيت.
ما يك خستگي ذهني داريم و يك خستگي عيني كه همان خستگي جسم است. همان طور كه يك گرسنگي ذهني داريم و يك گرسنگي عيني. گرسنگي عيني يعني معده خالي است و نياز به غذا دارد و ما هم غذا مي خوريم و اين نياز را رفع مي كنيم.
و گرسنگي ذهني اصلاً ربطي به معده و نياز به غذا ندارد بلكه به ساختار ذهن مربوط است چون از كودكي هر وقت گريه كرديم شير يا پستانك در دهان مان گذاشتند و حالا در بزرگسالي تا دچار مسئله اي مي شويم به سراغ خوردن مي رويم كه اصلاً سيري ندارد.
خستگي ذهني هم با خوابيدن برطرف نمي شود بلكه با استراحت ذهن برطرف مي شود. و چون ما بلد نيستيم به ذهن استراحت بدهيم، ذهن هاي خسته اي داريم.
اين ذهن هاي خسته نتيجه ي كار كشيدن زياد از ذهن است يا نتيجه ي آشفتگي ذهني است. در كودك اين مسئله به صورت تلاطم و جنب و جوش زياد خودش را نشان مي دهد و ما آن ها را بيش فعال مي شناسيم در صورتي كه اين بچه ها دچار ذهن آشفته و خسته هستند كه موجب اين بهم ريختگي مي شود.
يكي از علائم خستگي ذهني در بزرگسالان و كودكان، پناه آوردن به تلويزيون است. وقتي بچه ها زياد پاي تلويزيون مي نشينند نشان دهنده ي آشفتگي ذهني آن ها است.
اين آشفتگي و خستگي ذهني با خوابيدن برطرف نمي شود. چون در خواب هم با بد خوابي و جيغ كشيدن و غلت زدن هاي زياد و گريه و تنها نخوابيدن، آشفته تر مي شوند.
آشفتگي و بي قراري كودك ممكن است بخشي از آن مربوط به تغذيه نادرست باشد اما بخش عمده و اصلي آن مربوط به خستگي ذهن كودك است.
ذهن چگونه خسته مي شود؟
كار ذهن ----> كشف، پردازش و ابداع (توليد) است كه حاصل اين فرآيند احساس خوشايند است. اين فرآيند دركودكي بسيار قوي است و ذهن كودك زير 6 سال اوج قدرت پردازش را دارد.
انسان هرگز به قدرت پردازش و يادگيري در ۳ سالگي اش باز نخواهد گشت. تولد تا شش سالگي زمان اين توانايي است كه سه سالگي اوج منحني اين قدرت كودك است.
كودك توسط حواس پنج گانه كشف مي كند. ما در دوره هاي بازي هم بسيار تأكيد كرديم كه كودك قبل از 6 سال و به خصوص زير سه سال و نوزادي و در دوران حسي - حركتي بايد در معرض محرك هاي مختلف قرار بگيرد كه حتي در اين مسئله هم بايد رعايت حد تعادل را كرد چون اگر در دادن محرك به كودك زياده روي شود باز هم موجب آشفتگي او مي شود.
آشفتگي ذهني
خط تعادل----------------------------------
كند ذهني
تفريط در ايجاد محرك يعني پايين خط تعادل هم باعث كند ذهني مي شود. پس هنر والدين اين است كه از حد تعادل خارج نشوند. نه افراط و نه تفريط.
بچه ها بايد در معرض محرك ها قرار بگيرند اما نبايد دچار انباشت اطلاعات و محرك ها شوند. در معرض محرك قرار دادن يعني محيط را از لحاظ تحريك حواس پنجگانه غني كنيم، هرچه كه كودك خواست خودش دريافت كند نه اين كه ما به كودك تحميل كنيم.
مسئله اي كه ما امروزه با پدر و مادر ها داريم به خصوص مادر ها عجول بودن آن ها است. بچه هاي حاصل از اين والدين، دچار آشفتگي ذهني هستند و در بزرگسالي آن ها هم عجول خواهند شد و همه چيز بايد زود و تند و سريع باشد.
محرك يعني به عنوان مثال كودك را وقتي به پارك مي بريد او را رها كنيد و دائم نگوييد كه چه كار كند و چه كار نكند. چون پارك خود يك محيط غني از محرك رنگ و شكل و صدا و غيره است.
كودك خودش مي داند كه چه مقدار محرك براي حواسش نياز دارد و خودش از طريق حواس محرك هها را مي گيرد و پردازش مي كند. اما مادرهاي فداكار با تمام وجود اين فرآيند را مختل مي كنند و كودك را به سمتي هدايت مي كنند كه خودشان مي خواهند بدون توجه به توانايي كودك. ممكن است اين سؤال پيش بيايد كه خوب كودك چه مقدار محرك نياز دارد؟ آن قدر كه قدرت پردازش آن را دارد.
محرك مثل يك سفره ي غذا است. ما اين سفره را براي كودك پهن مي كنيم و انواع محرك ها را در آن مي چينيم. وقتي كودك سر اين سفره نشست اجازه مي دهيم كه خودش انتخاب كند نه اين كه ما به او ديكته كنيم. چه چيزي باعث مي شود كه كودك چيز خاصي را انتخاب كند؟ پيام درون بدنش يا مغزش.
