۱۴۴۷۲۳
۱۵۱۹
۱۵۱۹

کودکان عصبی و پرخاشگر، راه ایجاد آرامش

تحقیقات بیانگر این امر است که کودکان و والدینی که با یکدیگر ارتباط نزدیکی دارند، کمتر دچار مشکل خواهند شد.

تحقیقات بیانگر این امر است که کودکان و والدینی که با یکدیگر ارتباط نزدیکی دارند، کمتر دچار مشکل خواهند شد. این کودکان از لحاظ جسمی بسیار خوب رشد کرده و در آرامش کامل نیز به سر می‌برند. آن‌ها عصبانی می‌شوند ولی یاد می‌گیرند، طوری با مشکل خود روبه‌رو شوند که شخصیتشان خدشه‌دار نشود. این والدین، کودکان خود را به خوبی می‌شناسند، بنابراین هرگز دست به کاری نمی‌زنند که باعث عصبانیت و خشم فرزندان خود گردند. آن‌ها هرگز بچه‌های خود را تحت کنترل سخت قرار نمی‌دهند.
کودکانی که ارتباط نزدیکی با والدین خود ندارند، از یک ناآرامی درونی رنج می‌برند. این کودکان در عمق وجود خود گمشده‌ای دارند و همین موضوع آن‌ها را خشمگین می‌سازد. (چنین احساساتی ممکن است تا بزرگسالی نیز ادامه یابد.) این خلا در درون کودک سبب می‌شود که او نسبت به خود و والدینش خشمگین باشد. بنابراین رفتار او بر کل خانواده اثر گذاشته و جو خانواده ناآرام می‌گردد.

شرایطی را به وجود نیاورید که کودک عصبی گردد.
از همان ابتدای کودکی به فرزندتان تعلیم دهید که بداند چه موقع عصبانی و ناراحت است. کاملا به او گوش فرا دهید و به او کمک کنید تا یاد بگیرد چگونه احساسات خود را کنترل نماید. به جای قضاوت کردن، تنها به او گوش بسپارید. فرزندم "ماتیو" که هشت سال سن دارد، ‌اصرار به دیدن یکی از برنامه‌های تلویزیونی داشت که من اصلا موافق نبودم. این امر باعث عصبانیت او شد. او احساس می‌کرد که حتما باید آن برنامه را تماشا کند. ولی به نظر من محتوای آن برنامه برای او مناسب نبود. من بدون هیچ‌گونه قضاوتی به صحبت‌های او گوش دادم. بعد با آرامی با او شروع به صحبت کردم و نقطه نظراتم را مطرح کردم. در آخر، از او سوالاتی کردم. از قبیل: به چه دلیل او علاقه دارد این برنامه را ببیند؟ اگر او این برنامه را نبیند،‌ ترجیح می‌دهد چه کاری انجام دهد؟ تو می‌دانی چرا من دوست ندارم، این برنامه را ببینی؟ آیا حوصله‌ات سر رفته است؟ اگر این چنین است، ‌پس فکر خوبی دارم ... "ماتیو" به تدریج متوجه شد که دیدن آن برنامه آن اندازه هم ارزش ندارد که این‌قدر در مورد آن بحث شود. با ادامه صحبت من متوجه شدم که اشک‌های او بند آمده،‌ قرمزی صورتش به حالت عادی برگشته و ضربان قلبش نیز آرام‌تر شده است. در آخر به او گفتم چرا باید او اجازه دهد که یک چنین برنامه بی‌محتوایی،‌ این اندازه او را آزرده سازد، بعد با هم تصمیم گرفتیم به پارک برویم و گرگم به هوا بازی کنیم.

