تربیت صحیح کودک، پنج گام موثر
شکی نیست شما به عنوان پدر و مادر، فرزندانتان را بسیار دوست دارید، اما وقتی رفتارهای بد کودکان را میبینید، احساس ناامیدی میکنید.
شکی نیست شما به عنوان پدر و مادر، فرزندانتان را بسیار دوست دارید، اما وقتی رفتارهای بد کودکان را میبینید، احساس ناامیدی میکنید. کودکان شما نقش بازی میکنند تا جلب توجه کنند، شما را به کاری مجبور کنند یا با این رفتار بد خود، رفتارهای دیگران را دست بیندازند. افزون بر این، کودکان برای یادگیری مهارت غلبه بر احساسات خود و کنترل آن، نیاز به راهنمایی دارند.
وقتی این مهارت در کودکان کم باشد، ممکن است نقش بازی کنند. شاید کودک شما در موقعیتهای نامناسب یا به روشهای مخرب، اداهایی دربیاورد که غیر قابل تحمل باشد. گام برداشتن بهسوی تغییر و اصلاح رفتارهای بد کودکان میتواند هم در کوتاهمدت و هم در بلندمدت برای کودکان مفید باشد و همچنین زندگی شما را نیز آسانتر کند.
۱- صحبت کردن به طور واضح درباره انتظارات و توقعات
کودکان باید بدانند که از آنها چه انتظاری دارید. فرزند خود را جای آرامی بنشانید و به او دقیقا توضیح دهید که دوست دارید چه نوع رفتارهایی را از او ببینید. هر بار روی اصلاح یکی از رفتارهای بد کودکان تمرکز کنید. البته فراموش نکنید اگر به کودکتان فهرستی طولانی از مواردی بدهید که باید آنها را اصلاح کند، این کار خارج از حد توان او خواهد بود. به او جملاتی شبیه این بگویید: «وقتی در مدرسه هستی باید به حرفهای معلمت گوش کنی.» یا به عنوان مثال: «دلم نمیخواهد بچههای دیگر را کتک بزنی، حتی اگر آنها در حق تو بدی کرده باشند.»
۲- انتظاراتی واقع گرایانه داشتن
از کودکتان توقع بهترین رفتار را داشته باشید اما انتظارتان آنقدر بالا نباشد که دسترسی به آن ناممکن شود. کودکتان را مجبور میکنید که همانگونه رفتار یا فکر کند که شما میخواهید، اما آنها هم باید توانایی این را داشته باشند که به خواسته شما دست پیدا کنند. در غیر این صورت ممکن است احساس بازنده بودن کنند و از کمبود اعتماد به نفس رنج ببرند. همچنین باید مطمئن شوید که انتظارات شما با سن آنها تناسب داشته باشد.
انتظارتان از کودک این گونه باشد که به عنوان مثال به جای این که بگویید: «توقع دارم که در کلاس شاگرد اول بشوی» بگویید: «توقع دارم که به موقع در کلاس درس حاضر شوی و به معلمهایت احترام بگذاری.» اگر از کودک چهار ساله خود انتظار داشته باشید که هرگز از کوره در نرود، این انتظار غیر واقعی است اما توقع این که خشمش را کنترل کند و بقیه بچهها را کتک نزند، انتظاری واقعی است.
۳- پیروی از قوانین
کودکان آنچه را که شما انجام میدهید، میبینند و رفتار شما را تقلید میکنند. اگر آنها ببینند که خودتان به چیزهایی که از او انتظار دارید، عمل نمیکنید، فکر میکنند آنها هم میتوانند به این قانونها بیاعتنا باشند و در نتیجه رفتارهای بد کودکان اصلاح نخواهد شد.
در نظر داشته باشید که کودکان از راه الگوبرداری است که رفتارها را میآموزند؛ بنابراین، اگر به جای گفت و گو فریاد بزنید، احتمالا آنها این رفتار شما را تقلید خواهند کرد. یا اگر خودتان به مراجع قانونی احترام نگذارید، کودکان همچنین رفتاری را از خود نشان میدهند و به معلمها، پدر و مادر یا حتی خود شما بیاحترامی میکنند.
۴- ثابت قدم بودن در انتظارات خود از کودک
قوی باشید و مدام در شرایط مختلف انتظارهای خود را تغییر ندهید. معیارهای خود را برای اصلاح رفتارهای بد کودکان خود ثابت نگاه دارید و در موقعیتهایی شبیه رفتن به مدرسه، مسجد یا خواروبارفروشی، آن را تغییر ندهید. هر بار که اتفاق تازهای میافتد، برای تصمیمگیری درباره آن اتفاق، فهرست انتظارهای خود را چک کنید تا هم خودتان و هم کودکتان بفهمید که در آن مورد خاص، چه توقعی از فرزندتان دارید.
