رفتار با کودکان بد غذا، اصرار نکنید
بعضی از کودکان با سبزیجات، گوشت و لبنیات میانه خوبی ندارند و غذاهای آب پز و سالم را پس میزنند.
۱. یکی از این عادتهای بد غذایی این است که کودک ما به غذاهای چرب و طعمهای شور و شیرین عادت میکند. چون مادران از زمانی که میتوانند غذاهایی مانند سوپ و حریره بادام و… را برای کودک شروع کنند، غذاهای او را با ذائقه خودشان تهیه میکنند. در صورتی که کودک نیازی به طعم ندارد. برای مادر کودک این غذاها بدون ادویه بدمزه به نظر میرسد در حالی که برای کودک که پیش فرضی از این طعمها ندارد بدون شکر یا نمک نیز این خوردنیهای ناقص نیستند.
امروزه علاقه به قند و نمک دو نگرانی اصلی پزشکان برای سلامت افراد است. گسترش دیابت و مشکلات فشار خون به همین علاقه و عادت ما برمیگردد که ریشه در کودکی ما دارد. اگر از همان سالهای اولیه تولد کودک ما آنها را به این طعمها عادت ندهیم بعدها دچار مشکل نخواهند شد.
۲. از طرف دیگر بعضی از کودکان با سبزیجات، گوشت و لبنیات میانه خوبی ندارند و غذاهای آب پز و سالم را پس میزنند. این مشکل نیز ریشه در رفتار والدین دارد. چون رژیم غذایی خانواده به اندازه کافی شامل لبنیات و سبزیجات و گوشت نیست و غذاهای پرچرب نیز مصرف میکنند که این تناقض رفتاری آنها در عدم مصرف مواد غذایی و تشویق کودک به مصرف همان مواد غذایی باعث میشود کودک سر باز زند.
۳. مشکل سوم رفتار والدین که به بدغذایی کودک منجر میشود زورگویی و اجبار مادر در غذا دادن به کودک است که باعث مقاومت در بچه میشود. بسیاری از مادران هستند که از روی دلسوزی و نگرانی برای سلامت کودکشان یک رفتار نادرست را در پیش میگیرند و آن اینکه به اجبار کودک را به غذاخوردن وامیدارند.در این شرایط نیز کودک طبعا لج میکند و بیشتر و مصرتر از قبل از خوردن غذا سر باز میزند. در شکل بدتر این اتفاق مادر از غذا به عنوان ابزار تنبیه استفاده میکند و به محض اینکه کودک کار خطایی انجام داد مجبورش میکند تا از غذایی که دوست نداشته و نخورده، بخورد. این رفتار البته باعث دلزدگی کودک از غذا میشود.
۴. رفتار بعدی که بسیار هم اثر مخربی در روند غذاخوردن کودک دارد، غذا دادن تحت هر شرایطی است. بعضی مادران هستند که دائما به دنبال کودکشان میدوند تا قاشق قاشق غذا را بتوانند در دهان او بگذارند. بچهها هم مدام در حال فرار کردن از دست مادر هستند و شاید در این تعقیب و گریز چند قاشق غذا هم خوردند!
اما راهکارهای درست در مقابل این رفتارهای اشتباه کدامها هستند؟ ابتدا اینکه از اضافه کردن ادویه و نمک و شکر به غذای کودک در سالهای اول زندگی خودداری کنیم و میزان مصرف خود را نیز از این مواد کاهش دهیم تا وقتی کودک به سفره خانواده پیوست بتواند از غذاها بخورد و سلامت او و والدین حفظ شود.
دوم اینکه پدرومادرها خودشان هم از غذایی که برای کودک آماده کردهاند، بخورند. اگر بشقاب غذایی والدین نیز به همان میزان حاوی سبزیجات و لبنیات باشد کودک راحتتر با این موضوع مواجه میشود و نسبت به خوردن غذاها بیشتر تمایل نشان میدهد.
