۱۲۴۰۹۷
۲۳۹۳
۲۳۹۳

اشتباهات تربیت کودک، زیادی لوس شده!

بدون شک شما می‌خواهید پدر و مادر خوبی باشید. شاید به نظرتان والدین‌تان به اندازه‌ی کافی به شما توجه نکردند.

بدون شک شما می‌خواهید پدر و مادر خوبی باشید. شاید به نظرتان والدین‌تان به اندازه‌ی کافی به شما توجه نکردند. آنها بیشتر مواقع نمی‌دانستند شما کجا می‌روید؟ پدرتان خبر نداشت که شما فلوت می‌زنید یا در فعالیت‌های گروهی مدرسه شرکت می‌کنید. مادرتان همیشه مشغول کار بود و فرصت نداشت که گاهی به مدرسه شما سر بزند، حتی گاهی فراموش می‌کرد دنبال‌تان بیاید! اما شما نمی‌خواهید مثل آنها باشید و به همین دلیل جور دیگری رفتار می‌کنید. این جور دیگر رفتار کردن ممکن است از همان اشتباهات رایج والدین باشد که باعث لوس شدن و پرخاشگری در کودکان می‌شود. کدام اشتباهات؟ در ادامه رایج‌ترین‌شان را با هم مرور می‌کنیم.
فرزندسالاری
شما تمام سعی‌تان را می‌کنید تا فرزندان‌تان را خوشحال کنید. اما به این بهانه که می‌خواهید بدانید چه در سرشان می‌گذرد، بیش از اندازه خود را درگیر زندگی آنها می‌کنید. شما دوست دارید فرزندان‌تان احساس کنند مهم‌اند. شما هرگز برای برداشتن آنها از مدرسه دیر نمی‌کنید، برای آنها برنامه‌ریزی می‌کنید و به آنها توصیه می‌کنید کدام کارها را انجام دهند، مدام در اطراف آنها می‌چرخید و مرتب سؤال می‌پرسید. خواست شما این است که آنها زندگی فوق‌العاده‌ای داشته باشند و هرگز احساس ناامیدی و شکست نکنند.
اما در اشتباهید! و به همین خاطر کودک‌تان لوس بار آمده است. در ادامه با برخی از دلایلی آشنا خواهید شد که منجر به بروز این مشکل می‌شوند.

چانه‌زنی با کودک‌تان
هر زمان کودک ما خواسته‌ای دارد، با او چانه می‌زنیم. جمله‌ی «اگر دختر خوبی باشی، برایت می‌خرم» در غرفه‌ها و فروشگاه‌ها فراوان شنیده می‌شود. وقتی هم که کودک‌مان رفتارش را تغییر نمی‌دهد، ما همچنان ادامه می‌دهیم، «خیلی خوب، یک شانس دیگر به تو می‌دهم!» و البته این فرصت به فرصت‌های دوم و سوم و… هم می‌رسد. راهکار مورد علاقه‌ی من، این جمله است: قول می‌دهم که بعدا این کار را انجام دهم. چانه‌زنی ابزار مفیدی است به شرط اینکه مؤثر باشد. شما باید خط قرمزی تعریف کنید و مراقب آن باشید. اگر از خط قرمز عبور کردید، چانه‌زنی نتیجه‌ای در بر نخواهد داشت.

اتاق‌شان را مرتب می‌کنیم
کودک‌تان باید اتاقش را مرتب کند. گاهی اوقات دیگر نمی‌توانیم این همه ریخت و پاش را تحمل کنیم. انگار در اتاق کودک‌مان بمب منفجر شده است. لباس‌های کثیف، حوله‌ی خیس، تخت خواب نامرتب، همه‌ جا به هم ریخته و دیوار لک شده است. همه جا کثیف است و کثیف‌تر هم می‌شود؛ اما فرزندمان هنوز اجازه دارد به همه‌ی برنامه‌ها و بازی‌هایش بپردازد! هنوز اجازه دارد چندین ساعت تلویزیون تماشا و با دوستانش بازی کند. اینکه از او بخواهیم اتاقش را مرتب کند، بی‌نتیجه است پس خودمان دست به کار می‌شویم. نکته‌ی این ماجرا این است: او به اینکه همیشه کسی شلوغ‌کاری‌هایش را مرتب کند، عادت می‌کند. نتیجه چیزی نیست جز یک بچه لوس.

البته که ممکن است کیف کودک‌مان سنگین باشد. گاهی بعضی چیزها سنگین هستند. کودک ما باید مسئولیت آنها را به عهده بگیرد. وقتی هنگام برداشتن آنها از مدرسه، کیف و لباس و هر چیز دیگری را خودمان تا ماشین می‌بریم، زیاده‌روی می‌کنیم. ما خدمتکار بارکشِ او نیستیم. با این کار او بیش از اندازه احساس راحتی می‌کند و خود را مستحق همیشگیِ چنین لطفی می‌داند.
از آنها می‌پرسیم برای غذا چه دوست دارند بخورند!
غذا چه می‌خواهی؟ من به یاد نمی‌آورم که کسی از من پرسیده باشد چه غذایی برای شام می‌خواسته‌ام. وقتی من بچه بودم، بیرون غذا خوردن اتفاق ویژه‌ای بود! انتخاب‌های محدودی برای شام داشتیم و من از بعضی از آنها هم متنفر بودم. همه‌ چیز در یک دیگ بزرگ با تکه‌های درشت گوجه و لوبیا سبز پخته می‌شد. اما من هر چیزی را که جلویم گذاشته می‌شد می‌خوردم؛ بدون هیچ حرف اضافه.

