رفتار غلط والدین، مهارتهای تربیتی
لازم است بعضی وقتها والدین مهارتهای تربیتی خود را بالا ببرند و اشتباهات خود را بشناسند. این نوشتار برخی اشتباهات رفتاری و واکنشی را که از والدین سر میزند، متذکر میشود.
جام جم: درست هنگامی که ما با چینی بزرگ روی پیشانی قاطع و محکم به فرزندانمان امر و نهی می کنیم که «فلان کار را باید انجام دهی» و «فلان کار را نباید» او نیز در پاسخ بسادگی می گوید: چشم، باشد ولی در عمل کاری را که خود دوست دارد، انجام می دهد.
گاهی هم گفت وگوهای جدی مان به کشمکش تبدیل شده و اوضاع را خراب تر از آنچه هست می کند. ناگهان به خود می آییم و می بینیم دسترنج آموزش های رفتاری و انضباطی ما روی او نتیجه ای عکس داشته است، خسته و درمانده می شویم و فکر می کنیم حالا چه باید کرد؟
لازم است بعضی وقت ها والدین و بزرگ ترها مهارت های تربیتی خود را بالا ببرند و اشتباهات مهم خود را بشناسند. این نوشتار برخی اشتباهات رفتاری و واکنشی را که از والدین سر می زند، متذکر می شود.
۱. توسل به دروغ های ترسناک
فرزند شما هر روز برای رفتن به مهد کودک بازی در می آورد و دوست ندارد آنجا برود. وقتی از سوار شدن به ماشین خودداری می کند شما به در خانه بغلی اشاره می کنید و به او می گویید: آنجا یک مهد کودک است که یک مرد ترسناک و بد اخلاق آن را اداره می کند، اگر سوار نشوی تو را به آنجا می برم. انتخاب با خودت است.
ظاهرا ترفند شما بخوبی نتیجه می دهد و او بشدت می ترسد و سوار ماشین می شود. یک هفته می گذرد و مربی او به طور تصادفی از شما می پرسد آیا کنار منزل شما مهد کودکی هست؟ دختر شما مدام درباره آنجا حرف می زند.
راه بهتر: دروغ های مصلحت آمیز فریبنده شاید گاهی، آنجا که راه گریزی نیست به شما در لحظه کمک کند، ولی در دراز مدت اثرات مخربشان آشکار خواهد شد. پس بهتر است در مقابل فرزندانمان صداقت داشته باشیم. بعضی مادر ها به جای دروغ های ترسناک از داستان های دیگری استفاده می کنند که مثلا ترس کمتری را به کودک شان القا می کند که آن هم صحیح نیست. در مثال بالا شما به جای گفتن دروغی ترسناک به فرزندتان بگویید: می دانم بعضی وقت ها نمی خواهی به مهدکودک بروی، ولی من هم نمی توانم تو را به محل کار خود ببرم. در آنجا تو باید یک گوشه بنشینی و تکان نخوری و بیشتر به تو سخت می گذرد. مسلما یک مادر آگاه می تواند با توجه به روحیات و با کمی فراست و درایت، فرزندش را بخوبی متقاعد کند.
۲. تهدید کردن
آیا شما به دنبال راهی مطمئن و قطعی می گردید تا کودکتان به حرف شما گوش کند؟ مسلما ترساندن یا محروم کردن راهش نیست. با گفتن جملاتی مثل فردا تو را به پارک نخواهم برد یا برای خرید تورا با خود نمی برم نه تنها تاثیری ندارد بلکه بچه ها را برای انجام اشتباهشان لجوج تر می کند.
راه بهتر: به جای آن که برای مهار کردن فرزندمان او را بترسانیم کاری کنیم که او متوجه پیامد اشتباه رفتاری خود شود، مثلا به جای این که از پارک رفتن محرومش کنیم، آن را به تعویق بیندازیم. انتظار کشیدن نتیجه کار خطای اوست که شاید بهتر او را متوجه رفتارش کند، زیرا کودکان هرگز دوست ندارند منتظر بمانند.
