آموزش تصمیم گیری به کودکان، چهار پرسش کلیدی
بخشی از کمک شما به فرزندتان برای اخذ تصمیمی خوب، مربوط به فرایند تصمیم گرفتن است.
بخشی از کمک شما به فرزندتان برای اخذ تصمیمی خوب، مربوط به فرایند تصمیم گرفتن است. شما باید به فرزندتان بیاموزید که چگونه قدم به قدم، به تصمیم مناسب برسد. تصمیم گیری فرایند پیچیدهای دارد و سالها تجربه لازم است تا به این مهارت دست پیدا کنیم. هیچکس نیست که بتواند ادعا کند که همیشه بهترین تصمیمات را میگیرد، حتی افراد باتجربه هم گاهی تصمیمات نابخردانهای میگیرند.
از آنجا که کودکان فاقد تجربه و چشمانداز مناسب دربارهی موضوعات هستند، معمولا درجا و برمبنای رسیدنِ فوری به نتیجه و ارضای نیازهای مقطعی تصمیم میگیرند. اولین چیزی که باید به آن ها بیاموزید این است که قبل از پریدن، لحظهای توقف کنند. کودکان شما تنها با چند ثانیه تردید، قادرند تا از اخذ تصمیمات بد جلوگیری کنند.
البته ناگفته نماند که توقفِ پیش از پرش در کودکان به تفکر نیاز دارد که چنین چیزی در نهاد کودک وجود ندارد چون او یک فرد بزرگسال نیست. اما مطمئن باشید که میتوانید فرزندتان را در حین «ارتکاب جرم» دستگیر کنید، یعنی هرگاه که میخواهد بدون تفکر تصمیم بگیرد متوقفش کنید.
درست است که نمیتوانید همیشه و همه جا او را زیر نظر داشته باشید، اما زمانهایی که میخواهد بدون فکر تصمیم بگیرد همهی ابعاد موضوع بهروشنی برایش مشخص نیست، از او بپرسید که چگونه میتواند دربارهی این موضوع مشخص، تصمیمی متفاوت از آنچه درحال حاضر به آن رسیده است، بگیرد؟
بعد از این که فرزندتان آموخت تا قبل از تصمیمگیری بهاندازهی کافی صبر کند، باید به او بیاموزید که چند سؤال کلیدی و مهم را از خودش بپرسد:
۱. «چرا دلم میخواهد که این کار را انجام بدهم؟»
این پرسش کمک میکند تا فرزندتان انگیزه خود را از یک تصمیم گیری مشخص درک کند. معمولا کودکانی که من با آن ها سروکار داشتهام حداقل بعد از تصمیم گیری میدانستند که چرا چنین تصمیمی گرفتهاند و تفاوت تصمیم غلط و درست در زمینهی آن موضوع مشخص را تشخیص میدادند.
معمولا یکی از مشکلات متداول درمورد تصمیمگیری، مواجههی کودک با انگیزههای متضاد است. ممکن است که فرزند شما بداند که انجام فلان کار یا گرفتن فلان تصمیم، کاری دور از فکر و اشتباه است؛ اما تحت تأثیر همسالان خود مخصوصا اگر در سنین بلوغ باشد، آن کار را انجام بدهد. تنها آموزش صحیح درست و غلط و مشخص کردن عواقب هر تصمیم میتواند فرزند شما را از رفتن مداوم به «سمت تاریک» تصمیمگیری باز دارد.
۲. «چه انتخابهایی دارم؟»
فرزند شما ممکن است هنگام تصمیم گیری با چند گزینه مواجه شود. به عنوان نمونه ممکن است که یکی از افراد گروه بچهها، اغذیهای داشته باشد که دیگران به آن علاقهمند باشند و یکی از بچهها به دیگران پیشنهاد کند تا آن خوراکی را بهزور از کودک موردنظر بگیرند یا علیرغم میل باطنی او، خوراکیش را با او شریک شوند. در این مرحله فرزندتان چند گزینه برای انتخاب دارد:
۱. او هم با دوستانش در گرفتن خوراکیِ بچهی مورد نظر همراهی کند.
۲. از خیر خوراکی بگذرد و رفتار دوستانش را هم نادیده بگیرد
۳. با دوستانش همراه نشود و آنها را هم از کاری که میخواهند انجام بدهند منصرف کند.
دانستن این چند گزینه میتواند بهوضوح به فرزندتان نشان دهد که چه تصمیماتی میتواند بگیرد و او اینگونه تشخیص میدهد که کدام تصمیم درستتر است.
۳. «بعدش چه خواهد شد؟»
این سؤال که اتفاقا پرسش مهمی هم هست در واقع کودک را وادار میکند تا به عواقب تصمیم خود فکر کند. درواقع کودک از خودش میپرسد که اگر تصمیم اشتباهی بگیرم دچار چه مشکلی میشوم و این مشکل چقدر میتواند بد باشد؟! کودکان نیاز دارند تا دربارهی خطرات و همچنین پاداشهای کوتاهمدت و بلندمدت تصمیمی که میگیرند، قضاوت درستی داشته باشند.
چالشی که در این مقطع، کودک را درگیر میکند، این است که کودکان معمولا خطرات و تاوان تصمیم موردنظر را دستکم و مزایای آن را بسیار بیشتر از آنچه در واقعیت وجود دارد، درنظر میگیرند. چنانچه انتظارات خود را بالا ببرید و از عواقب سخت ناشی از تصمیمگیری اشتباه آنها نگذرید، احتمالا آنها پیش از اقدام به هر کار نابخردانهای دو بار فکر خواهند کرد.
۴. «تصمیمی که گرفتهام به نفعم است؟»
این پرسشی است که در نهایت کودک شما باید از خود بپرسد، که مهمترین پرسش است. درک بهترین تصمیم در درازمدت و کوتاهمدت، داشتن نگرانیهایی که قویتر از خوشآمدِ فرهنگ عامه و نیروی همسالان هستند و تصمیمگیری بر اساس نفع شخصی یعنی رسیدن به نقطهی اوج فرایند تصمیمگیری.
منبع:
فرزند پرتال
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