حتي گاهي كودك ممكن است هيچ ميلي به انتخاب نداشته باشد در هر صورت بايد او را آزاد بگذاريم و فشاري به او نياوريم. كودك در اين حالت احساس خوبي دارد.
اين كه كودك چي كار مي كند به ما ربطي ندارد بلكه ما بايد مراقب باشيم كه اگر او احساس خوشايندي دارد، اجازه دهيم به كارش ادامه دهد و اگر احساس خوبي ندارد او را حمايت كنيم.
كودك وقتي احساس خوشايند دارد در حال پردازش است. گاهي چند دقيقه به يك چيز زل مي زند، چون در حال پردازش آن چيز است. وقتي پشت سرهم به كودك مي گوييد «اينو نگاه كن، اونو نگاه كن».
محرك زياد كودك را آشفته مي كند و كودك آشفته نمي تواند خوب بخوابد و وقتي كودك خوب نخوابد نمي تواند خوب پردازش كند در نتيجه روي يادگيريش تأثير مي گذارد.
بخش اعظم پردازش بچه ها در هنگام خواب انجام مي شود. مخصوصاً زير سه سال؛ به همين دليل نوزاد خيلي مي خوابد چون در طول روز به طور وحشتناكي از محيط محرك مي گيرد، در خواب اين محرك ها را پردازش مي كند و راحت مي شود و وقتي بيدار مي شود آماده ي دريافت دوباره مي شود.
اگر نوزاد مثل بزرگترها بيدار بماند، از شدت محرك ها ديوانه مي شود. بايد بخوابد تا بتواند پردازش كند. اين همان موضوعي است كه ما به آن ريتم مي گوييم. ريتم بدن را تنظيم مي كند.
دريافت------> پردازش-------> توليد. درست مثل خط توليد غذا. اين خط توليد يك تن توانايي توليد داشته باشد اگر ما پنج تن از آن كار بكشيم و يا اگر كمتر از يك تن از ان كار بكشيم در هردو حالت به آن آسيب زده ايم.
و بعد هم ادعا مي كنيم كه خط ايراد داشت يا تقلبي بود. در مورد كودك هم بعد از اين كه آسيب ديد به جاي اين كه به عملكرد خودمان توجه داشته باشيم و خودمان را بررسي كنيم، به كودك برچسب مي زنيم كه ذاتش خرابه، لجبازه و...... چون ريتم به هم خورده است و كودك معترض شده است.
پس بايد در ميزان محرك هايي كه به كودك مي دهيم دقت كنيم. اين هجوم محرك به كودك در قالب آموزش مستقيم است. بعضي از اين آموزش ها آن قدر مصطلح هستند كه اصلاً متوجه آن ها نمي شويم مثل « بوس كن، باي باي كن، سلام كن، بوس بفرست ..... تا آموزش هاي كلاس هاي مختلف».
بسياري از اين كلاس ها موجب آشفتگي و بي نظمي كودك مي شود و ما فقط استناد مي كنيم به اين كه "خوب خودش مي خواد" "خودش دوست داره " در بخش يادگيري خواهيم گفت كه كودك خودش اصلاً نمي خواهد كه آموزش مستقيم ببيند.
آموزش هايي كه به كودك مي دهيم و مطالبي كه وارد ذهن او مي كنيم، فقط باعث آشفتگي ذهن او مي شود. چون نسل جديد والدين جوان به دو بُعد شناختي و جسمي خيلي توجه دارند وفشار زيادي به كودك در اين دو بُعد به كودك وارد مي كنند و اصلاً دو بُعد روحي و عاطفي را نمي بينند.
چون عجله دارند و مي خواهند كودك زود و تند و سريع همه ي مطالب دنيا را ياد بگيرد. بچه ها بايد در محيط غني و در معرض تحريك قرار بگيرند و نبايد محرك ها به آن ها تزريق شود.
اجازه دهيد كودك خودش محرك ها را انتخاب كند و شما به او چيزي را تزريق نكنيد. وظيفه ي ما اين است كه كودك را در محيط غني قرار دهيم.
اين محيط هاي غني شامل خانه ( منزلي كه در آن زندگي مي كنيم)، پارك، طبيعت، خانه اسباب بازي و .... است. چهارچوب هايي از نظم و نظافت و تربيت و آموزش براي خود تعيين كنيد و در اين چهار چوب كودك را آزاد بگذاريد تا برود و كشف كند و به ابداع برسد. در اين حالت كودك آرام مي شود.
كودكان امروزي آشفته و ناآرام هستند چون فرصت پردازش ندارندو به ابداع نمي رسند. مطالب در ذهن شان انباشت مي شود كه حاصل آن خستگي ذهني است.
در مورد بزرگسال هم همين است. يكي از مسائل ما با مادرهايي است كه خيلي كتاب مي خوانند و خيلي كلاس مي روند. مادرهايي را مي شناسيم كه هر ۷ روز هفته را كلاس مي روند از خودشناسي گرفته تا آشپزي و غيره.
