اثرات بدرفتاری والدین بر کودکان
بدرفتاری با کودکان اثرات نامطلوب کوتاه مدت و بلند مدتی به همراه دارد.
بدرفتاری با کودکان اثرات نامطلوب کوتاه مدت و بلند مدتی به همراه دارد. کودکانی که مورد بی مهری، بی توجهی، ناسزاگویی و خشونت والدینشان قرار میگیرند مشکلات رفتاری، روانشناختی، اجتماعی و جسمانی بیشتری را تجربه خواهند کرد. نامهربانی مادر و پدر و ناتوانیشان در ابراز عشق و محبت میتواند منجر به عزت نفس پایین، رفتارهای ضداجتماعی، پیشرفت کم تحصیلی و آسیب به سلامت جسمانی کودک شود. این کودکان در زندگی احساس حقارت کرده و بدگمان و متخاصم میشوند. در ادامه اثرات بدرفتاری والدین با کودکان را بیشتر مورد بررسی قرار میدهیم.
آثار بدرفتاری با کودکان توسط والدین
دلبستگی ناایمن و افسردگی
در کودکانی که در دوران کودکی با آنها بدرفتاری یا بیتوجهی شده دلبستگی ناایمن ایجاد میشود. دلبستگی سازمان نایافته عمدتا در کودکانی دیده میشود که یا مورد سوء استفاده جنسی یا جسمی قرار گرفتهاند. جای تعجب نیست که کودکانی که مورد سواستفاده قرار گرفتهاند دچار گیجی و سردرگمی باشند چون کسی که میتواند آنها را آرام کند همان شخصی است که به آنها آسیب میرساند.
چنانچه کودکی که مورد بدرفتاری قرار گرفته است با یک بزرگسال مثلا با یک معلم یا یکی از اقوام خود رابطه ایمنی برقرار کند در بزرگسالی کمتر در معرض خطر ابتلا به افسردگی قرار خواهد داشت. از طرف دیگر شانس این که کودک شخص دیگری را پیدا کند که بتواند به او دلبستگی ایمن پیدا کند کم است. این امر تا حدودی به این خاطر است که این قبیل کودکان سورفتاری را که والدین با آنها داشتهاند به هر بزرگسال دیگری تعمیم میدهند و به احتمال بیشتری همان راهبرد ناایمن را در تمامی روابط خود با دیگران به کار میبرند. شاید به این دلیل که فکرمیکنند این بزرگسالان هم با آنها به همان طریقی رفتار خواهند کرد که والدینشان با آنها رفتار کردهاند.
بیاعتمادی و پرخاشگری
تنها پیامی که خشونت و تنبیه بدنی و بدرفتاری با کودکان برای کودک دارد این است که پدر و مادر هیچ علاقهای به نیازها و خواستههای او ندارند و از این که جثهای بزرگ تر و قدرتی بیشتر از کودک دارند، نهایت سواستفاده را میکنند و او را با اعمال زشت و خشن مورد سرکوب قرار میدهند. کودک (یا نوجوان) نیز در این بین درمییابد، کسانی را که با علاقه دوست میداشته است و به آنها اعتماد کامل کرده است، موجب غم، ناراحتی و آزار او میشوند. این کودکان رفتارهای مخالفت آمیزتر، مقاومت کنندهتر، خشنتر و پرخاشجویانهتری از خود بروز میدهند.
بدرفتاری با کودکان ، کودک آزاری ، تنبیه بدنی
والدین بدرفتار و خشن دارای خویی تند، عصبی و پرخاشگر هستند و بیشتر از آن که رفتارهای سازنده و مثبت از خود نشان دهند، در کلام و اعمال شان انتقاد، تهدید و خشونت دیده میشود. این گونه فشارهای عصبی بر کودک موجب شب ادراری، هراس، رفتارهای ضداجتماعی، ممانعت از نظم و انضباط در آنها دیده میشود و به نوعی آنها را به سمت اذیت و آزار هم کلاسها و دوستانشان هدایت میکند. ادامه این روند منجر به انحطاط اخلاقی و پیامدهای منفی مثل بزهکاری، سیگار کشیدن، اعتیاد، مصرف دارو و... در آینده خواهد شد.
تغییرات بد ژنتیکی
هر چه شدت تنبیه و بدرفتاری با کودکان بیشتر باشد، ریسک اختلالات بلندمدت سیستم مقابله با استرس نیز بیشتر میشود. در حقیقت بدرفتاری با کودک بر ژن FKBP5 تاثیر میگذارد. دانشمندان مرکز رواندرمانی موسسه ماکس پلانک در مونیخ دریافتهاند که تجارب ناراحتکننده و ضربات روحی میتواند باعث تغییرات اپیژنتیکی در ژن FKBP5 شود وسیستم هورمونی پاسخ به شرایط استرسزا را برای همیشه دچار اختلال کند و فرد را به بیماری روانی مبتلا سازد. این تغییرات اپیژنتیکی در مولکول «دی ان ای» بر اثر بدرفتاری در دوران کودکی ایجاد میشود و سو رفتار در بزرگسالان چنین تغییراتی را ایجاد نمیکند.
