رفتار درست با کودکان، آداب همدلی
همدلی کردن بسیار سودمند است؛ بهتر است خودتان را جای کودکتان بگذارید تا بفهمید چه چیزی باعث رنج او میشود و چه احساسی دارد.
همدلی کردن بسیار سودمند است؛ چرا که موقعیت و احساسات طرف مقابل از جایگاه او درک میشود. بهتر است خودتان را جای کودکتان بگذارید تا بفهمید چه چیزی باعث رنج او میشود و چه احساسی دارد.
همـدلــی
همدلی کردن بسیار سودمند است؛ چرا که موقعیت و احساسات طرف مقابل از جایگاه او درک میشود. بهتر است خودتان را جای کودکتان بگذارید تا بفهمید چه چیزی باعث رنج او میشود و چه احساسی دارد. خود را یک کودک چند ساله تصور کنید؛ آنگاه میبینید که زندگی و خوشبختی شما فقط در دستان پدر و مادرتان است. از نظر مالی به شدت به آنها نیازمند هستید و روابط حسی بسیار قوی با آنها دارید. دوست دارید همیشه مورد تشویق و تأیید آنها باشید؛ اما از طرفی میخواهید کارهایی را که دوست دارید انجام دهید و معمولاً این دو در کنار هم قرار نمیگیرند. وقتی که پدر و مادرتان با مهربانی و نرمی با شما حرف میزنند، چه احساسی پیدا میکنید و وقتی سر شما داد میکشند، چه احساسی دارید؟ وقتی که دچار اشتباهی میشوید، وقتی میخواهید کار جدیدی را امتحان کنید، اگر آنها در پاسخ شما را تنبیه کنند، چه احساسی خواهید داشت؟
بدرفتاری کودکان
وقتی که کودکی دچار مشکل و ناراحتی جسمی میشود، آرام کردن او کار بسیار دشواری خواهد بود. کودکی که از سرماخوردگی، دندان درد، زمین خوردن و خراشیدگی زانو، دل درد و .... درد میکشد، به سختی خود را با شرایط وفق میدهد و آرام میشود. بارها و بارها گریه میکند، جیغ میکشد، شبها بدخواب میشود و تمام این کارها برای جلب توجه اطرافیان و درخواست کمک است. کودکان با این روشها به مشکلات فیزیکی پاسخ میدهند. پدر و مادرها در چنین مواقعی به خوبی همه چیز را تحمل میکنند؛ چرا که میدانند این بدرفتاریها در اثر مشکلات و دردهای جسمی است.
حال اگر این مشکلات روحی باشد، باز هم پدر و مادرها خود را مجاب به تحمل اوضاع و یا حتی بهبود وضعیت میکنند؟ بسیاری مواقع کودکان از نظر عاطفی و روحی احساس بدی دارند و این بد رفتاریها را از خود نشان میدهند. آنها غمگین، عصبانی و پرخاشگر میشوند و پدر و مادرها نمیدانند دلیل این رفتارها چیست. آنها عادت کردهاند به ناراحتیهای جسمی و دردهای فیزیکی کودکان اهمیت دهند و فکر میکنند فقط این موارد میتواند آنها را دچار مشکل کند. بنابراین با مشاهده بد رفتاریهای کودک به هنگام دردهای جسمی، او را تنبیه نمیکنند، ولی با دیدن بد رفتاریهای کودک وقتی که از دردهای روحی رنج میبرد، او را تنبیه میکنند.
احساس تعلق
تمام کودکان تقریباً خواستههای یکسانی دارند. آنها میخواهند متعلق بودن را احساس و در بسیاری کارها شرکت کنند و اگر این احساس را در خانواده خود پیدا نکنند، در جای دیگری جستجو خواهند کرد. حال چگونه میتوانید به کودک خود احساس تعلق به خانواده و شرکت در کارهای مثبت را بدهید؟ به رفتارهای خوب کودکتان توجه نشان دهید؛ مهم نیست این رفتارها چقدر کوچک باشند. مثلاً: « از اینکه بموقع به تخت خواب میروی تا بخوابی، ممنونم». یا: «از اینکه امروز اتاقت را مرتب کردی متشکرم» یا: شما دو تا امروز بیسر و صدا با هم بازی کردید، من از هر دوی شما ممنونم و ... ».
همه ما انسانها به برخوردهای مثبت پاسخ میدهیم و اگر بدانیم که قرار است مورد تشویق و تعریف قرار بگیریم، سعی میکنیم رفتار خود را تغییر دهیم. کودکان نیز با ما فرقی ندارند. پاداشی که ما میتوانیم به آنها بدهیم، احساس تعلق داشتن به یک جمعیت است (مثل خانواده) و احساس اینکه مهم است و چه فکری در مورد خودش میکند و عملکرد خود را چقدر قبول دارد؟ به جای آنکه بهطور مستقیم نظر خود را بدهید، ابتدا از او بپرسید:
در مورد کاری که انجام میدهی چه فکری داری؟
فکر میکنی کار خوبی انجام دادهای یا نه؟
آیا تصمیم داری کار دیگری انجام دهی؟
میتوانی در مورد کارت توضیح بیشتری بدهی؟
سعی کنید قضاوت کردن را شروع نکنید و به او فرصتی بدهید تا حرف بزند و شما با توجه کامل به حرفهایش گوش دهید. آنها نیاز دارند شنیده شوند و اطمینان یابند که افکار و عقایدشان مهم است.
رابطه خوب با فرزند
برای داشتن یک رابطه خوب با او نیازی نیست که از دیگران بخواهید در روابط شما تغییراتی ایجاد کنند. تغییر روابط با تغییر رفتارهای شما شروع خواهد شد. برای اینکار با خودتان مهربان باشید تا بتوانید با دیگران نیز مهربانی کنید. خود را ببخشید تا بتوانید خطاهای دیگران را هم ببخشید. خودتان را گاهی اوقات تشویق کنید تا بتوانید این کار را در مورد دیگران نیز انجام دهید.
احساسات
همزمان که با کودک همدلی میکنید، بسیار مهم است که روی احساسات متمرکز شوید، نه چیزهای دیگر. بسیاری از پدر و مادرها در چنین مواقعی میگویند: «وقتی که من بچه بودم، پدر و مادرم به من میگفتند که چه کاری باید بکنم و چه کاری نباید بکنم. گاهی اوقات سرم داد میکشیدند و من بسیار ناراحت میشدم، اما علیرغم تمام ناراحتیها باز هم به تمام حرفهایشان گوش میدادم و کاری را انجام میدادم که آنها میخواستند؛ چرا که آنها پدر و مادر من بودند.» این جملات نشان میدهند که این پدر یا مادر در دوران کودکی از کودکی کردن محروم بودهاند و هیچگاه نباید مثل یک کودک رفتار میکردند.
کودکان نیاز دارند در موقعیتی که هستند، مورد توجه والدین باشند. اگر میتوانید روی احساسات کودکتان متمرکز شوید، روی رفتارهای او تاثیر نخواهید گذاشت و به این ترتیب دوباره چرخه رفتار نادرست و تنبیه غیر مؤثر تکرار میشود. وقتی که با کودک خود همدل میشوید، رفتارهای او را بهتر میفهمید. همدلی قلب شما را نرم و محبت شما را بیشتر میکند و مسیرهای بعدی را برایتان روشنتر میسازد.
منبع:
کودک سالم
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