۳. ساز مخالف زدن
بعضی پدر و مادر ها وقتی می خواهند با کودکانشان برخورد کنند برخلاف یکدیگر رفتار می کنند. مثلا هنگامی که می خواهند برای تفریح به جایی بروند، مادر به بچه ها می گوید باید درست رفتار کند وگرنه دفعه بعدی وجود ندارد. ولی پدر بسیار راحت برخورد می کند و شیطنت های بی اندازه کودک را نادیده می گیرد و این برخورد دوگانه باعث می شود آنها صدای مادر را هرگز نشنوند.
راه بهتر: با این که منظور پدر بی اثر کردن رفتار مادر در مقابل بچه ها نیست، ولی او دقیقا همین کار را می کند. به گفته کارشناسان نشان دادن اتحاد و همفکری در رفتار والدین نه تنها به اصلاح خطاهای فرزندان منجر می شود، بلکه مانع از بد جلوه دادن یکی از والدین خواهد شد. اگر پدر و مادر مجازات های متفاوتی در نظر می گیرند اشکالی ندارد به شرط آن که درباره تنبیه ها باهم به توافق برسند. آنها ضمن نشان دادن پیامدهای اشتباه رفتاری کودکشان برای انجام دادن یا انجام ندادن کاری نباید یک راه مشخص را جلوی بچه ها قرار دهند، بلکه با گذاشتن راه های مختلف به آنان حق انتخاب می دهند. این حق انتخاب، کودک را برای داشتن رفتاری مناسب راغب می کند.
۴. رشوه دادن
فرزندتان خیلی بد غذاست. بنابراین هر بار که او شامش را کامل بخورد یک تکه شکلات به او می دهید. این پاداش به طرز عالی اثر می کند و باعث می شود او کامل غذایش را بخورد. اما هر بار هنگام غذا خوردن تقاضاهای دیگری را مطرح می کند. حالا هر وقت می خواهید به اوغذا بدهید او ابتدا قول شکلات و آبنبات چوبی را می گیرد و کار به جایی می رسد که برای هر لقمه از غذایش امیدوار است پاداشی بگیرد.
راه بهتر: گاهی ما پدر و مادرها فکر می کنیم باید در آستین مان هدیه ای نگه داریم، مثلا وقتی با کودکمان به سوپر مارکت می رویم، در یک مراسم مذهبی شرکت می کنیم یا به مهمانی می رویم برای آرام نگه داشتن او مرتب به او قول و وعده می دهیم. اما کارشناسان اصرار دارند زیر بنای یک رفتار خوب، انتخاب راه های بهتر است. بنابراین به جای این که بگویید اگر امروز در خانه مادر بزرگت آرام باشی برایت اسباب بازی می خرم بهتر است بگویید اگر در خانه مادربزرگ هنگام شام خوردن آرام و مودب باشی من به تو افتخار می کنم یا به او بگویید من واقعا ناراحت شدم ماشین دوستت را شکستی. با این کارت من خیلی خجالت کشیدم. این کار شاید از نظر والدین خیلی جالب نباشد، ولی حس هوشیاری بچه ها را تحریک می کند.
۵. نقض قانون کردن
وقتی کودک شما کارهایی را انجام دهد که نباید، مثلا به سوئیچ ماشین مادر دست می زند یا با کتاب های درون قفسه بازی می کند و... گاهی پدر و مادر صدایشان را بالا می برند، روی دستش می زنند و با فریاد می گویند: نکن. بیشتر وقت ها این فریادها جواب می دهدو فرزندتان از ادامه کار خودداری می کند، اما چند سال بعد می بینیم معلم او در مورد رفتارش به شما شکایت می کند که اگر کسی به وسایل او دست بزند روی دستش می زند یا اگر کسی در صف جلوی او بایستد از او سیلی خواهد خورد. در واقع فرزند شما از رفتار تان این طور برداشت کرده که نباید اشتباهات دیگران را به آنها گوشزد کرد، بلکه باید روی دست آنان یا به صورتشان سیلی بزند.
