نحوه تربیت فرزند مستقل
وقتی ما رفتار مشخصی از فرزند خود انتظار داریم، منطقیبودن ما اهمیت بسیار پیدا میکند..
منطقی بودن، یعنی منطقی رفتار کردن. آنچه در این خصوص برای بچهها اهمیت بسیار دارد این است که درک کنند پدیدهها طبق قواعد و قوانینی تغییر کرده و انسانها نیز به طور کلی از این قوانین روشن پیروی میکنند.
بچهها تنها از این طریق میتوانند در دنیای پیچیده امروز راه خود را پیدا کنند. در مقاله زیر برای تعلیم و تربیت و منطقی بار آوردن بچهها راههایی پیشنهاد شده است که از نظرتان میگذرد:
پدر و مادرها باید نسبت به فرزندانشان به صراحت رفتار کنند. به عبارت دیگر نباید در شرایط یکسان رفتارهای مختلف از خود نشان دهند؛ آنچه دیروز بچهها اجازه داشتند، نباید برای امروز ممنوع شود و برعکس. رفتارهای یکسان پدر و مادر، رفتار یکسان بچهها را در پی دارد.
بچهها تنها از این طریق میتوانند در دنیای پیچیده امروز راه خود را پیدا کنند. در مقاله زیر برای تعلیم و تربیت و منطقی بار آوردن بچهها راههایی پیشنهاد شده است که از نظرتان میگذرد:
پدر و مادرها باید نسبت به فرزندانشان به صراحت رفتار کنند. به عبارت دیگر نباید در شرایط یکسان رفتارهای مختلف از خود نشان دهند؛ آنچه دیروز بچهها اجازه داشتند، نباید برای امروز ممنوع شود و برعکس. رفتارهای یکسان پدر و مادر، رفتار یکسان بچهها را در پی دارد.
وقتی ما رفتار مشخصی از فرزند خود انتظار داریم، منطقیبودن ما اهمیت بسیار پیدا میکند. مثلا اگر به نظر ما بچهها فقط آخر هفته میتوانند تلویزیون تماشا کنند باید هر روز هفته سر حرف خود بایستیم.
اگر پدر و مادر برای فرزند خود از یک سالگی روشن کنند که امور ممنوعه جدی هستند و باید اجرا شود، کودک کوشش میکند با مرزها آشنا شود و اطمینان کردن به پدر و مادر را میآموزد.
طبیعتا در تعلیم و تربیت همراه منطق، به مرزهایش نیز بر میخوریم. بهتر است به اندازه نیاز منطقی باشیم، در غیر این صورت پرورش و آموزش بچهها جنبه خشک و بیش از حد مقرراتی به خود میگیرد.
قرار نیست موضوعات را بیش از حد جدی بگیریم چون همانطور که میدانیم استثناها حدود قوانین را مشخص میکنند. مثلا موقع بیماری، کودک اجازه دارد در رختخواب پدر و مادر استراحت کرده یا روز تولدش امتیازهایی دریافت کند.
مرزبندی
امروزه کارشناسان معتقدند دادن آزادی کامل به بچهها منجر به رشد بهینه آنها نخواهد شد بلکه روش میانه بین دو بینهایت یعنی میان روش مستبدانه و روش ضد آن (دادن آزادی کامل به بچهها) مناسبترین روش تعلیم و تربیت است. یکی از روانشناسان رشد پس از سالها پژوهش به نتایج زیر رسیده است:
کودکان با اعتماد به نفس بالا، مسلط بر خود، با رضایت خاطر، عملگرا و مستقل در خانوادههایی بزرگ شدهاند که هم مرزها به روشنی مشخص بوده و هم صمیمیت و گرمی فوقالعادهای - که حاکی از نوع دوستی است- از خانواده دریافت کردهاند.
