برای قوی شدن کودک، چه باید کرد؟
انسان دارای نیازهای هیجانی، نیازهای فیزیکی و نیازهای سبک زندگی است.
نگرانی در مورد استفاده از داروهای در دسترس، سوءمصرف الکل، رانندگی در حال مستی، نگرانی از سیگار کشیدن و پک زدن پیپ در اماکن عمومی. مجبور کردن کودکان به سخت کوشی برای موفقیت در تحصیل و ورزش. مهیا کردن حمایت های خانگی و مالی. اهمیت به نمرات و کارهای تحصیلی. وادارکردن آنها به سالم خوردن و رفتن به کلیسا و عبادت گاه ها یا صرفاَ بریدن از دیگران و بیرون رفتن… لیست کردن مواردی از این قبیل به منظور تمرکز والدین بر آنها کاری طولانی و زمان بر است.
انسان دارای نیازهای هیجانی، نیازهای فیزیکی و نیازهای سبک زندگی است. بعلاوه تکنولوژی، کار والدین را سخت تر کرده است، کودکان پای تلویزیون نمی نشینند تا به والدین خود نشان دهند که نگاه نمی کنند در حالی که به سمت گوشی های خود روانه می شوند تا به منابع و اطلاعات در یوتیوپ دسترسی پیدا کنند و به طور مداوم راههای جدید متصل شدن را یاد می گیرند طوری که والدین در این مورد با کودکان خود دچار مشکل می شوند.
این افکار خیال بافی شما نیست. فرزندپروری سخت تر شده است. وقتی به فرزندپروری می اندیشید شما ممکن است به همه موارد لیست شده در بالا فکر کنید اما یک جنبه اضافی را به جعبه ابزار"کارهای مورد تمرکز" اضافه کنید، به کودکان خود برقراری تعادل بین قوی بودن و دفاع از خود و باورهای خود و در عین حال مهربان بودن را یاد دهیم.
ممکن است القای گسستگی به نظر برسد مانند "فقط قوی بمان" و"آدم های خوب جا نمی زنند" برخی از این مثال ها هستند، اما آموزش به کودکان در دنیایی که به نظر می رسد روز به روز طردشدگی در آن بیشتر و بیشتر شود ممکن است تنها راه کمک به کودکان برای بقاء و پیشبرد زندگی های آنها باشد.
قوی شدن:
قوی بودن به معنای قلدری نیست. در حقیقت شخص واقعاً قوی دارای جوهره درونی به امکان مقاومت در برابر هر آنچه زندگی پیش روی آنها قرار می دهد مانند قلدری و تحقیر دست می یابند.
افراد قوی اطمینانی درونی را در خود پرورانده اند که به آنها امکان می دهد تا باور کنند هر آنچه در زندگی رخ می دهد مهم نیست. اصولی که والدین می توانند به کودکان خود برای قوی بودن اما نه سرکوب کردن بیاموزند چه می باشند؟
به آنها یاد دهید راه اندازهای رفتار خود را بشناسند و هرآنچه آنها را غمگین می کند را بشناسندو یا آنها را در بازی خود راه ندهند. چرا این ها را یاد بگیرند؟ زیرا هر چه فرد بیشتر در مورد محرک ها بداند زودتر می تواند فرصت مواجهه با آنها به شکل مستقیم تر و عقلایی را بیابد. هر چه شما بیشتر غمگین شوید احتمال بیشتری در رسیدن به حد انفجار و یا در خود فرو رفتن وجود دارد.
زبان صریح و غیر خشونتی را تمرین کنید. به جای گفتن "ازت متنفرم" بگویید"من خیلی حالم بد می شود وقتی از من درخواست انجام کاری را می کنی و دوست ندارم انجام دهم". به آنها کمک کنید واکنش های خود را بسنجند و اظهارنظرهای خود را با رفتارهای خود نه اشخاص، مرتبط سازند.
