اختلالات روانی در کودک، سایکوپت چیست؟
آیا شما یک کودک سایکوپت دارید؟ در واقع این مشکل از آنچه تصور میکنید شایعتر است و شما میتوانید علائم آن را حتی در سه سالگی شناسایی کنید.
آیا شما یک کودک سایکوپت دارید؟ در واقع این مشکل از آنچه تصور میکنید شایعتر است و شما میتوانید علائم آن را حتی در سه سالگی شناسایی کنید.
وقتی پسرهایم هفتهی گذشته با هم دعوا میکردند، مجبور شدم پسر پنج سالهام را خلع سلاح کنم چرا که او رفت و چوب کریکت را برداشت تا به وسیلهی آن با برادرش مبارزه کند. مانند بسیاری از والدینی که شاهد کینهتوزی و یا بیرحمی فرزندانشان بودهاند، من هم لحظهای از دیدن این صحنه یخ کردم و لرزهای بر اندامم افتاد. اکثر پدر و مادرها دوست دارند فرزندانشان (دست کم در اکثر مواقع) مهربان و با ملاحظه باشند. اما در حالی که تقریبا تمام جوانان لحظاتی پرخاشگر و ستیزهجو میشوند، برای اکثریت قریب به اتفاق - از جمله فرزند من - آن لحظات میگذرند و پنج دقیقه بعد ماهیت شیرین و مهربان خود را با در آغوش کشیدن ما نشان میدهند.
آن لرزهی هولناک برخی از پدر و مادرهای بدشانس را هرگز رها نمیکند. بلکه به مرور تبدیل میشود به احساس بیتابی و دلشوره که قطعا چیزی در این میان به طرز بسیار بدی نادرست است.
این مشکل ممکن است به این صورت نمود کند که کودک هیچگاه نمیتواند با کسانی که در رنج هستند یا آسیب دیدهاند، همدلی کند، یا اینکه ممکن است کودک پس از سوء رفتاری که داشتهاست ابدا احساس ندامت نکند. در نگرانکنندهترین موارد، کودک ممکن است با کودکان دیگر یا حیوانات بیرحمانه رفتار کند.
روزی پدر و مادر چنین کودکی یک سوال وحشتناک از خودشان خواهد پرسید: آیا من یک کودک سایکوپت دارم؟ و به گفتهی کارشناسان، پاسخ درست به راحتی میتواند "بلی" باشد. چرا که روانشناسان اکنون بر این باورند که شناسایی صفات سایکوپتی در کودکان سه ساله امکانپذیر است.
این حوزه بحثبرانگیز است، به خصوص ویژگیهای خاصی از سایکوپت های بزرگسال - به عنوان مثال خودشیفتگی و رفتارهای تکانشی - در هر مهد کودکی فراگیر و رایج است.
اما کارشناسان - با حمایت شواهد عملی و علمی - بر این باورند که شناسایی کودکانی که واقعا در معرض خطر هستند، و مداخلهی زود هنگام، میتواند تفاوت زیادی در زندگی آنها و متعاقبا تاثیری که روی جامعه میگذارند، ایجاد کند.
استفان اسکات استاد بهداشت و رفتار کودک در موسسهی روانپزشکی، مستقر در بیمارستان مادزلی در جنوب لندن است. او به عنوان مدیر کلینیک ملی مشکلات رفتاری برای کودکان بین سنین سه تا هشت سال که رفتارهای مزاحمتآمیز، آزار دهنده و ضد اجتماعی از خود نشان میدهند، قادر به شناسایی کسانی است که ترکیبی از رفتارهای ضد اجتماعی را با پوششی از رفتارهای بیرحمانه و عاری از احساس از خود نشان میدهند ( نمونهای از سایکوپتی بالغ ). او این افراد را پس از شناسایی به پروژهی "مراقبت توام با عشق" (TLC) میفرستد.
در این برنامهی پژوهشی هر سال صد کودک که توسط استادان روانپزشکی، پزشکان اطفال، خدمات اجتماعی، پزشکان عمومی، روانشناسان تربیتی و معلمان معرفی شدهاند، مورد بررسی قرار میگیرند.
والدینی که نگران داشتن کودک سایکوپت هستند نیز میتوانند فرزند خود را بدون نیاز به معرفی نامهی پزشک معرفی کنند.
