یاد دادن نظم به کودکان، بهترین روشها
احتمالا بارها با کودک خود درباره نحوه لباس پوشیدن وارد مذاکره شده اید! و یا لحظاتی را به یاد می آورید که در آن کودکتان بر روی کف سالن فروشگاه نشسته تا چیزی را که می خواهد برایش تهیه کنید.
آنطوری که شما به عنوان والدین کودک و یک فرد بالغ به مقوله «نظم» نگاه می کنید با نگاه کودک به این اصل تربیتی تفاوت زیادی دارد. احتمالا بارها با کودک خود درباره نحوه لباس پوشیدن وارد مذاکره شده اید! و یا لحظاتی را به یاد می آورید که در آن کودکتان بر روی کف سالن فروشگاه نشسته تا چیزی را که می خواهد برایش تهیه کنید. این دسته از موقعیت ها در سایر خانواده ها نیز شکل میگیرند، پس بدانید که شما تنها نیستید.
به طور کلی دوره نوپایگی برای اکثر والدین دوران نسبتا سخت و پرچالشی است که در کنار زیباییهای خاصی که دارد، ذهن پدر و مادر را به شدت درگیر میکند. دلیلش هم کاملا روشن است، در این سن کودک به تدریج طعم مستقل بودن را میچشد. او دنیای اطراف را حالا در قامت یک انسان خودمختارتر از قبل کشف و درک میکند. اما کودک همچنان در برقراری ارتباط مؤثر با دنیای اطراف و کشف علتها توانایی محدودی دارد.
اما مشکل زمانی شروع میشود که درمی یابیم کودک انسانی است که کنترل محدودی بر رفتارش دارد. آنها عاقلانه فکر نمیکنند و این یک ترکیب چالش آور برای پدر و مادری است که از یک سو دوست دارند به علایق کودکشان توجه کنند و از سوی دیگر نگران آن هستند که او بی توجه به معیارهای مرتبط با رعایت نظم تربیت شود.
اگر میخواهید درک مفهوم «نظم» را برای کودک هموار کنید به این واقعیت توجه داشته باشید که او درک میکند که کارهایش برای اطرافیان و به خصوص پدر و مادر مهم و با اهمیت است. او حالا میداند که میتواند خلق کننده یک اتفاق باشد. این نگرش کودک را به قرار گرفتن در جریانی سوق میدهد که در آن بخواهد تغییری در دنیای اطرافش ایجاد کند، هر چند بسیار محدود و مختصر.
به شما به عنوان والدین کودک توصیه میکنیم که در زندگیتان همواره به دو اصل «برنامه ریزی» و «عمل به برنامه ریزی» توجه کاملی داشته باشید. وقتی زندگی روزمره بر اساس یک روند از پیش برنامه ریزی شده و مشخص به پیش رود، کودک همواره احساس امنیت خاطر میکند. در چنین محیطی او رفتار معقولانه تری از خود بروز داده و کارهای مختلفش را با آرامش بیشتری دنبال میکند، زیرا میدانند که در لحظات و روزهای بعد چه اتفاقاتی روی خواهد داد و هیچ گاه استرس و دلهره های احساس نخواهند کرد.
چنین نگرشی را به عنوان یک مدل برنامه ریزی برای کارهای روزانه خانواده در نظر بگیرید و مثلا بازه زمانی مشخصی را برای خواب میان روزی اعضای خانواده و به خصوص کودک مشخص کنید. غذا خوردن هم باید در زمانهای مشخصی صورت گیرد. در نهایت او باید بداند که چه ساعتی راهی تخت خوابش شود. توجه به این موارد همانقدر اهمیت دارد که آزاد گذاشتن او برای تفریح و بازی مهم است.
با این حال هرگاه قرار باشد که تغییری در روند زندگی روزمره روی دهد کودک را برای این موضوع آماده کنید. به او آمادگی های لازم را در قالب توصیه های ساده و دوستانه بدهید. مثلا اگر قرار است برای چند ساعت در کنار عمه اش بماند تا شما به جشن بروید به او بگویید که باید مراقب رفتارش باشد. در نتیجه کودک متوجه میشود که تغییری هر چند کوچک و موقتی در راه است و او باید بر اساس میل پدر و مادرش رفتار کند. پس حتی در دل یک تغییر هم میتوان درک مقوله «نظم» را برای کودک تسهیل کرد.