امروزه علاقه به قند و نمک دو نگرانی اصلی پزشکان برای سلامت افراد است. گسترش دیابت و مشکلات فشار خون به همین علاقه و عادت ما برمیگردد که ریشه در کودکی ما دارد. اگر از همان سالهای اولیه تولد کودک ما آنها را به این طعمها عادت ندهیم بعدها دچار مشکل نخواهند شد.
۲. از طرف دیگر بعضی از کودکان با سبزیجات، گوشت و لبنیات میانه خوبی ندارند و غذاهای آب پز و سالم را پس میزنند. این مشکل نیز ریشه در رفتار والدین دارد. چون رژیم غذایی خانواده به اندازه کافی شامل لبنیات و سبزیجات و گوشت نیست و غذاهای پرچرب نیز مصرف میکنند که این تناقض رفتاری آنها در عدم مصرف مواد غذایی و تشویق کودک به مصرف همان مواد غذایی باعث میشود کودک سر باز زند.
۳. مشکل سوم رفتار والدین که به بدغذایی کودک منجر میشود زورگویی و اجبار مادر در غذا دادن به کودک است که باعث مقاومت در بچه میشود. بسیاری از مادران هستند که از روی دلسوزی و نگرانی برای سلامت کودکشان یک رفتار نادرست را در پیش میگیرند و آن اینکه به اجبار کودک را به غذاخوردن وامیدارند.در این شرایط نیز کودک طبعا لج میکند و بیشتر و مصرتر از قبل از خوردن غذا سر باز میزند. در شکل بدتر این اتفاق مادر از غذا به عنوان ابزار تنبیه استفاده میکند و به محض اینکه کودک کار خطایی انجام داد مجبورش میکند تا از غذایی که دوست نداشته و نخورده، بخورد. این رفتار البته باعث دلزدگی کودک از غذا میشود.
۴. رفتار بعدی که بسیار هم اثر مخربی در روند غذاخوردن کودک دارد، غذا دادن تحت هر شرایطی است. بعضی مادران هستند که دائما به دنبال کودکشان میدوند تا قاشق قاشق غذا را بتوانند در دهان او بگذارند. بچهها هم مدام در حال فرار کردن از دست مادر هستند و شاید در این تعقیب و گریز چند قاشق غذا هم خوردند!
اما راهکارهای درست در مقابل این رفتارهای اشتباه کدامها هستند؟ ابتدا اینکه از اضافه کردن ادویه و نمک و شکر به غذای کودک در سالهای اول زندگی خودداری کنیم و میزان مصرف خود را نیز از این مواد کاهش دهیم تا وقتی کودک به سفره خانواده پیوست بتواند از غذاها بخورد و سلامت او و والدین حفظ شود.
دوم اینکه پدرومادرها خودشان هم از غذایی که برای کودک آماده کردهاند، بخورند. اگر بشقاب غذایی والدین نیز به همان میزان حاوی سبزیجات و لبنیات باشد کودک راحتتر با این موضوع مواجه میشود و نسبت به خوردن غذاها بیشتر تمایل نشان میدهد.
به هیچ عنوان از غذا به عنوان ابزار تنبیهی استفاده نکنند و برای غذاخوردن کودک نیز به زور و اجبار متوسل نشوند. مادرانی هستند که از بدغذایی کودکشان و اینکه دائما باید به دنبال او بدوند تا غذا بخورد گلایه میکنند در حالی که هیچ کس جز خود مادران مقصر این موضوع نیست. آنها کودک را به این شیوه عادت دادهاند و باید کم کم از این عادت او را جدا کنند.
کافی این مادران دیگر برای غذاخوردن کودک به او اصرار نکنند و کودک هر مقدار که خواست غذا را بخورد. نکته بعد اینکه اجازه ندهند کودک میان وعده بخورد مخصوصا اگر به زمان وعده اصلی نزدیک است. و دیگر اینکه هر یکی،دو ساعت یکبار تنها از کودک بپرسند که میخواهد غذا بخورد یا خیر؟ بالاخره کودک گرسنه میشود و برای خوردن غذا تمایل نشان میدهد تا این عادت بد از یادش برود.
منبع:
تسنیم
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