پروفسور اسکات می گوید: "سایکوپتهای بالغ سطحی و جذاب هستند، اما میتوانند بیتوجه به و بیعاطفه نیز به نظر برسند." او معتقد است که این ویژگیها را میتوان در دوران کودکی تشخیص داد.
او توضیح میدهد که تشخیص بیعاطفه و عاری از احساس بودنِ (اغلب به صورت CU کوتاه میشود) یک کودک پیچیده است، اما معمولا این کودکان دچار دردسر جدی میشوند، تا حدی که حتی ممکن است از مدرسه کنار گذاشته شوند آن هم قبل از آنکه این مشکل به طور رسمی در آنها تشخیص داده شود.
روند تشخیص کودک سایکوپت به این صورت است که ترکیبی از تستهای خاصی روی بسیاری از کودکانی که به او مراجعه میکنند، انجام میشود و در مورد رفتارها و احساساتشان گفتگوی عمیقی صورت میگیرد. روانشناسان همچنین با مادر کودک صحبت میکنند، و اطلاعاتی نیز از مدرسه دریافت میکنند.
این کودکان علاوه بر بیرحم و عاری از احساس بودن، ممکن است اصلا احساس گناه در مورد اشتباهی که مرتکب شدهاند نداشته باشند و در هیچ موقعیت و رابطهای، حس همدردی از خود نشان ندهند. پروفسور اسکات اضافه میکند: "آدمهای عادی میتوانند احساسات دیگران را درک کنند و همچنین به آنها توجه کنند. بنابراین اگر شما دستهای از بچهها را نزد خود بخوانید، و از آنها بپرسید که چه اتفاقی برای جانی کوچولو افتاد که زمین خورد و زانویش زخمی شد و گریه کرد، کودکانی که به طور معمول در حال رشد هستند، آنچه رخ دادهاست را درک کرده و ابزار همدردی میکنند.
"کودکان مبتلا به اوتیسم واقعا نمیتوانند خود را جای شخص دیگری بگذارند و احساس او را درک کنند، اما کودکان بیعاطفه و عاری از احساس و کودک سایکوپت میتوانند درک کنند، اما اصلا اهمیتی به سایرین نمیدهند."
بنابراین اگر پدر یا مادری در مورد فرزند خود نگران است که یک کودک سایکوپت دارد، میتواند از خود بپرسد: "آیا فرزند من شرایط را میفهمد اما اهمیتی نمیدهد، یا اینکه اصلا متوجه موقعیت پیش آمده نمیشود؟" این تمایز اهمیت بسیار زیادی دارد.
در حالی که پروفسور اسکات در مورد تشخیص اشتباه کودک سایکوپت هشدار میدهد و تاکید میکند که بسیاری از کودکان و بزرگسالان میتوانند ماهیت سرد و بیعاطفهی سایکوپتها را داشته باشند ولی در حقیقت مبتلا به این اختلال نباشند (دوستپسرهایی را در نظر بگیرید که اصلا در مورد چیزی یا کسی احساس نگرانی ندارند یا برخی از روسای شرکتهای بزرگ را به یاد بیاورید)، اما احتمال کمی وجود دارد که یک کودک شیطان حدودا ۵ ساله را با یک کودک سایکوپت که این خصوصیت مرور در او شکل میگیرد، اشتباه بگیریم.
او میگوید،"من کودکانی در کلینیکام دارم که ابدا به خاطر دزدی از پدر و مادرشان احساس گناه یا ندامت ندارند، و از سر به سر آنها گذاشتن لذت میبرند به شیوهای که نشان میدهد که آنها واقعا اهمیتی برای دیگران قائل نیستند، با وجود اینکه محبت زیادی هم دیدهاند." این رفتار، اگر پایدار و گسترده باشد، به احتمال زیاد به تشخیص سایکوپتی کودک سایکوپت منجر خواهد شد.
"یک دختر پنج ساله که گربهی دوست داشتنی خانواده را برمیدارد و از پنجره بالا بیرون میاندازد، و سپس آن را به زور وارونه نگه میدارد، فقط برای اینکه لذت ببرد. آزار رساندن به حیوانات علامت بدی است. رفتار بد با حیوانات بیشتر میتواند نشان دهندهی سنگدل و عاری از احساس بودن یک کودک باشد تا بحث و جدل با خواهر و برادرها!"
