علت کم غذا خوردن کودک
کم خوردن غذا یکی از شایعترین مسائلی است که در سال دوم و سوم زندگی کودک وجود دارد.
کم خوردن غذا یکی از شایعترین مسائلی است که در سال دوم و سوم زندگی کودک وجود دارد و مادر آن را به عنوان بیاشتهایی تصور میکند و به پزشک کودکان مراجعه مینماید. یکی از پزشکان متخصص کودکان ادعا کرده است «آنقدر کودک مبتلا به بی اشتهایی را نزد من آوردهاند که میتانستم خانه زیبایی را از بی اشتهایی بسازم.»
بیاشتهایی به سادگی و به سرعت در کودک ایجاد میشود و به طور ساده و آسان هم میتوان از آن جلوگیری نمود. مادر درحالیکه کودک سالم و شاداب او در برابرش ایستاده است در مقابل جمعی از دوستانش به کودک رو میکند و میگوید: «این کودک حتی آنقدر نمیخورد که زنده بماند دائما لاغر میشود و وزن کم میکند.»
بیاشتهایی به سادگی و به سرعت در کودک ایجاد میشود و به طور ساده و آسان هم میتوان از آن جلوگیری نمود. مادر درحالیکه کودک سالم و شاداب او در برابرش ایستاده است در مقابل جمعی از دوستانش به کودک رو میکند و میگوید: «این کودک حتی آنقدر نمیخورد که زنده بماند دائما لاغر میشود و وزن کم میکند.»
مادر از کم خوردن کودک نگران است و فکر میکند که کودکش در معرض خطر مردن از گرسنگی است. مادر میگوید: «همه نوع کوشش کردهام که کودک غذا بخورد ولی فایدهای نداشته است.» درحالیکه مشکل کودک همین تلاشهای مادر بوده است اگر چنین نکرده بود مشکلی وجود نداشت.
این کوششها و تشویقهای بینتیجه عبارتاند از:
تشویق کردن کودک به غذا خوردن: مادر به طور دادم بشقاب کودک را نگاه میکند که چقدر غذا میخورد. ابتدا مادر با تشویق از کودک میخواهد که غذای بیشتری بخورد، سپس از او خواهش میکند، سپس التماس میکند که کمی بیشتر غذا بخورد.
مادر از کودک خواهش میکند که لقمه دیگری برای مامانبزرگ لقمهای برای عمه و لقمهای برای پدر بخورد تا موقعی که شب به خانه برمیگردد به او بگوید «برای بابا غذا خورده است!».
مادر به کودک میگوید: «غذا برای تو خوب است و اگر غذا نخوری بزرگ نخواهی شد و کوچک خواهی ماند» یا «اگر غذایت را نخوری تو را دوست ندارم!». کودک به هیچ یک از تقاضاها و گفتههای مادر توجهی نخواهد کرد.
منحرف کردن توجه کودک: بعضی از مادران سعی میکنند در موقع غذا دادن توجه کودک را به جای دیگر جلب کنند برای کودک داستانهای خندهآور میگویند و کتابهایی برای این منظور تهیه میکنند و درحالیکه برای کودک داستانهایی تعریف میکنند از آینه یا زیر چشم غذا خوردن کودک را بررسی میکنند.
عدهای از مادران از رادیو، تلویزیون و وسایل دیگر استفاده میکنند تا کودک را وادار به غذا خوردن نمایند. پس از مدتی مادر برای غذا دادن به کودک پدر را که علاقهمند و حساس شده است را به کمک میطلبد.
پدر خود را به شکل اسب و سگ در میآورد و صداهای حیوانات مختلف را تقلید میکند تا مادر لقمهای به دهان کودک بگذارد.
گفتهشده که کودکی فقط زمانی غذا میخورده است که پدر با اتومبیل خود از جلوی در خانه در مقابل کودک عبور کند. پدر بیچاره در هر نوبت غذا خوردن کودک مرتب با ماشین جلو و عقب میرفته تا کودک غذا بخورد.
جایزه دادن به کودک: بیشتر مادرانی که از غذا نخوردن کودک خود رنج میبرند با دادن جایزه از کودک میخواهند که غذا بخورد. ابتدا پول، شیرینی و وعده بردن کودک به خانه خاله یا عمه، پارک و بالأخره وعده خرید اسباببازی به کودک میدهند ولی باز کودک از خوردن غذا خودداری میکند.
درحالیکه به صورت مادر بیچاره و وامانده، افسردگی و یأس نقش بسته است کودک بازنمیخورد تا یک اسباببازی برای او خریداری شود. مادری 300 عدد ماشین برای کودکش خریده است ولی هنوز کودک نمیخورد و درخواست ماشین دیگری میکند.
تهدید کردن کودک: بعضی از مادران کودک را تهدید میکنند که اگر غذا نخورد قوی نخواهد شد و میمیرد! کودک دیگری تهدید میشود که اگر غذا نخورد مادر او را ترک خواهد کرد. مادری به کودکش اظهار میداشت که: «اگر غذایت را نخوری، تو را برای همیشه دوست نخواهم داشت!» و کودک باهوش جواب میداد: «مادر اگر تو مرا دوست نداری من تو را دوست دارم».
بعضی از مادران کودک را تهدید میکنند که اگر غذایش را نخورد کودک همسایه را به خانه خواهند آورد و غذا را به او خواهند داد، ولی چون این عمل هیچ موقع انجام نمیگیرد کوچکترین اثری نخواهد داشت.
بعضی از مادران کودک را تهدید به کتک زدن و دکتر بردن میکنند و به او میگویند: «اگر غذا نخوری تو را نزد دکتر خواهم برد».
با زور غذا دادن به کودک: مادری که همیشه در همه کارهایش موفق بوده است حالا در مقابل کودک گه از غذا خوردن خودداری میکند احساس شکست میکند. در اینجاست که مادر شدت عمل به خرج میدهد و قاشق را به دهان کودک فرومیکند.
کودک مقاومت میکند و قاشق را به خارج پرتاب میکند یا غذا را بیرون میریزد و نمیبلعد یا اگر ببلعد بلافاصله استفراغ میکند. در این موقع ممکن است مادر، کودک را کتک بزند ولی بیشتر مادران درک میکنند که این عمل نتیجهای ندارد.
دادن انواع ویتامین به کودک: عدهای از مادران جوان تصور میکنند، کودک از گرسنگی خواهد مرد و به او داروهای ویتامین میدهند که کاملاً به اثر است، زیرا مشکل کودک خودداری از خوردن غذاست. بعضی از مادران شیرینی، شکلات، بیسکویت یا چیزهای دیگر که کودک دوست دارد همیشه در کیف خود و در دسترس دارند و موقعی که کودک اظهار داشت که چیزی میخواهد بلافاصله در اختیار او میگذارند. مادری که از نخوردن غذای کودک خود شکایت داشت در روز 17 نوبت به او شیرینی و شکلات و بیسکویت میداد.
غذا نخوردن کودک هیچ نیست مگر نتیجه رفتار مادر و کوششها و روشهایی که او برای غذا خوردن کودک بهکاربرده است.
بیشتر کودکانی که باهوش هستند، درخواستشان زیادتر و گرانقیمتتر است و اگر خواسته کودک برآورده شود باز ایراد میگیرند. کودک پی برده است که توجه پدر و مادر و اطرافیان را به خود جلب مینماید و از نخوردن غذا که برای پدر و مادر اهمیت پیدا کرده است لذت میبرد.
موقعی که مادر با دوست خود از نخوردن غذا صحبت میکند و کودک میشنود لذت میبرد که به او اهمیت میدهند.
کودک 18 ماهه به عنوان اعتراض در مقابل اصرار مادر که با زور میخواهد غذایی که از سبزی تازه تهیهشده به او بدهد دستهایش را بالابرده و دهانش را بسته است. مادر نباید با زور و فشار غذایی را که کودک دوست ندارد به او بدهد.
مشکلات تغذیه و غذا نخوردن کودک بیشتر در خانوادههایی دیده میشود که مرفه هستند و تنها یک فرزند دارند و مادر فرصت کافی دارد که در مورد تغذیه کودک فکر کند و حساس شود. اگر مادر وقت کافی و محبت بیش از حد نداشت مشکلی پیش نمیآمد.
در خانوادههای کم درآمد و مادرانی که فرصت زیادی ندارند مشکلات تغذیهای در کودکان کمتر به وجود میآید.
غذا نخوردن کودک و مشکلات تغذیه کودکان ناشی از غذا دادن به زور و فشار و نگرانی مادر و پدر و مادربزرگها است که در خانه با کودک زندگی میکنند.
تشویق کردن کودک به غذا خوردن: مادر به طور دادم بشقاب کودک را نگاه میکند که چقدر غذا میخورد. ابتدا مادر با تشویق از کودک میخواهد که غذای بیشتری بخورد، سپس از او خواهش میکند، سپس التماس میکند که کمی بیشتر غذا بخورد.
مادر از کودک خواهش میکند که لقمه دیگری برای مامانبزرگ لقمهای برای عمه و لقمهای برای پدر بخورد تا موقعی که شب به خانه برمیگردد به او بگوید «برای بابا غذا خورده است!».
مادر به کودک میگوید: «غذا برای تو خوب است و اگر غذا نخوری بزرگ نخواهی شد و کوچک خواهی ماند» یا «اگر غذایت را نخوری تو را دوست ندارم!». کودک به هیچ یک از تقاضاها و گفتههای مادر توجهی نخواهد کرد.
منحرف کردن توجه کودک: بعضی از مادران سعی میکنند در موقع غذا دادن توجه کودک را به جای دیگر جلب کنند برای کودک داستانهای خندهآور میگویند و کتابهایی برای این منظور تهیه میکنند و درحالیکه برای کودک داستانهایی تعریف میکنند از آینه یا زیر چشم غذا خوردن کودک را بررسی میکنند.
عدهای از مادران از رادیو، تلویزیون و وسایل دیگر استفاده میکنند تا کودک را وادار به غذا خوردن نمایند. پس از مدتی مادر برای غذا دادن به کودک پدر را که علاقهمند و حساس شده است را به کمک میطلبد.
پدر خود را به شکل اسب و سگ در میآورد و صداهای حیوانات مختلف را تقلید میکند تا مادر لقمهای به دهان کودک بگذارد.
گفتهشده که کودکی فقط زمانی غذا میخورده است که پدر با اتومبیل خود از جلوی در خانه در مقابل کودک عبور کند. پدر بیچاره در هر نوبت غذا خوردن کودک مرتب با ماشین جلو و عقب میرفته تا کودک غذا بخورد.
جایزه دادن به کودک: بیشتر مادرانی که از غذا نخوردن کودک خود رنج میبرند با دادن جایزه از کودک میخواهند که غذا بخورد. ابتدا پول، شیرینی و وعده بردن کودک به خانه خاله یا عمه، پارک و بالأخره وعده خرید اسباببازی به کودک میدهند ولی باز کودک از خوردن غذا خودداری میکند.
درحالیکه به صورت مادر بیچاره و وامانده، افسردگی و یأس نقش بسته است کودک بازنمیخورد تا یک اسباببازی برای او خریداری شود. مادری 300 عدد ماشین برای کودکش خریده است ولی هنوز کودک نمیخورد و درخواست ماشین دیگری میکند.
تهدید کردن کودک: بعضی از مادران کودک را تهدید میکنند که اگر غذا نخورد قوی نخواهد شد و میمیرد! کودک دیگری تهدید میشود که اگر غذا نخورد مادر او را ترک خواهد کرد. مادری به کودکش اظهار میداشت که: «اگر غذایت را نخوری، تو را برای همیشه دوست نخواهم داشت!» و کودک باهوش جواب میداد: «مادر اگر تو مرا دوست نداری من تو را دوست دارم».
بعضی از مادران کودک را تهدید میکنند که اگر غذایش را نخورد کودک همسایه را به خانه خواهند آورد و غذا را به او خواهند داد، ولی چون این عمل هیچ موقع انجام نمیگیرد کوچکترین اثری نخواهد داشت.
بعضی از مادران کودک را تهدید به کتک زدن و دکتر بردن میکنند و به او میگویند: «اگر غذا نخوری تو را نزد دکتر خواهم برد».
با زور غذا دادن به کودک: مادری که همیشه در همه کارهایش موفق بوده است حالا در مقابل کودک گه از غذا خوردن خودداری میکند احساس شکست میکند. در اینجاست که مادر شدت عمل به خرج میدهد و قاشق را به دهان کودک فرومیکند.
کودک مقاومت میکند و قاشق را به خارج پرتاب میکند یا غذا را بیرون میریزد و نمیبلعد یا اگر ببلعد بلافاصله استفراغ میکند. در این موقع ممکن است مادر، کودک را کتک بزند ولی بیشتر مادران درک میکنند که این عمل نتیجهای ندارد.
دادن انواع ویتامین به کودک: عدهای از مادران جوان تصور میکنند، کودک از گرسنگی خواهد مرد و به او داروهای ویتامین میدهند که کاملاً به اثر است، زیرا مشکل کودک خودداری از خوردن غذاست. بعضی از مادران شیرینی، شکلات، بیسکویت یا چیزهای دیگر که کودک دوست دارد همیشه در کیف خود و در دسترس دارند و موقعی که کودک اظهار داشت که چیزی میخواهد بلافاصله در اختیار او میگذارند. مادری که از نخوردن غذای کودک خود شکایت داشت در روز 17 نوبت به او شیرینی و شکلات و بیسکویت میداد.
غذا نخوردن کودک هیچ نیست مگر نتیجه رفتار مادر و کوششها و روشهایی که او برای غذا خوردن کودک بهکاربرده است.
بیشتر کودکانی که باهوش هستند، درخواستشان زیادتر و گرانقیمتتر است و اگر خواسته کودک برآورده شود باز ایراد میگیرند. کودک پی برده است که توجه پدر و مادر و اطرافیان را به خود جلب مینماید و از نخوردن غذا که برای پدر و مادر اهمیت پیدا کرده است لذت میبرد.
موقعی که مادر با دوست خود از نخوردن غذا صحبت میکند و کودک میشنود لذت میبرد که به او اهمیت میدهند.
کودک 18 ماهه به عنوان اعتراض در مقابل اصرار مادر که با زور میخواهد غذایی که از سبزی تازه تهیهشده به او بدهد دستهایش را بالابرده و دهانش را بسته است. مادر نباید با زور و فشار غذایی را که کودک دوست ندارد به او بدهد.
مشکلات تغذیه و غذا نخوردن کودک بیشتر در خانوادههایی دیده میشود که مرفه هستند و تنها یک فرزند دارند و مادر فرصت کافی دارد که در مورد تغذیه کودک فکر کند و حساس شود. اگر مادر وقت کافی و محبت بیش از حد نداشت مشکلی پیش نمیآمد.
در خانوادههای کم درآمد و مادرانی که فرصت زیادی ندارند مشکلات تغذیهای در کودکان کمتر به وجود میآید.
غذا نخوردن کودک و مشکلات تغذیه کودکان ناشی از غذا دادن به زور و فشار و نگرانی مادر و پدر و مادربزرگها است که در خانه با کودک زندگی میکنند.
منبع:
کودک آنلاین
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