راه بهتر: بچه ها نه تنها ازرفتارتان تقلید می کنند، بلکه از شما پیشی هم می گیرند. بازتاب رفتارنادرست بزرگ ترها در کودکان بسیار جدی و هشداردهنده است. والدین در این شرایط بهتر است اگرخطایی هم انجام می دهند زود آن را رفع و رجوع کنند تا فرزندانشان از این کار آنها هم الگو بگیرند.
۶. از دست دادن کنترل
مراقبت از یک کودک پرجنب وجوش انرژی زیادی از پدر و مادر می گیرد، مثلا وقتی پس از یک روز سخت کاری در برابر کودک ناآرامتان کلافه می شوید، کنترل خود را از دست می دهید و سر او فریاد بلندی می زنید.
راه بهتر: وقت بازی و استراحت فقط مختص کودکان نیست. آنها در بازی هایشان در واقع مهارت های زندگی در بزرگسالی را می آموزند.
روز های پر دغدغه شغلی برای خودتان اهمیت قائل شوید، به پیاده روی بروید و نفسی تازه کنید. ده دقیقه بعد حال شما برای روبه رو شدن با فرزندتان بهتر خواهد بود. در منزل هم وقتی عصبی و کلافه شدید، در صورتی که از امنیت کودکتان اطمینان دارید به اتاق دیگری بروید و خود را آرام کنید.
اگر نمی توانید او را تنها بگذارید باهم به اتاق دیگر یا بیرون بروید. این تغییر فضا به برقراری آرامش هردوی شما کمک می کند. گاهی ازهمسر یا دوستی بخواهید برای ساعتی مراقب اوضاع باشد تا شما کمی استراحت کنید. به خاطر داشته باشید بچه ها در انگشت گذاشتن روی نقاط ضعفتان خبره هستند و این شما هستید که باید هوشیار باشید و تا حدامکان از به وجود آمدن شرایط خشونت آمیز جلوگیری کنید.
۷. انتظار طولانی
تصور کنید با فرزندتان در ترافیک مانده اید. وقتی او شروع به بی قراری می کند و روی صندلی اش وول می خورد به او می گویید اگر از روی صندلی اش بلند شود موقع خواب برایش کتاب نخواهید خواند. ظاهرا این ترفند اثر می کند، ولی او بازرنگی از شما بازهم قول می گیرد مسواک نزند و لباس خوابش را هم نپوشد. در آن شرایط بغرنج چاره ای جز پذیرفتن شرط هایش ندارید. اما پس از مدتی کوتاه، کودک کلافه شده بازهم به وول خوردن روی صندلی اش ادامه می دهد.
راه بهتر: بچه ها چند ساعت بعد از انجام اشتباهاتشان آنها را به خاطر نمی آورند. آنها در لحظه زندگی می کنند. پس فراموش نکنید قول دادن برای زمانی که ساعت ها از زمان حال دور است بیهوده خواهد بود. شما هم باید در لحظه عمل کنید، مثلا حواس او را پرت و او را به گونه ای مشغول کنید تازمان سریع تر بگذرد. در ارتباط با کودکان گاهی شما چاره ای جز صبر و بردباری و به کارگیری خلاقیت و نبوغ خود ندارید.
۸. توضیح دادن های مفصل
گاهی به فرزندمان توضیح مفصلی می دهیم که اگر او زود بخوابد فردا برای یک روز پرهیجان در خانه مادربزرگ خواهد بود، چون او بخوبی استراحت کرده و سرحال است....
راه بهتر: توضیحات مفصل از حوصله بچه خارج است. وقتی با سفارش های مکرر می کوشیم او را سر عقل بیاوریم و مرتب دلیل می آوریم، دقیقا مثل این است که بی صدا هی حرف می زنید و او فقط حرکات لب و دهان و دست های شما را می بیند و دیگر هیچ. کوچولو ها مینیاتوری از بزرگسالان نیستند. توصیه های طولانی در حوصله آنها نمی گنجد. مثلا برای این که فرزندمان قبل از غذا خود را با هله هوله سیر نکند کافی است به او بگویید قبل از ناهار بیسکویت، نه. از عباراتی کوتاه و خلاقانه استفاده کنید تا آنها را به فکرکردن وادار کنید، نه این که آنها را از توضیحاتتان فراری دهید.
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