«برنامه تغییر کرد، باید به مسابقه‌ی فوتبال ببریمش.» و البته اغلب اوقات اصلا اشکالی ندارد. البته که ما دوست داریم مسابقه‌ی فرزندمان را تماشا کنیم اما نه همیشه. گاهی کودک ما باید در اولویت بعدی قرار بگیرد. حتما راهی برای رساندن فرزندمان به مسابقه پیدا می‌کنیم، او به فوتبالش می‌رسد و احتمالا بهتر از همیشه بازی می‌کند چون ما آنجا نیستیم که هر ۵ دقیقه با فریادهایمان حواسش را پرت کنیم. اگر هر از گاهی به تماشای مسابقه‌های او نروید، بازی‌اش بهتر می‌شود.
می‌خواهیم آنها همیشه به هر قیمتی خوشحال باشد
قرار نیست آنها همیشه خوشحال باشند
نکته‌ی مهم: قرار نیست بچه‌ها همیشه خوشحال باشند. اشکالی ندارد اگر آنها همیشه به آنچه می‌خواهند نرسند، یا نتوانند کاری‌ را که دوست دارند بکنند یا به جایی که دل‌شان می‌خواهد بروند. آنها گاهی باید کارهای خانه را انجام بدهند، با خانواده وقت بگذرانند و با ما به خرید بیایند، پس به چشم‌غره‌ها و صدای پُف کردن‌های‌شان به نشانه‌ی عصبانیت توجه نکنید و کارتان را بکنید. هیچ اشکالی ندارد زیرا قرار نیست همیشه همه چیز مطابق میل آنها و برای شاد کردن آنها باشد.

با همسر خود هماهنگ عمل نمی‌کنیم
این یک اشتباه رایج است. کودک می‌خواهد شب خانه‌ی دوستش بماند، مادر می‌گوید «نه»؛ پدر می‌گوید «حتما، چه اشکالی دارد؟!» ما پدر و مادرها همیشه از یک منظر به قضایا نگاه نمی‌کنیم، اما اگر در مقابل فرزندان‌مان متحد و هم‌نظر باشیم، آنها کمتر بهانه‌گیری می‌کنند. ما باید تلاش کنیم که در کوتاه‌ترین زمان به توافق برسیم و بحث را درباره‌ی تفاوت عقیده‌مان به بعد موکول کنیم. در غیر این صورت بچه‌ها یاد می‌گیرند والدین‌ را در مقابل یکدیگر قرار دهند.

هیچ مسئولیتی به کودک‌مان نمی‌سپاریم
بچه‌ها باید در کارهای خانه مثل چیدن میز، جمع کردن آن، گذاشتن ظرف‌ها در ظرف‌شویی و مرتب کردن نقش داشته باشند.

بدرفتاری و نمرات بد آنها را توجیه می‌کنیم
ما زیاد دچار این اشتباه می‌شویم. رفتار غلط، غلط است. «پسرم خسته و عصبانی است» دلیل وحشتناکی است. «دیشب تا دیروقت مشغول تمرین بود و به همین خاطر نتوانست تکلیفش را (که از یک ماه پیش تعیین شده بود) انجام دهد» اصلا قابل قبول نیست. ما نباید رفتار بد و کم‌کاری فرزندمان را توجیه کنیم. بدون نظم و انظباط، فرزندان ما لوس و بهانه‌گیر بار می‌آیند.

بی‌شک باید از فرزندمان پشتیبانی کنیم اما نه پیش از اینکه آنها از حق خودشان دفاع کرده باشند. وقتی معلم فرزندمان تأکید می‌کند که او به اندازه‌ی کافی تلاش نمی‌کند، باید به حرفش اعتماد کنیم. بر خلاف باور رایج، بیشتر معلم‌ها مایلند به جوان‌ها و نوجوان‌ها کمک کنند. وقتی درباره‌ی تکلیف انجام نشده یا دیر رسیدن به کلاس با معلم بحث می‌کنیم، فرزندمان نتیجه می‌گیرد که می‌تواند به این رفتارش ادامه دهد زیرا والدینش کار او را توجیه خواهند کرد. او نتیجه می‌گیرد که احترام گذاشتن به معلم و انجام گفته‌های او ضروری نیست. به همین سادگی!
توجه به فرزند
توجه کردن به فرزندان خیلی خوب است. پدر و مادرهایی که درگیر مسائل فرزندان‌شان هستند واقعا شگفت‌انگیزند. اما اینکه چقدر توجه نشان می‌دهیم و چه اندازه‌ خود را درگیر می‌کنیم ممکن است مخرب باشد. اگر به آنها اجازه‌ی چانه‌زنی بدهیم، اشتباه کرده‌ایم، اگر آنها زیادی راحت و آسوده‌اند، ما قطعا در اشتباه هستیم. توجیه رفتار غلط آنها اشتباه است. تا زمانی که اتاق‌شان را تمیز می‌کنیم، از آنها دستور غذا می‌گیریم و همسران‌مان را در مقابل آنها خفیف می‌کنیم، فرزندانی لوس و بهانه‌گیر خواهیم داشت.
همه‌ی بچه‌ها باید یاد بگیرند هر از گاهی خورش اسفناج بخورند؛ این کار شخصیت آنها شکل می‌دهد.
منبع: مهر

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

  • اخبار داغ
  • جدیدترین
  • پربیننده ترین
  • گوناگون
  • مطالب مرتبط

برای ارسال نظر کلیک کنید

لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

در غیر این صورت، «نی نی بان» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.