دلایل ضروری برای مرزبندی
با مرزبندی، بچهها را از خطر حفظ میکنیم. بهتر است آنها را خیلی زود با مرزها آشنا کنیم. مشخصکردن مرزها بهمنظور احترام به نیازهای به حق پدر و مادر اهمیت دارد. مثلا دستزدن به وسایل شخصی پدر یا دعوا کردن موقع رانندگی ممنوع است.
چگونه در این راه موفق شویم؟
بچههای پر انرژی نسبت به بچههای آرام و محتاط به مرزبندی بیشتری نیاز دارند. بعضی بچهها نسبت به ملایمترین هشدارها واکنش نشان میدهند ولی حرف زدن با بعضی دیگر تقریبا بی اثر است.
باید فکر کنیم - و تصمیم بگیریم - در چه موقعیتی میخواهیم چشمپوشی کنیم و کجا نمیخواهیم به هیچ وجه کنار بیاییم. مرزها باید خیلی روشن مشخص شوند و قابل پیشبینی باشند.
لازم است علتها را برای کودک توضیح دهیم. اگر کودک گوش نداد با قاطعیت، بسیار آرام و کاملا روشن به او نه بگوییم.
کارهایی مانند شیء مورد نظر را برداشتن، بچه را از محل دور کردن یا موضوع صحبت را عوض کردن چندان مفید نیست. در خصوص بچههای بزرگتر شاید هشداری ملایم یا تنبیهی مشخص، کارساز باشد.
مهمترین نکته آن است که آرام و منطقی باشیم و تا حد امکان با مهربانی و ملاطفت رفتار کنیم. واکنش پدر و مادر هرگز نباید به شکلی باشد که موجب برانگیختگی میل کودک شود.
پدر و مادرهای منفعل همه جا هستند
پدر و مادرهای منفعل دیر یا زود متوجه میشوند، بچهها آنها را جدی نمیگیرند و روی انگشت میچرخانند. آنها ابتدا به ساز بچهها میرقصند بعد دچار خشم و خستگی مفرط میشوند چون وقتی بچهها اجازه انجام هر کاری را داشته باشند، کنار آمدن با آنها مشکل میشود.
عاقبت پدر و مادر به جایی میرسند که دوباره خواهان نظم و ترتیب هستند و زمانیکه بچهها بزرگ و غیرقابل کنترل شدهاند، بالاخره صبر آنها به سر میآید و بهدلیل عصبانیت، بدون هدف تنبیه میکنند.
در واقع آنها پدر و مادرهای خجالتی هستند که بعد از زمان طولانی فروخوردن عصبانیت، روزی منفجر میشوند.
به طور کلی پدر و مادرهای منفعل، خود را کاملا عقب میکشند، همه خواستههای کودک را برآورده میکنند و به کودک اجازه میدهند تا با آنها به شکل نامناسبی رفتار کند.
الگو: تسلیم شدن، تسلیم شدن، تسلیم شدن و بعد به دلیل عصبانیت منفجر شدن. در واقع سکوت بی جا تا حدی خطرناک است. مطالعات نشان داده است تقریبا 30درصد پدر و مادرها اغلب زمانیکه بچهها کوچک هستند مطابق این الگو با فرزند خود رفتار میکنند.
پدر و مادرهای قاطع
بهنظر میرسد بهترین راه این است که پدر و مادر در مقابل فرزندانشان محکم بایستند. به عبارت دقیقتر از درون محکم باشند و ثبات قدم، اطمینان خاطر و آرامش داشته باشند. امروزه چنین طرز برخورد قاطعانه و همراه با اعتماد به نفس کمتر دیده میشود.
به طور کلی پدر و مادرهای قاطع ویژگیهای زیر را دارند:
- از تضاد نمیترسند.
- بهطور روشن خواستههایشان و دستورالعملها را بیان میکنند.
- قوانین را تعیین میکنند و مصمم پای پیامدهای آن میایستند.
- برای گفتوگو آماده هستند.
- رفتارهای مثبت کودک را با تحسین و تشویق تقویت میکنند.
- علاقه و محبت خود را نشان میدهند.