به عنوان نمونه اگر روش «بداخلاقی ممنوع» را در پیش گرفتهاید و کودکتان در خواروبار فروشی بدخلقی کرد، تسلیم نشوید. هر آنچه که شما را در اصلاح رفتارهای بد کودکان به نتیجه دلخواهتان میرساند تا آخر دنبال کنید. اگر توقعات خود را کم کنید تا کودک رفتار بدی را متوقف کند، او یاد میگیرد که میتواند با بیادبی کردن شما را تحت تاثیر قرار بدهد و قوانین تعیینشدهتان را بشکند. ثابتقدم بودن باعث میشود که کودک از سردرگمی دربیاید و بداند کجا چه رفتاری را باید نشان بدهد و این ثبات، به آنها در بروز رفتار بهتر اطمینان خاطر و علاقهمندی میدهد.
۵- عدم مذاکره کردن دربارۀ توقعات
شما والدین کودک هستید و این شما هستید که باید قوانین را وضع کنید و ترتیبی دهید که فرزندتان آنها را رعایت کند. اگر کودکتان با شما بحث میکند، به او یادآوری کنید که چه انتظاری از او دارید و او باید هر چه را که میگویید، قبول کند. مثلا اگر انتظار داشتید که فرزندتان تکالیف مدرسهاش را پیش از انجام بازیهای کامپیوتری تمام کند، نباید به او اجازه بدهید که بر سر انجام ندادن تکالیفش با شما معامله کند.
اگر با کودک خود به معامله بیفتید، ثبات خود را از دست خواهید داد. اگر کودکانتان بفهمند که میتوانند بر سر انجام دادن رفتاری که از آنها انتظار دارید با شما چانه بزنند، دیگر نه شما را جدی خواهند گرفت و نه انتظارهایی را که از آنها دارید. به هرحال، توجه به موقعیت هم مهم است؛ مثلا، اگر فرزندتان بر سر مسواک زدن با شما جدل میکند، از او بپرسید که چرا این کار را دوست ندارد. احتمالا میفهمید که یکی از دندانهایش افتاده و موقع مسواک زدن، لثهاش درد میگیرد. بسیاری از کودکان وقتی نمیدانند که چگونه احساسشان را بیان کنند بدخلقی و دعوا به راه میاندازند، بهخصوص اگر آن احساس درد یا خشم باشد.
در ضمن، به خاطر داشته باشید که وقتی کودکانتان بزرگتر شدند، مذاکره میتواند کار مثبتی باشد. این کار میتواند رابطه میان شما و نوجوانتان را بهبود ببخشد و ایجاد تفاهم بین شما را آسانتر کند. اگر نوجوانتان مجال این را داشته باشد که با شما مذاکره کند، طرز تفکر انتقادی و درایت او گسترش مییابد و این به آن معنا نیست که در این صورت شما ناگزیر به تسلیم شدن هستید و فقط باید بنشینید و به حرفهای او گوش کنید.
وقتی این مهارت در کودکان کم باشد، ممکن است نقش بازی کنند. شاید کودک شما در موقعیتهای نامناسب یا به روشهای مخرب، اداهایی دربیاورد که غیر قابل تحمل باشد. گام برداشتن بهسوی تغییر و اصلاح رفتارهای بد کودکان میتواند هم در کوتاهمدت و هم در بلندمدت برای کودکان مفید باشد و همچنین زندگی شما را نیز آسانتر کند.
۱- صحبت کردن به طور واضح درباره انتظارات و توقعات
کودکان باید بدانند که از آنها چه انتظاری دارید. فرزند خود را جای آرامی بنشانید و به او دقیقا توضیح دهید که دوست دارید چه نوع رفتارهایی را از او ببینید. هر بار روی اصلاح یکی از رفتارهای بد کودکان تمرکز کنید. البته فراموش نکنید اگر به کودکتان فهرستی طولانی از مواردی بدهید که باید آنها را اصلاح کند، این کار خارج از حد توان او خواهد بود. به او جملاتی شبیه این بگویید: «وقتی در مدرسه هستی باید به حرفهای معلمت گوش کنی.» یا به عنوان مثال: «دلم نمیخواهد بچههای دیگر را کتک بزنی، حتی اگر آنها در حق تو بدی کرده باشند.»
۲- انتظاراتی واقع گرایانه داشتن
از کودکتان توقع بهترین رفتار را داشته باشید اما انتظارتان آنقدر بالا نباشد که دسترسی به آن ناممکن شود. کودکتان را مجبور میکنید که همانگونه رفتار یا فکر کند که شما میخواهید، اما آنها هم باید توانایی این را داشته باشند که به خواسته شما دست پیدا کنند. در غیر این صورت ممکن است احساس بازنده بودن کنند و از کمبود اعتماد به نفس رنج ببرند. همچنین باید مطمئن شوید که انتظارات شما با سن آنها تناسب داشته باشد.