نکته مهم دیگر این است که کودک را در شرایطی قرار ندهید که احساس استرس کند چون نتیجه آن چیزی نخواهد بود جز دور شدن از روند از پیش تعیین شده زندگی و عادت کردن به بی نظمی. پس توصیه میکنیم کودک را در موقعیت هایی نظیر گرسنگی، بیخوابی کشیدن و عجله کردن قرار ندهید.
به طور کلی دوره نوپایگی برای اکثر والدین دوران نسبتا سخت و پرچالشی است که در کنار زیباییهای خاصی که دارد، ذهن پدر و مادر را به شدت درگیر میکند. دلیلش هم کاملا روشن است، در این سن کودک به تدریج طعم مستقل بودن را میچشد. او دنیای اطراف را حالا در قامت یک انسان خودمختارتر از قبل کشف و درک میکند. اما کودک همچنان در برقراری ارتباط مؤثر با دنیای اطراف و کشف علتها توانایی محدودی دارد.
اما مشکل زمانی شروع میشود که درمی یابیم کودک انسانی است که کنترل محدودی بر رفتارش دارد. آنها عاقلانه فکر نمیکنند و این یک ترکیب چالش آور برای پدر و مادری است که از یک سو دوست دارند به علایق کودکشان توجه کنند و از سوی دیگر نگران آن هستند که او بی توجه به معیارهای مرتبط با رعایت نظم تربیت شود.
اگر میخواهید درک مفهوم «نظم» را برای کودک هموار کنید به این واقعیت توجه داشته باشید که او درک میکند که کارهایش برای اطرافیان و به خصوص پدر و مادر مهم و با اهمیت است. او حالا میداند که میتواند خلق کننده یک اتفاق باشد. این نگرش کودک را به قرار گرفتن در جریانی سوق میدهد که در آن بخواهد تغییری در دنیای اطرافش ایجاد کند، هر چند بسیار محدود و مختصر.
به شما به عنوان والدین کودک توصیه میکنیم که در زندگیتان همواره به دو اصل «برنامه ریزی» و «عمل به برنامه ریزی» توجه کاملی داشته باشید. وقتی زندگی روزمره بر اساس یک روند از پیش برنامه ریزی شده و مشخص به پیش رود، کودک همواره احساس امنیت خاطر میکند. در چنین محیطی او رفتار معقولانه تری از خود بروز داده و کارهای مختلفش را با آرامش بیشتری دنبال میکند، زیرا میدانند که در لحظات و روزهای بعد چه اتفاقاتی روی خواهد داد و هیچ گاه استرس و دلهره های احساس نخواهند کرد.
چنین نگرشی را به عنوان یک مدل برنامه ریزی برای کارهای روزانه خانواده در نظر بگیرید و مثلا بازه زمانی مشخصی را برای خواب میان روزی اعضای خانواده و به خصوص کودک مشخص کنید. غذا خوردن هم باید در زمانهای مشخصی صورت گیرد. در نهایت او باید بداند که چه ساعتی راهی تخت خوابش شود. توجه به این موارد همانقدر اهمیت دارد که آزاد گذاشتن او برای تفریح و بازی مهم است.
با این حال هرگاه قرار باشد که تغییری در روند زندگی روزمره روی دهد کودک را برای این موضوع آماده کنید. به او آمادگی های لازم را در قالب توصیه های ساده و دوستانه بدهید. مثلا اگر قرار است برای چند ساعت در کنار عمه اش بماند تا شما به جشن بروید به او بگویید که باید مراقب رفتارش باشد. در نتیجه کودک متوجه میشود که تغییری هر چند کوچک و موقتی در راه است و او باید بر اساس میل پدر و مادرش رفتار کند. پس حتی در دل یک تغییر هم میتوان درک مقوله «نظم» را برای کودک تسهیل کرد.
نکته مهم دیگر این است که کودک را در شرایطی قرار ندهید که احساس استرس کند چون نتیجه آن چیزی نخواهد بود جز دور شدن از روند از پیش تعیین شده زندگی و عادت کردن به بی نظمی. پس توصیه میکنیم کودک را در موقعیت هایی نظیر گرسنگی، بیخوابی کشیدن و عجله کردن قرار ندهید.
منبع:
نی نی سایت
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