نکته: به عنوان یک بزرگسال بسیار مهم است که این رفتار را نیز الگوسازی کنید.
ایستادگی کردن برای خواسته
به آنها کمک کنید چیزی که می خواهند و به آن باور دارند را به دست آورند. به آنها امکان پیشقدم شدن را بدهید، برای تمجید از کسی به خاطر کار مهمش نامه بنویسند، به آنها در مورد آنچه در پیرامون آنها رخ می دهد آموزش دهید (بله، حتی خردسالان نیز می توانند اهمیت محیط و دنیای خود را یاد بگیرند). هر چه بیشتر آنها مجهز به درونگاهی برای ایستادگی برای خواسته خود باشند به احتمال کمتری آنها برای همه چیز به هم می ریزند.
به خصوص در مورد مهربانی:
انجام دادن همه کارهایی که در بالا لیست شده است به آنها در ایجاد جوهره درونی کمک خواهد کرد اما یک شخص قوی و بدون شفقت و مهربانی رفته رفته با افزایش سن ممکن است بسیار زیاد قربانی خودشیفتگی شدید و ممکن شود.
به کودکان خود اجازه تماس به حیوانات و نحوه مراقبت از آنها را یاد دهید. اگر شما می توانید از عهده سگ خانگی بربیایید یکی را برای کودک خود بخرید و به منزل بیاورید. بخشی از مراقبت سگ را به کودک بسپارید. کودکان دارای کششی طبیعی به حیوانات هستند (مگر آنکه چیزهای دیگری یاد گرفته باشند) و هیچ موهبتی برای آنها بالاتر از یادگیری مراقبت از چیزی مورد نیاز شما نیست. اگر شما قادر به نگهداری از سگ نیستید سعی کنید کودک خود را به پناهگاه های محلی حیوانات ببرید تا حیوانات بسته شده آنجا را ببینند یا اگر می توانید سرفرصت حیوانات دوستان یا همسایه را مدتی امانت بگیرید. نکته: به عنوان یک بزرگسال شما مسئول الگوسازی مهربانی به حیوانات هستید. بر رفتار خود نظارت کنید.
کودکان خود را بیرون ببرید و قدردانی از طبیعت و محیط را به آنها یاد دهید. آیا کودکان شما در پایان روز قدردانی می کنند؟ آیا آنها به همه چیزهای زنده احترام می گذارند؟ آیا آنها سلسله مراتب ارتباطی همه چیز را درک می کنند؟ به آنها یک پروانه را نشان دهید و در مورد اثرات پروانه و تئوری هرج و مرج؛ ارتباط هر چیزی با چیز دیگری رابه آنها بیاموزید. برخورداری از این آگاهی به کودکان در درک دخیل بودن و ارتباط داشتن آنها در محیط پیرامون کمک می کند.
به آنها کلمات آسیب زننده را بیاموزید. به آنها کمک کنید آنچه شما می گویید و میزان تأکید شما بر اهمیت فوق العاده آن را درونی سازی کنند. دادن بازخورد منفی خوب است، عصبانی و غمگین بودن بد نیست اما نحوه ای که آن را به نمایش می گذارید مهم است و پس از نشان دادن دوباره به عقب برنمی گردد. به آنها در مورد رسانه های اجتماعی و اینکه چطور هر چیزی که در آن نوشته می شود تا ابد حتی بعد از حذف کردن می ماند آموزش دهید. روی پای خودت بایست، قوی باش اما همواره اینکه چقدر عاقلانه قوی رفتار کنی را انتخاب کن.
به عنوان یک والدین آگاهانه صحبت کنید. کودکان می بینند و شما آیینه تمام نمای کودک خود هستید هر چه انجام می دهید آنها نیز انجام می دهند نه فقط آنچه می گویید. قوی و مهربان باشید در قالب ایفای نقش، نشان دادن علاقه و پیروی کردن را به آنها بیاموزید.
منبع:
کودک و نوجوان
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