توضیح مرگ به بچه ها، چطور باید باشد؟
گاهی جواب دادن به برخی سوالاتی که کودکان با زبان و اندیشه کودکانه خود میپرسند، کار چندان راحتی نیست. مخصوصا که این سوال درباره مرگ باشد.
گاهی جواب دادن به برخی سوالاتی که کودکان با زبان و اندیشه کودکانه خود میپرسند، کار چندان راحتی نیست. مخصوصا که این سوال، موضوعی باشد که برای والدین نیز تا حدودی مبهم و گنگ باشد. مرگ از جمله مقولاتی است که شاید پذیرش و درک درست آن برای برخی از ما خیلی دیر اتفاق بیفتد، چون موضوعی است که سعی میکنیم آن را نادیده بگیریم یا حتی از آن فرار کنیم. اما وقتی شما پدر یا مادر باشید و کودکتان در مورد مرگ از شما سوال بپرسد دیگر نمیتوانید از کنار آن بگذرید و باید جوابی برای سوال فرزندتان پیدا کنید. در این شرایط ممکن است از جوابهایی استفاده کنید که چندان برای کودک مفید نیستند و حتی میتوانند آسیبهایی به همراه داشته باشند.
از ندا شیخی، دکترای روانشناسی در مورد این موضوع سوال میکنیم و او ابتدا در مورد توضیح مرگ به کودکان میگوید: حقیقت این است که خیلی از ما بزرگترها نیز به درستی نمیدانیم مرگ چیست و بلد نیستیم که با آن درست مواجه شویم. این مساله البته در مورد کودکان بیشتر نمود پیدا میکند، مخصوصا اگر بزرگترهایی که این بچهها با آنها در ارتباط هستند و مرجع جواب به سوالاتشان هستند، افرادی باشند که خودشان در مورد موضوع مرگ دچار تضاد باشند.
این روانشناس درباره درک کودکان از این مقوله توضیح میدهد: کودکان تا سه سالگی اصل برگشتناپذیر بودن مرگ را اصلا درک نمیکنند، بنابراین عکسالعمل خاصی در مورد این موضوع نشان نمیدهند. اما وقتی رشد میکنند و به شناخت بیشتری میرسند در مورد علل مرگ و چگونگی وقوع آن سوالاتی پیدا میکنند. البته اغلب آنها در ابتدای امر تصور میکنند که مرگ برای آدمهای پیر است اما نگرش و شناختی که با پرسش و کنجکاوی از این مقوله به دست میآورند و احساسی که در نهایت به این امر پیدا میکنند، میتواند دستخوش تحریف شود و به احساس ترس یا خشم و نگرانی بدل شود. این موضوع به دلیل کنشهایی است که او از محیط پیرامون خود مانند رسانه، اطرافیان و بزرگترها دریافت میکند.
به عنوان مثال وقتی رسانهمرگ را دردناک و خشن به تصویر میکشد و کودک در معرض این تصویر قرار بگیرد، نگرش او متحول میشود همین طور برخورد اطرافیان در مورد مرگ عزیزان میتواند، احساس گناه را به کودک منتقل کند و این تصور را برای او به وجود آورد که دیگران مقصر مرگ آن فرد بودهاند. در مواردی نیز میتواند این شائبه را برای کودک ایجاد کند که فرد متوفی حتما کار بدی انجام داده است و مرگ مجازاتی برای فرد گناهکار است. در این صورت کودک دچار اضطراب و ترس میشود.
شیخی در مورد جوابهای نادرستی که به کودک داده میشود، میگوید: اینکه بزرگترها بهدرستی با مساله مرگ مواجه نشده باشند و نتوانند آن را برای کودک با روشهای درست توضیح دهند، باعث میشود که در مورد سوال کودکان پیرامون موضوع مرگ جوابهایی را به او بدهند که بیشتر شبیه توجیح است، اما به نظر خودشان توضیحاتی عقلانی است. به عنوان نمونه وقتی کودک میپرسد که پدربزرگ مرده یعنی چه؟ میگویند که یعنی خوابیده است. این جواب میتواند احساس ترس و اضطراب را در کودک تقویت کند و حتی باعث وحشت او از خواب و ایجاد اختلال خواب در کودک، کابوسهای شبانه و آسیبهای روحی شود.
جواب دومی که به کودک میدهند این است که خواست خدا این بوده است و او پدربزرگ را پیش خود ببرده است. این جواب نیز برای کودک که فرد نزدیک و عزیزی را از دست داده است، توام با آسیب است. در این موقعیت تصویر کودک نسبت به خدا خدشهدار میشود و او نمیتواند این موضوع را بفهمد که اگر خدا خوب و مهربان است چرا خواسته او را از فردی که مورد علاقهاش بوده جدا کند.
منبع:
نی نی سایت
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