علت عصبانیت کودک بدرفتار را بررسی کنید.
عصبانیت، اغلب در کودکان بد رفتار مشاهده می‌شود. اگر همواره فرزند شما شر به نظر می‌آید و شما واقعا کلافه شده‌اید و دیگر نمی‌دانید چه کار کنید،‌ علت این رفتار را به طور عمقی بررسی کنید. کودک به دو دلیل این‌گونه برخورد می‌نماید:
او در یک خانواده عصبی رشد می‌کند. مادر یا پدر در آستانه جدایی می‌باشند و کودک همه تقصیرها را به گردن خود می‌اندازد. بنابراین جای تعجب نیست که او احساس خشمگینی کند.
و یا کودک به این دلیل عصبی است که خوب بودن او همواره زیر سوال است. برای کمک به چنین بچه‌ای، کل خانواده باید به او کمک کنند. در این حالت باید تمامی جنبه‌های زندگی کودک مورد بررسی قرار گیرد. به عنوان مثال: اعتماد به نفس او چه اندازه است؟ چه چیزی او را به گریه می‌اندازد؟ کدام یک از احتیاجاتش برآورده نشده است؟ ریشه عصبانیت او چیست؟ عصبانیت کودک به شما نشان می‌دهد که بعضی از احتیاجات او برآورده نشده است؟
خشم درونی باعث می‌شود که کودک از دیگران کناره‌گیری کند. در یک دعوا و کشمکش، چنین کودکی با دست و پای لرزان کنار می‌رود. در ظاهر ممکن است آرام به نظر بیاید، ولی در عمق وجود او هیاهویی برپاست. او صرفا برای این‌که از هرگونه برخوردی دوری کند، خود را کنار می‌کشد. به این دلیل است که ما به شما پیشنهاد می‌کنیم همواره از دریچه دید فرزندانتان به قضایا نگاه کنید. در این صورت در می‌یابید که چقدر مسایل متفاوت به نظر می‌آیند.
چیزی بدتر از این نخواهد بود که یک کودک تصور کند که او یک بچه شر است. مطمئن باشید اگر احساسات او تغییر نیابد، او با چنین دیدی از خود رشد می‌کند. برای دور کردن چنین احساساتی، بهتر است مرتب به او گوشزد کنید که تو بد نیستی، تو فقط یک بچه هستی و همه کودکان دچار این اشتباهات می‌شوند، اما پدرت به تو کمک می‌کند که تو دیگر چنین اشتباهاتی را انجام ندهی! این طرز برخورد با کودکتان به او این‌طور نشان می‌دهد که شما به اندازه کافی به او اهمیت می‌دهید و او همچنین کودک با ارزشی می‌باشد.

خنده بهترین درمان برای عصبانیت است.
خنده و شوخی، عصبانیت را کم کرده و از پیشرفت آن جلوگیری می‌نماید. در این‌جا خاطره‌ای را برای شما بازگو می‌کنم. یک شب که شام ماکارونی داشتیم، فرزند بزرگ‌ترم را مسوول دو کودک دیگرم کردم و به او گفتم از آن‌ها مواظبت کند تا بچه‌ها غذا را به اطراف نریزند. بعد از مدتی که برگشتم صحنه وحشتناکی را دیدم، تمامی ماکارونی‌ها به سر و صورت آن‌ها مالیده شده بود و تمام خانه کثیف و سسی بود. من شروع کردم به سرزنش فرزند بزرگترم، که چرا او نتواسته از بچه‌ها مراقبت کند. در همین موقع، خود بچه‌ها هم شروع به دعوا کردند. بعد از مدتی قیافه‌های سسی بچه‌ها باعث شد همگی به موضوع بخندیم و کم‌کم تنش از بین رفت و همه خانواده شروع به تمیز کردن خانه کردند. من از این خاطره این درس را گرفتم که هنگامی به فرزندم مسوولیت بدهم که احساس کنم واقعا از عهده آن برمی‌آید.