- زمانهای زیادی را با فرزندشان سپری میکنند.
وقتی پدر و مادر با فرزندان خود زمان زیادی را سپری کنند، اطمینان و صمیمیت میان آنها رشد میکند و پیامد آن این است که بچهها با رغبت خواستههای پدر و مادر را برآورده میکنند:
- در بعضی موارد آگاهانه خود را بدون شک و تردید نشان دهید و از او کاری را بخواهید. او از اینکه یاد میگیرد خواستهای را برآورده کند، بهره میبرد.
- ارتباط واقعی و معنیدار با کودک برقرار کنید: به طرف او بروید، به چشمانش نگاه کنید و سپس دستور لازم را بدهید.
- رفتارتان بیپرده باشد:" من فورا میخواهم این کار را انجام بدی. فهمیدی."
- بحث نکنید، دلیل نیاورید، نه عصبانی شوید نه بترسید، فقط دستور را تکرار کنید. آهسته و عمیق تنفس کنید تا آرامش شما حفظ شود. باید به کودک علائمی نشان دهید که قاطع هستید و بر خواسته تان پافشاری میکنید. آنچه اهمیت دارد حفظ آرامش و تکرار خواسته است.
- همانجا بمانید: تا زمانیکه کودک کار را انجام نداده تا حد امکان نزدیک او بمانید. وقتی او کار را انجام داد لبخند بزنید وبگویید:" خوبه ".
نوعی تنبیه در موارد ضروری
با این روش میتوانید در موقعیتهای گوناگون بر لجبازی یا بیش فعالی کودکان پیش از دبستان و دبستان غلبه کنید. در این روش کودک را برای مدت کوتاهی از انجام دادن فعالیتی بازداشته و در اتاق دیگر نگه دارید. در آن زمان به او توجه نکنید. این روش برای بچههای لجباز- زمانی که برای به دست آوردن قدرت میجنگند- ابزار مناسبی است. همچنین میتوانید کودک را از بازیکردن محروم کنید و مدت کوتاهی با نگاهکردن به او مراقبش باشید تا آرام شود. البته پیش از این کار باید 2بار به آنها هشدار بدهید. اگر عملکردن به این روش سخت بهنظر میرسد، میتوانید از میدان دید کودک خارج شوید.
پدر پشتوانه مادر باشد
وقتی در تعلیم و تربیت پشتوانه داشته باشید بسیاری از کارها آسانتر میشود. در این راه به قاطعیت، شجاعت و ازخودگذشتگی نیاز دارید و هیچ کس به اندازه همسر نمیتواند در این راه پشتیبانی کند.
پیشتر از این الگو پیروی میشد که مادر به کودک میگفت:" صبر کن تا بابا برگرده خونه " پدر نیز به جای استراحت در خانه باید اوضاع را سر و سامان میداد؛ کاری که مادر نتوانسته بود انجام دهد.
زمان مناسب عقبنشینی؟
در موارد زیر میتوانیم از نظر خود چشم پوشی کرده و قانون جدیدی وضع کنیم:
- زمانی که پی ببریم قانون مان مناسب نبوده یا نیست؛ بالاخره پدر و مادر هم انسانند و جایزالخطا، بنابراین چرا قوانین جدید و بهتری را وضع نکنند؟
- کودک بتواند پدر و مادر را درباره موضوعی متقاعد کند. مثلا او به دوستش قول داده که کتاب امانت را به او برگرداند و ما قبلا تعیین کرده بودیم که آن روز در خانه بماند.هر قدر کودک بزرگتر شود، این موارد بیشتر اتفاق میافتد. اگر پدر و مادر استدلال کودک را بپذیرند، به مرور کودک دلایل قویتری میآورد، احترام بیشتری برای پدر و مادر قائل میشود و به آنها اطمینان میکند.
- در موارد کاملا استثنایی مثلا در یک جشن عروسی کودک اجازه دارد دیرتر بخوابد.
منبع:
آوای سلامت
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