سایر اثرات بدرفتاری والدین با کودکان
اثر خشونت و بدرفتاری با کودکان، از نسلی به نسل دیگر انتقال مییابد. افردی که خودشان در دوران کودکی مورد اذیت و آزار اطرافیانشان قرار گرفتهاند، به احتمال زیاد همین رفتارها را به فرزندانشان منتقل میکنند.
کودکانی که مورد بیتوجهی قرار میگیرند و به آنان ناسزا گفته میشود به احتمال خیلی زیاد در دلبستگی و عشق دچار مشکل میشوند و عزت نفس پایینی خواهند داشت. وابستگی زیادی به دیگران پیدا میکنند و عصبی خواهند شد.
بدرفتاریکردن با کودکان خردسال میتواند از رشد مغزشان جلوگیری کند و پیامدهای درازمدتی داشته باشد بهطوریکه توانایی پاسخدهی به مهربانی و حمایت در کودکانی که به باد ناسزا گرفته میشوند بهطور محدودی رشد میکند.
این کودکان ممکن است در برخورد با استرس، تمرکز، توجه و کنترل تکانهها و حرکات ظریف دچار مشکل شوند.
خردسالانی که به آنها ناسزا گفته میشود ممکن است مستعد بیش فعالی، اضطراب و اختلالات خواب باشند.
خردسالانی که به آنها بیتوجهی میشود نمرات کمتری در تواناییهای شناختی، اجتماعی و عاطفی دریافت میکنند. به احتمال زیاد در زبان بیانی و دریافتی تاخیر خواهند داشت و در آزمون هوش نمرات پایینی میگیرند.
تحقیقات نشان میدهد هر چقدر آزار دادن پدر و مادر و بدرفتاری با کودکان در مراحل رشدی کودکان زودتر شروع شود بعدها در زندگی این کودکان، پیامدهای مسئلهدار و بغرنج بیشتری قابل پیشبینی خواهد بود.
کودکان مادرها و پدرهای مهربان، رشد اجتماعی خوبی دارند و تواناییشان برای دلسوزی و همدردی با دیگران زیاد است. اگر این مادرها و پدرها از مهربانی و محبت بهعنوان تقویت کننده رفتار مطلوب کودکشان استفاده کنند راستگویی و صداقت کودکشان افزایش مییابد. لازم است والدین با آگاهی و تسلط کافی، وظیفه خطیر تربیت فرزندان شان را به عهده بگیرند و تا سرحد امکان کمتر خود را در معرض آسیب های روانی و اجتماعی قرار دهند تا بتوانند مسئولیت رشد و پرورش کودکان خود را به نحو مطلوب انجام دهند.
آثار بدرفتاری با کودکان توسط والدین
دلبستگی ناایمن و افسردگی
در کودکانی که در دوران کودکی با آنها بدرفتاری یا بیتوجهی شده دلبستگی ناایمن ایجاد میشود. دلبستگی سازمان نایافته عمدتا در کودکانی دیده میشود که یا مورد سوء استفاده جنسی یا جسمی قرار گرفتهاند. جای تعجب نیست که کودکانی که مورد سواستفاده قرار گرفتهاند دچار گیجی و سردرگمی باشند چون کسی که میتواند آنها را آرام کند همان شخصی است که به آنها آسیب میرساند.
چنانچه کودکی که مورد بدرفتاری قرار گرفته است با یک بزرگسال مثلا با یک معلم یا یکی از اقوام خود رابطه ایمنی برقرار کند در بزرگسالی کمتر در معرض خطر ابتلا به افسردگی قرار خواهد داشت. از طرف دیگر شانس این که کودک شخص دیگری را پیدا کند که بتواند به او دلبستگی ایمن پیدا کند کم است. این امر تا حدودی به این خاطر است که این قبیل کودکان سورفتاری را که والدین با آنها داشتهاند به هر بزرگسال دیگری تعمیم میدهند و به احتمال بیشتری همان راهبرد ناایمن را در تمامی روابط خود با دیگران به کار میبرند. شاید به این دلیل که فکرمیکنند این بزرگسالان هم با آنها به همان طریقی رفتار خواهند کرد که والدینشان با آنها رفتار کردهاند.
بیاعتمادی و پرخاشگری
تنها پیامی که خشونت و تنبیه بدنی و بدرفتاری با کودکان برای کودک دارد این است که پدر و مادر هیچ علاقهای به نیازها و خواستههای او ندارند و از این که جثهای بزرگ تر و قدرتی بیشتر از کودک دارند، نهایت سواستفاده را میکنند و او را با اعمال زشت و خشن مورد سرکوب قرار میدهند. کودک (یا نوجوان) نیز در این بین درمییابد، کسانی را که با علاقه دوست میداشته است و به آنها اعتماد کامل کرده است، موجب غم، ناراحتی و آزار او میشوند. این کودکان رفتارهای مخالفت آمیزتر، مقاومت کنندهتر، خشنتر و پرخاشجویانهتری از خود بروز میدهند.
بدرفتاری با کودکان ، کودک آزاری ، تنبیه بدنی
والدین بدرفتار و خشن دارای خویی تند، عصبی و پرخاشگر هستند و بیشتر از آن که رفتارهای سازنده و مثبت از خود نشان دهند، در کلام و اعمال شان انتقاد، تهدید و خشونت دیده میشود. این گونه فشارهای عصبی بر کودک موجب شب ادراری، هراس، رفتارهای ضداجتماعی، ممانعت از نظم و انضباط در آنها دیده میشود و به نوعی آنها را به سمت اذیت و آزار هم کلاسها و دوستانشان هدایت میکند. ادامه این روند منجر به انحطاط اخلاقی و پیامدهای منفی مثل بزهکاری، سیگار کشیدن، اعتیاد، مصرف دارو و... در آینده خواهد شد.
تغییرات بد ژنتیکی
هر چه شدت تنبیه و بدرفتاری با کودکان بیشتر باشد، ریسک اختلالات بلندمدت سیستم مقابله با استرس نیز بیشتر میشود. در حقیقت بدرفتاری با کودک بر ژن FKBP5 تاثیر میگذارد. دانشمندان مرکز رواندرمانی موسسه ماکس پلانک در مونیخ دریافتهاند که تجارب ناراحتکننده و ضربات روحی میتواند باعث تغییرات اپیژنتیکی در ژن FKBP5 شود وسیستم هورمونی پاسخ به شرایط استرسزا را برای همیشه دچار اختلال کند و فرد را به بیماری روانی مبتلا سازد. این تغییرات اپیژنتیکی در مولکول «دی ان ای» بر اثر بدرفتاری در دوران کودکی ایجاد میشود و سو رفتار در بزرگسالان چنین تغییراتی را ایجاد نمیکند.
سایر اثرات بدرفتاری والدین با کودکان
اثر خشونت و بدرفتاری با کودکان، از نسلی به نسل دیگر انتقال مییابد. افردی که خودشان در دوران کودکی مورد اذیت و آزار اطرافیانشان قرار گرفتهاند، به احتمال زیاد همین رفتارها را به فرزندانشان منتقل میکنند.
کودکانی که مورد بیتوجهی قرار میگیرند و به آنان ناسزا گفته میشود به احتمال خیلی زیاد در دلبستگی و عشق دچار مشکل میشوند و عزت نفس پایینی خواهند داشت. وابستگی زیادی به دیگران پیدا میکنند و عصبی خواهند شد.
بدرفتاریکردن با کودکان خردسال میتواند از رشد مغزشان جلوگیری کند و پیامدهای درازمدتی داشته باشد بهطوریکه توانایی پاسخدهی به مهربانی و حمایت در کودکانی که به باد ناسزا گرفته میشوند بهطور محدودی رشد میکند.
این کودکان ممکن است در برخورد با استرس، تمرکز، توجه و کنترل تکانهها و حرکات ظریف دچار مشکل شوند.
خردسالانی که به آنها ناسزا گفته میشود ممکن است مستعد بیش فعالی، اضطراب و اختلالات خواب باشند.
خردسالانی که به آنها بیتوجهی میشود نمرات کمتری در تواناییهای شناختی، اجتماعی و عاطفی دریافت میکنند. به احتمال زیاد در زبان بیانی و دریافتی تاخیر خواهند داشت و در آزمون هوش نمرات پایینی میگیرند.
تحقیقات نشان میدهد هر چقدر آزار دادن پدر و مادر و بدرفتاری با کودکان در مراحل رشدی کودکان زودتر شروع شود بعدها در زندگی این کودکان، پیامدهای مسئلهدار و بغرنج بیشتری قابل پیشبینی خواهد بود.
کودکان مادرها و پدرهای مهربان، رشد اجتماعی خوبی دارند و تواناییشان برای دلسوزی و همدردی با دیگران زیاد است. اگر این مادرها و پدرها از مهربانی و محبت بهعنوان تقویت کننده رفتار مطلوب کودکشان استفاده کنند راستگویی و صداقت کودکشان افزایش مییابد. لازم است والدین با آگاهی و تسلط کافی، وظیفه خطیر تربیت فرزندان شان را به عهده بگیرند و تا سرحد امکان کمتر خود را در معرض آسیب های روانی و اجتماعی قرار دهند تا بتوانند مسئولیت رشد و پرورش کودکان خود را به نحو مطلوب انجام دهند.
منبع:
مجله اینترنتی ستاره
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