در مواقع عصبانیت الگوی مناسبی برای او باشید.
هنگامی که شما عصبانی می‌شوید و داد و فریاد راه می‌اندازید، باعث ترس و وحشت کودکتان می‌گردید. در مواقع عصبانیت، ما خود متوجه نمی‌شویم که چه اندازه مخوف به نظر می‌آییم، ولی کودک ما در این شرایط بسیار آزرده شده و از خانواده دوری می‌کند تا شاید بتواند دنیای آرام درون خود را حفظ نماید. بنابراین به خاطر داشته باشید که این نوع برخورد در خانواده، بین شما و فرزندتان جدایی می‌اندازد. فرد عصبی نیاز به اصلاح رفتار خود دارد. اولین گام این است که به دلیل این طرز رفتار باید از بقیه عذرخواهی کند، برای هر مورد کوچکی نیز سر دیگران فریاد نزند و بهتر آن است که با کمک مشاوران خانواده،‌ این تغییرات را راحت‌تر در زندگی خود اعمال نماید.
اگر ما بخواهیم کودکمان احساس راحتی کرده و به ما نزدیک‌تر گردد، بایستی ترس را در آن‌ها از بین ببریم: به عنوان مثال شما می‌توانید به او بگویید: من و مادرت به تو قول می‌دهیم هنگامی‌که تو مشغول صحبت با ما هستی، بر سر تو فریاد نکشیم. با آرامی به حرف‌های تو گوش می‌دهیم. هرگز با لحن بلند با تو حرف نمی‌زنیم. البته مطمئن باشید که به کارگیری این روش یک شبه میسر نمی‌باشد. بنابراین هنگامی که قانون را شکستید و دوباره داد و فریاد راه انداختید، سریعا از او معذرت بخواهید و کارتان را ادامه دهید. خشمگین شدن باعث می‌شود که فرزندانتان به شدت دچار ترس و واهمه گردند و یا حالت تدافعی به خود بگیرند و با یک شخصیت کاملا عصبی رشد کنند. وقتی شما ترس را از خانواده دور سازید، مطمئن باشید که کودکتان از اتاق خود بیرون آمده و با شما ارتباط برقرار می‌کند. ما بایستی در مواقع عصبانیت، فرا بگیریم که با حالتی بسیار آرام بگوییم: من ناراحت شدم وقتی که ... بچه‌ها و همسر شما این حق را دارند که بدانند چه چیزهایی شما را عصبی و ناراحت می‌کند. آن‌ها به هیچ عنوان مجبور نخواهند بود که تندخویی شما را تحمل نمایند.
کودکان خردسال، از دیدن پدر و مادرهایی که غیرقابل کنترل هستند و دایما فریاد می‌زنند به شدت می‌ترسند. آن‌ها از این واهمه دارند که والدینشان آنان را ترک نمایند و یا دیگر آن‌ها را دوست نداشته باشند. تصور نمی‌کنم شما مایل باشید که کودکتان این چنین فکر نماید. بزرگسالان بایستی مسوول رفتارشان بوده و خود را کنترل نمایند. این وظیفه کودکان نیست که عصبانیت شما را کنترل کنند. اگر رفتار شما غیرقابل کنترل می‌باشد، حتما از مشاوران خانواده کمک بطلبید! ما باید بدانیم که همه بزرگسالان عصبانی و خشمگین می‌شوند و این امر به هیچ عنوان غیرعادی نخواهد بود. متاسفانه در دوران کودکی به ما این طور تعلیم داده شده است که عصبانیت گناهی بزرگ و یا امری غیرطبیعی می‌باشد، در صورتی که خشم به خودی خود نه درست است نه اشتباه، تنها یک واکنش طبیعی است. نکته‌ای که اهمیت دارد این است که شما هنگامی که عصبی هستید چگونه با دیگران برخورد می‌کنید. شخصی که در مواقع (عصبانیت، ترس و یا حتی عشق) بسیار آرام رفتار نماید، از لحاظ بلوغ عاطفی پیشرفت به سزایی کرده است. مطمئن باشید کودک شما، تمامی رفتار شما را ضبط کرده و همان را به شما باز می‌گرداند. بنابراین برای فرزندتان یک نمونه واقعی باشید تا او با دیدن رفتار شما، خود برخورد طبیعی و پسندیده را فرا بگیرد.
اگر شما با فرزند خود رابطه‌ای سالم برقرار سازید ولی گهگاهی با یکدیگر دچار اختلاف‌نظر شوید، مطمئن باشید از لحاظ عاطفی به او آسیبی وارد نخواهد آمد. در حقیقت، اگر فرزندتان متوجه شود که شما به دلیل کار او آزرده شده‌اید، بسیار خوب و سازنده نیز خواهد بود. در روابط سالم و طبیعی، خشم و عصبانیت وجود دارد ولی به هیچ عنوان باعث ترس و شرم طرفین نخواهد شد.

کمال‌گرا نباشید.
کودکان باید فرا بگیرند که اشتباه کردن در زندگی، امری بسیار عادی بوده و همه مرتکب خطا می‌گردند. شما خود بایستی برای فرزندانتان الگوی مناسبی باشید و در هنگام بروز مشکلات بسیار سنجیده برخورد کرده تا آن‌ها نیز رفتار شایسته را از شما بیاموزند. به عنوان مثال، هنگامی که لیست خریدتان را در خانه جا گذاشته‌اید، عصبانی نشوید و جار و جنجال راه نیندازید. در این حالت، کودکان متوجه خواهند شد که بزرگسالان نیز دچار اشتباه شده و همچنین طبیعی است که انسان کامل و تمام عیار نباشد. این موضوع را بیشتر در مواقعی می‌توان مشاهده نمود که کودک تصور کند ارزش او تنها به این بستگی دارد که در خانه و یا مدرسه دچار خطا نگردد. هنگامی که فرزندم "ماتیو" دچار اشتباهی می‌شد، بسیار خود را سرزنش می‌کرد و زندگی را به خود سخت می‌گرفت و در نهایت عصبی و خشمگین می‌شد، ولی بعد از مدتی متوجه شد که ما نیز به مسایل پیش پا افتاده اهمیت نمی‌دهیم و خود را ناراحت و نگران نمی‌کنیم. بعد از مدتی، او نیز تغییر کرد و همگی تنها از اشتباهات خود درس می‌گرفتیم. هنگامی‌که یکی از ما دچار اشتباه می‌شد، به او می‌گفتیم: "از این اشتباه چه درسی گرفتی؟ در صورتی که با عصبانیت، شما قادر نیستید، این چنین برخورد نمایید. به عنوان مثال، اگر یکی از افراد خانواده شما لیوان شیر را ریخت و یا شلوارش را پاره کرد، بر اعصاب خود مسلط باشید و تنها بگویید: از این اشتباه چه درسی گرفتی؟ و حتی می‌توانید به آن موضوع نیز بخندید.

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

  • اخبار داغ
  • جدیدترین
  • پربیننده ترین
  • گوناگون
  • مطالب مرتبط

برای ارسال نظر کلیک کنید

لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

در غیر این صورت، «نی نی بان» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.