اين كارها خيلي خوب است اما بايد بدانيم كه كارخانه ي توليد رب گوجه فرنگي من چه قدر ظرفيت توليد دارد؟ قدرت پردازش ذهن من چه قدر است؟ ما در اثر انباشت مطالب در ذهن مان خسته و آشفته مي شويم. اما بدون اين كه متوجه باشيم باز به اين كار ادامه مي دهيم. تا حالا چند صفحه كتاب خوانده ايد؟ 30000 صفحه؟ چند صفحه نوشته ايد؟ خاطره، رساله، جزوه، .... فرقي نمي كند كه چي باشد مهم اين است كه آيا توليد كرده ايم.
وقتي به خط توليد بيش از حد مواد اوليه بدهيم همه را انباشت مي كند. به قول مرحوم حاج آقا دولابي فرمودند: « كتاب را نخوانيد، كتاب را مطالعه كنيد» مطلب كتاب بايد در شما طلوع كند چون مطالعه از طلوع مي آيد.
مثل خورشيد بالا بيايد و همه جا را روشن كند. يعني اگر من 5 صفحه كتاب مطالعه مي كنم بايد بتوانم 50 صفحه بنويسم و توليد داشته باشم. صرف خواندن، عامل نشدن، پردازش و توليد نكردن، عرضه نكردن و گفتگو نكردن، خستگي ذهني مي آورد و ريتم را به هم مي ريزد و آشفتگي ذهني مي آورد؛ در اين حالت يا دائم مي خوابيم يا اصلاً خوابمان نمي برد و بد خواب مي شويم.
دوباره برميگرديم به كودك، محرك ها را كم كنيد و به حال تعادل در آوريد. سعي نكنيد به كودك زير ۶ سال ياد دهيد، اجازه دهيد يادگيري اش قوي شود. هر چقدر آموزش مستقيم بدهيم، قدرت يادگيري كودك را كاهش مي دهيم و هرچه قدر دخالت نكنيم، قدرت يادگيري كودك بالا مي رود به شرطي كه محيط غني باشد. محيط اگر غني نباشد ذهن فعال نمي شود.
روي خط تعادل بايستيد، محيط را غني كنيد، چهارچوب داشته باشيد و كودك را در اين چهارچوب آزاد بگذاريد كه خودش انتخاب كند و از محيط بگيرد.
ورودي ها ( رسانه ها، تلويزيون ، سي دي ها، موسيقي و ...)را كنترل كنيد هم براي خودتان و هم براي كودك. بچه ها چه موزيكي مي شنوند و در معرض چه موسيقي قرار مي گيرند؟ با يك متخصص موسيقي كودكان صحبت كردم و ايشان توصيه داشتند كه موسيقي ملايم، كلاسيك و موسيقي استاندارد هميشه بايد در محيط مترنم باشد؛ اين حالت مثل فيلتر عمل مي كند چون محيط پر از صداهاي مختلف است ( آلودگي صوتي روي كارآيي مغز تأثير منفي دارد) و موسيقي ملايم مثل فيلتر عمل مي كند و نمي گذارد اصوات ناهنجار وارد مغز شوند.
خود ما به اين صداها عادت كرده ايم و اصلاً متوجه نيستيم كه آسيبي به مغز و اعصاب ما مي زنند اما دم غروب مي بينيم كه حال طبيعي نداريم. موسيقي استاد و صحيح باعث مي شود كه اين فيلتر عمل كند. حال ما به جاي اين فيلتر يك آلودگي مضاعف از طريق پخش موسيقي هاي ناهنجار در خانه هاي مان ايجاد مي كنيم. و هم چنين در مورد فيلم ها و سريال ها.
عامل بعدي كه مانع از استراحت كودك مي شود و موجب ماندن خستگي جسمي مي شود، بحث تغذيه است. در مورد تغذيه مفصلاً صحبت كرديم و در اين مبحث فقط اشاره هاي كوچكي مي كنيم.
از قديمي ها و مادر بزرگ ها بسيار شنيده ايم كه "اين بچه رودل كرده "به دكترها كه مي گوييم رودل به ما مي خندد. رودل يعني سردل بچه يك چيزي مانده است.
اين ها همه تجربه است و هيچ سالمندي ادعاي علم ندارد ولي تجربه دارد. تغذيه ي غلط باعث كندي دستگاه گوارش مي شود و كودك در اين حالت نمي تواند بخوابد و يا شب خواب آشفته خواهد داشت و بنابراين دستگاه گوارش هم احتياج به استراحت دارد.
به بچه ها اجازه دهيد استراحت دستگاه گوارش داشته باشند، دائم با قاشق و بشقاب دنبال بچه ها نرويد. اجازه دهيد گرسنه شوند. البته با رعايت خط تعادل. نه پرخوري و نه كم خوري.
ما دائم در حال دادن مواد نيرو زا و نگهدارنده و محرك هستيم و از طرف ديگر هم مانع از حركت آن ها مي شويم بعد ادعا مي كنيم كه بچه خوب نمي خوابد و بد خواب شده و يا بي قرار است.
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