پروفسور پل فریک، که به مدت دو دههی روی سایکوپتی کودک مطالعه کردهاست، برای فروکاستن ترس ۹۹ درصد از پدر و مادرها میگوید: "بسیاری از اوقات، ما هیچ توجهی به رفتاری که خواهر و برادرها با هم دارند، نمیکنیم. کودکانی که ما نگرانشان هستیم، فقط در خانه بدرفتاری نمیکنند. "آنها به طور مداوم، به شیوهای بد و حساب شده و در موقعیتهای متفاوتی به آدمها آسیب میرسانند."
در حالی که این کودکان خشم عمیق و شدیدی از خود نشان میدهند، اما این با واکنش حاکی از خشم و غضب کودکان مبتلا به اختلال سلوک تفاوت دارد. پسر کوچکی که محققان در پروژهی TLC بررسی کردند، مادرش را از پلهها هُل داده بود و به او گفته بود که از آزار دادن آدمها لذت میبرد.
پروفسور اسکات میگوید، "ما دوست نداریم به کودکان برچسب سایکوپتی بزنیم. اما تصورمان بر این است که این کودک خصایصی دارند که اگر ادامه بیابد، به احتمال زیاد به سایکوپتی منتج خواهد شد."
پدر و مادر کودک ۱۲ سالهی دیگری درست ۳۰۰ پوند برای خرید یک پنجرهی بزرگ هزینه کرده بودند. پروفسور اسکات میگوید: "این پسر، در حالی که به پدر و مادرش نگاه میکرد، بالا رفت و آن را شکست. این کار او ناشی از خشم و عصبانیت نبود، بلکه کاملا عمدی بود.
پروفسور اسکات اذعان میکند، درمان این کودکان بسیار دشوار است. او از تفاوتهای بیولوژیکی صحبت میکند و میافزاید: " مغز قسمتی دارد به نام آمیگدال، که در آن ترستان را پردازش میکنید."
به نظر میرسد که کودک سایکوپت ترساش را چندان پردازش نمیکند و همین امر باعث میشود که بیش از سایرین قادر به پذیرفتن ترس باشد. یک متخصص داستان کودک شش سالهای را نقل میکند که شب یواشکی از اتاق خود خارج میشده و در اطراف خانه پرسه میزدهاست. "آنها پاداش را دوست دارند اما اهمیتی به مجازات نمیدهند."
با این حال، پدر و مادرها کارهای زیادی برای درمان کودک سایکوپت شان میتوانند انجام دهند. پروژهی TLC شامل دو جلسهی هفتگی با کودکان و شش جلسه با پدر و مادر (رایگان) است.
پروفسور اسکات میگوید: " کودک سایکوپت دوست ندارد به چشم پدر و مادرش نگاه کند، و این بدان معنا است که اگر آنها را مجبور کنید به چشمانتان نگاه کنند، بهتر میتوانند احساسات تشخیص بدهند."
" بنابراین ما از پدر و مادرها میخواهیم که به چشمان آنها نگاه کنند، و بگویند،" به من نگاه کن: من بسیار خوشحال هستم وقتی که تو فلان کار را انجام میدهی." به این ترتیب سعی میکنند به کودکان درک بخشهای عاطفی تعامل را یاد بدهند، و این مرکز را که به نظر میرسد، به درستی فعالیت نمیکند، فعال کنند."
در حالی که درمان سایکوپتی بزرگسالان دشوار است، کارشناسان معتقدند اگر کسانی که در معرض خطر ابتلا هستند زودتر تشخیص داده شوند، میتوان از توسعهی سیر ناخوشایند رفتارهای ضد اجتماعی و پیامدهای آن جلوگیری کرد.
پروفسور اسکات به پدر و مادرها توصیه میکند: "برای این کودکان عواقب کارشان را کاملا روشن کنید. آنها زیرک هستند، بنابراین شما باید قاطعانه از برخی تهدیدها استفاده کنید: " اگر فلان کار را انجام بدهی، مجبوری بری توی اتاقت!" و البته این را باید به آرامی بگوئید.
"این توصیه برای بچههای دیگر نیز اعمال میشود، اما در برخورد با کودک سایکوپت باید قاطعانهتر عمل کنید."
هیچ کس ادعا نمیکند که این کار آسان است: والدین کودکان CU را میتوان به خاطر خاموش کردن احساسات انسانیشان بخشید. اما پروفسور اسکات میگوید: "این کار تاثیری ندارد. آنها باید کلی جملهی مثبت از زبان پدر و مادرشان بشنوند، مانند: "آفرین که تونستی خودت رو کنترل کنی" و پاداشهای سریعی مانند: "به خاطر اینکه فلان کار را انجام دادی، میتونی امشب پودینگ بخوری." واکنشهای سریع و آرام، و محبتی مداوم.
"نکتهی مهم دیگر نیز این است که پدر و مادرها کاری کنند که فرزندان همواره به آنها احترام بگذارند و تعاملات مثبت زیادی با هم داشته باشند. اگر روزی ده دقیقه زمان برای این کار اختصاص بدهید، تفاوت زیادی ایجاد خواهید کرد."
"موضوع دیگر این است که وقتی آنها شروع به شیطنت میکنند، وارد بحثهای طولانی نشوید. فقط بگوئید: "تو این کار را انجام دادی و چنین پیامدی دارد!" و بعد از آنها دور شوید. به محض این که آنها دست از نشان دادن هر گونه خشم و خشونتی برداشتند، برگردید پیش آنها، و دوباره به صورت نرمال با آنها صحبت کنید. برای رفتارهای نرمالی که از خود بروز میدهند به آنها توجه نشان دهید. انجام این کار بسیار دشوار است و ما این مورد را زیاد با پدر و مادرها تمرین میکنیم.
این پژوهش در ایالات متحده نیز در حال انجام است. مادری که فرزند نه سالهاش یک دوره درمان را به دلیل CU تحت نظر دن واشبوش، استاد روانشناسی بالینی کودکان در دانشگاه بینالمللی فلوریدا، گذراندهاست، اعتراف کرد که او مطمئن نیست که آیا پسرش بهبود یافته است یا صرفا آموختهاست که آدمها را با روشهای زیرکانهتر و پختهتری اذیت کند.
اما پروفسور واشبوس استدلال میکند که، این موضوع اساسا مهم نیست: "اعتقاد من این است که ما میتوانیم پیامدهای کار آنها را بهبود بدهیم. آنها قطعا تبدیل به شهروندانی خوشحال و کارآمد خواهند شد.
شک و تردید من فقط در این باره است که آیا میتوانیم کودک سایکوپت را چنان تغییر بدهیم که مانند آدمهای دیگر احساس همدلی داشته باشند؟ اما شاید اصلا چنین چیزی لازم نباشد.
۱۰ نشانه یک کودک سایکوپت
۱. کودک سایکوپت مدام به دیگران آسیب میزند، برای آنها مزاحمت ایجاد میکند و با آنها میجنگد، یا حتی با سرقت یا خرابکاری به حقوق سایر آدمها تجاوز میکند.
۲. آنها قوانین مهم را زیر پا میگذارند، مثلا از خانه فرار میکنند یا تا دیر وقت بیرون از خانه میمانند.
۳. زمانی که کار بدشان به آنها گوشزد میشود، هیچ احساس ندامتی از خود نشان نمیدهند، به عنوان مثال، ممکن است کودکی را به داخل خیابان هل بدهند.
۴. آنها همیشه نسبت به احساسات دیگران - نه فقط نسبت به خواهر و برادرهایشان- نوعی بیتوجهی سنگدلانه دارند (به عنوان مثال، ممکن است کودک دیگری را از روی تاب هل بدهند و از ناراحتی او ابدا احساس نگرانی نکنند.)
۵. آنها هیچ وقت به کیفیفت کارشان در، به عنوان مثال، مدرسه اهمیتی نمیدهند، حتی زمانی که انتظارات آشکار هستند و آنها نیز قادر به برآورده کردن آن انتظارات هستند.
۶. کودک سایکوپت سرد و بیعاطفه به نظر میرسد، و از احساساتش تنها برای ارعاب و شاخ و شانه کشیدن استفاده میکند.
۷. آنها به جای اینکه خودشان مسئولیت اشتباهشان را بر عهده بگیرند، آن را بر گردن شخص دیگری میاندزاند و او را سرزش میکنند.
۸. آنها بیباک هستند و دوست دارند دست به کارهای جدید و فعالیتهای خطرناک بزنند.
۹. تهدید به مجازات روی آنها هیچ تاثیری ندارد (به عنوان مثال، اگر این کار را بکنی، اجازه نداری دیگه از دوچرخهات استفاده کنی! ).
۱۰. آنها به شدت توسط پاداش و چیزی که به خاطر انجام کاری بهدست میآورند، انگیزه میگیرند، حتی اگر بهدست آوردن آن چیز باعث آزار دیگران باشد (به عنوان مثال، سرقت).
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