انتظارتان از کودک این گونه باشد که به عنوان مثال به جای این که بگویید: «توقع دارم که در کلاس شاگرد اول بشوی» بگویید: «توقع دارم که به موقع در کلاس درس حاضر شوی و به معلمهایت احترام بگذاری.» اگر از کودک چهار ساله خود انتظار داشته باشید که هرگز از کوره در نرود، این انتظار غیر واقعی است اما توقع این که خشمش را کنترل کند و بقیه بچهها را کتک نزند، انتظاری واقعی است.
۳- پیروی از قوانین
کودکان آنچه را که شما انجام میدهید، میبینند و رفتار شما را تقلید میکنند. اگر آنها ببینند که خودتان به چیزهایی که از او انتظار دارید، عمل نمیکنید، فکر میکنند آنها هم میتوانند به این قانونها بیاعتنا باشند و در نتیجه رفتارهای بد کودکان اصلاح نخواهد شد.
در نظر داشته باشید که کودکان از راه الگوبرداری است که رفتارها را میآموزند؛ بنابراین، اگر به جای گفت و گو فریاد بزنید، احتمالا آنها این رفتار شما را تقلید خواهند کرد. یا اگر خودتان به مراجع قانونی احترام نگذارید، کودکان همچنین رفتاری را از خود نشان میدهند و به معلمها، پدر و مادر یا حتی خود شما بیاحترامی میکنند.
۴- ثابت قدم بودن در انتظارات خود از کودک
قوی باشید و مدام در شرایط مختلف انتظارهای خود را تغییر ندهید. معیارهای خود را برای اصلاح رفتارهای بد کودکان خود ثابت نگاه دارید و در موقعیتهایی شبیه رفتن به مدرسه، مسجد یا خواروبارفروشی، آن را تغییر ندهید. هر بار که اتفاق تازهای میافتد، برای تصمیمگیری درباره آن اتفاق، فهرست انتظارهای خود را چک کنید تا هم خودتان و هم کودکتان بفهمید که در آن مورد خاص، چه توقعی از فرزندتان دارید.
به عنوان نمونه اگر روش «بداخلاقی ممنوع» را در پیش گرفتهاید و کودکتان در خواروبار فروشی بدخلقی کرد، تسلیم نشوید. هر آنچه که شما را در اصلاح رفتارهای بد کودکان به نتیجه دلخواهتان میرساند تا آخر دنبال کنید. اگر توقعات خود را کم کنید تا کودک رفتار بدی را متوقف کند، او یاد میگیرد که میتواند با بیادبی کردن شما را تحت تاثیر قرار بدهد و قوانین تعیینشدهتان را بشکند. ثابتقدم بودن باعث میشود که کودک از سردرگمی دربیاید و بداند کجا چه رفتاری را باید نشان بدهد و این ثبات، به آنها در بروز رفتار بهتر اطمینان خاطر و علاقهمندی میدهد.
۵- عدم مذاکره کردن دربارۀ توقعات
شما والدین کودک هستید و این شما هستید که باید قوانین را وضع کنید و ترتیبی دهید که فرزندتان آنها را رعایت کند. اگر کودکتان با شما بحث میکند، به او یادآوری کنید که چه انتظاری از او دارید و او باید هر چه را که میگویید، قبول کند. مثلا اگر انتظار داشتید که فرزندتان تکالیف مدرسهاش را پیش از انجام بازیهای کامپیوتری تمام کند، نباید به او اجازه بدهید که بر سر انجام ندادن تکالیفش با شما معامله کند.
اگر با کودک خود به معامله بیفتید، ثبات خود را از دست خواهید داد. اگر کودکانتان بفهمند که میتوانند بر سر انجام دادن رفتاری که از آنها انتظار دارید با شما چانه بزنند، دیگر نه شما را جدی خواهند گرفت و نه انتظارهایی را که از آنها دارید. به هرحال، توجه به موقعیت هم مهم است؛ مثلا، اگر فرزندتان بر سر مسواک زدن با شما جدل میکند، از او بپرسید که چرا این کار را دوست ندارد. احتمالا میفهمید که یکی از دندانهایش افتاده و موقع مسواک زدن، لثهاش درد میگیرد. بسیاری از کودکان وقتی نمیدانند که چگونه احساسشان را بیان کنند بدخلقی و دعوا به راه میاندازند، بهخصوص اگر آن احساس درد یا خشم باشد.
در ضمن، به خاطر داشته باشید که وقتی کودکانتان بزرگتر شدند، مذاکره میتواند کار مثبتی باشد. این کار میتواند رابطه میان شما و نوجوانتان را بهبود ببخشد و ایجاد تفاهم بین شما را آسانتر کند. اگر نوجوانتان مجال این را داشته باشد که با شما مذاکره کند، طرز تفکر انتقادی و درایت او گسترش مییابد و این به آن معنا نیست که در این صورت شما ناگزیر به تسلیم شدن هستید و فقط باید بنشینید و به حرفهای او گوش کنید.
منبع:
فرزند پرتال
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