رقابت بین فرزندان، آن ها نیاز به کمک دارند
دردسر های والدین در رابطه با رقابت های فرزندان، از همان دوران کودکی فرزندانشان آغاز می شود و می تواند تا بزرگسالی هم ادامه پیدا کند.
دردسر های والدین در رابطه با رقابت های فرزندان، از همان دوران کودکی فرزندانشان آغاز می شود و می تواند تا بزرگسالی هم ادامه پیدا کند. مانند، چه کسی هر ساله تدارکات تعطیلات خانوادگی را فراهم کند، چه کسی صاحب املاک والدین شود و چه کسی همیشه موفق تر بوده است.
راه مقابله با رقابت های فرزندان، این است که قبل از به دنیا آمدن فرزند دومتان، شروع به اقدام کنید. باید قبل از این که این مشکل به وحود آید، با کمک کردن به آن ها و دوست داشتنشان، از بروز آن جلوگیری کنید. و روابط حمایت گرایانه را جایگزین روابط رقابت طلبانه کنید.
آرزوی همه والدین، دیدن روابط طولانی مدت فرزندانشان با یک دیگر و داشتن یک سیستم پشتیبانی برای هم دیگر است. واقعیت این است که این امر امکان پذیر است، اما والدین باید برای تسهیل روابط میان فرزندان، با ایجاد عشق و علاقه میان آن ها وحمایت از آن ها، کمک کنند.
در این جا، ۱۰ روش برای حذف رقابت های میان فرزندان و جایگزینی آن با عشق و علاقه بین فرزندان، وجود دارد.
ایجاد یک رابطه مثبت، قبل از این که حتی فرزند دوم شما متولد شود:
اگر قبل از تولد نوزادتان، یک سگ یا گربه دارید، احتمالا نگران این خواهید بود که عکس العمل حیوان خانگی شما، هنگام تولد فرزندتان چیست. حتی ممکن است در گوگل تحقیق کرده و حیوان خانگی خود را برای به دنیا آمدن فرزندتان آماده کنید.
قبل از این که اولین فرزند ما متولد شود، صاحب دو سگ بودیم. من در واقع یک کتاب را در مورد نحوه آماده سازی حیوان خانگی برای نوزاد جدید خریداری کردم. یک نکته که از آن کتاب به خاطر می آورم این بود که، هنگامی که فرزند متولد می شود، پتویی که فرزند را در آن پیچیده اید را به خانه بیاورید و روی رختخواب سگ (یا هر حیوان خانگی که دارید) قرار دهید، بدین صورت، او با عطر نوزاد آشنا می شود. و ما واقعا این کار را کردیم.
خانواده باید اقداماتی انجام دهند تا مطمعن شوند که حیوان خانگی آن ها، با ورود فرزند جدید مشکلی ندارد و می تواند یک رابطه دوستانه و صمیمانه با او برقرار کند، تا در نهایت، یک خانواده شاد و هماهنگ شکل بگیرد. همین امر باید با سایر کودکان در خانه اعمال شود.
هنگامی که یک خواهر یا برادر جدید در راه است، باید کار هایی بیشتر از خواهان این بودن که، فرزند اول (یا فرزندان قبلی) به فرزند جدید حسادت نکنند، انجام دهیم. با مشکل، قبل از اتفاق افتادن آن، رو به رو شوید. بعضی از راه های کاربردی برای آماده کردن فرزندتان برای رویارویی با خواهر یا برادر جدیدش وجود دارد، و آن هم این است که، آن ها فکر کنند بخشی از این روند هستند.قطعا شما می خواهید فرزندتان به گونه ایی به نوزاد جدید خوش آمد بگوید، که انگار همیشه مایل به حفاظت و مراقبت از اوست. برخی از این نکات کاربردی عبارت اند از:
به فرزند خود کمک کنید احساس کند که بخشی از وجود نوزاد جدید از آن اوست
به جای کلمه "بچه ما" از "بچه تو" استفاده کنید. وقتی ما در انتظار به دنیا آمدن دو قلو ها بودیم. این کار را با دختر خود کردیم. هنگامی که دو قلو ها متولد شدند، او حتی ۲ سال هم نداشت، اما حال که ۶ سال دارد، هنوز هم به دو قلو ها به عنوان بخشی از وجود خود، و بچه خود اشاره می کند. این واقعا از همان ابتدا برای قبول کردن و ورود فرزند جدید، موثر بود. چون که این بچه آن هاست، نه بچه پدر و مادرشان.
فرزند خود را در فعالیت های فیزیکی شریک سازید
بگذارید فرزندتان شکم شما را لمس کند، تا نوزادی که درون شماست را احساس کند. همچنین اجازه دهید که فرزندتان با شما به سونوگرافی بیاید و از روی صفحه نمایش، نوزاد را ببیند. می توانید کمی چاشنیِ هیجان را به این تجربه دو نفره، اضافه کنید.
تعدادی کتاب در مورد رقابت های فرزندان بگیرید
به کتاب فروشی بروید و به بخش فروش کتاب های مربوط به کودکان رفته و کتابی در مورد رقابت های فرزندان، یرای کودکتان بگیرید. این امر به فرزند شما یاد می دهد که بیشتر وبهتر در مورد تجربیات مادرش بداند، تا این که بخواهید رو در رو این مسائل را به او یاد دهید.
به آن ها اجازه دهید هنگام انتخاب کردن اسم برای فرزند جدید، اظهار نظر کنند
اگر به اندازه کافی بزرگ هستند، از آن ها بخواهید پیشنهادات خود را مطرح کنند، نام هایی که مد نظر دارید را به آن ها بگویید و به عنوان یک خانواده با هم در این مورد بحث کنید. نتیجه مثبت این کار که فرزند خود را در روند انتخاب اسم خواهر یا برادر جدیدش شریک سازید، این است که، آن ها دوباره احساس مالکیت بر نوزادی که در راه است را می کنند.
در آماده سازی وسایل و سیسمونی نوزاد، او را شریک سازید
به کودک خود اجازه دهید که در انتخاب اسباب بازی یا لباس های نوزاد کمک کند. هر چه بیشتر آن ها را در این روند سهیم کنید، بیشتر احساس خواهند کرد که بخشی از زندگی جدید نوازد تازه متولد شده و دارای مسئولیت در قبال آن هستند.
درمورد احساساتشان با آن ها صحبت کنید
این که احساس واهمه و حسادت داشته باشند طبیعی است. بچه ها نیاز زیادی به توجه دارند. به همین دلیل است که شما نیز مایل هستید آن ها را در هر چیزی که لازم است، شریک کنید. به این ترتیب آنها احساس سرخوردگی نمی کنند و نادیده گرفته می شوند. احساسات آن ها باید به طور درست بیان شود، بدین گونه که با آن ها ارتباط چشمی برقرار کنید و اجازه دهید آن چه که برای آن ها مهم است را بیان کنند.
وقتی که نوزاد متولد شد، به کودک خود اجازه دهید عضوی از فعالیت های روزانه مربوط به نوزاد باشد
به این ترتیب آنها از نوزاد و تجارب جدیدی که مادر و پدر دارند، جدا نیستند. دخترم "مادرِ دوم" دو قلو های ما بود، آن ها بچه های او بودند و او می خواست که همیشه به آن ها کمک کند، غذا بدهد، از آن ها حمایت کند و آن ها را سرگرم کند.
بدیهی است هنگامی که کودک شما می خواهد در کار ها به شما کمک کند، همین سبب به وجود آمدن کلی کار دیگر می شود (ریخت و پاش می کنند و یا کار ها را نصفه انجام می دهند و یا اصلا درست انجام نمی دهند)، اما رلکس باشید. شما با این رفتار خود، سبب تسهیل ارتباط میان کودک و نوزاد تازه متولد شده می شوید.
همچنین سبب گسترش نگرش مثبتِ کودک، با فرزند تازه متولد شده می شوید. و آن ها به این باور می رسند که برای کمک به دیگری، مفید واقع شده اند. درست است که کودکان با سن کم نمی توانند از نوزاد تازه متولد شده نگه داری کنند اما با این روش می توانید در طول زمان به آن ها یاد دهید که باید از خواهر یا برادر خود حمایت کنند
با فرزندان خود، عادلانه برخورد کنید:
این بدین معنا نیست که در خانه برای تمامی فرزندان خود، یک کار مشابه را انجام دهید. هر کودکی متفاوت است و نیاز های متفاوتی دارد، همچنین نیازمند رفتاری متفاوت است. نکته اصلی، برقراری توازن عدالت با مقدار توجه از لحاظ احساسی و مالی، و گذراندن وقت به طور مساوی در کنار آن هاست. فرهنگ لغت، انصاف را این گونه توصیف می کند:
عدالت یا تساوی حقوق، درست و صحیح، انصاف، مناسب، رفتاری منصف با تمامی شهروندان.
ما باید با کودکانمان عادلانه و خردمندانه رفتار کنیم به گونه ایی که هر آن چه که نیاز دارند را طور فردی برای آن ها فراهم کنیم بدون این که تفاوتی میان فرزندانمان قائل شویم. کودکان ما، در کریسمس کادو های یکسان نمی خواهند. به جای آن، به هر یک از فرزندانتان، مواردی که لازم دارند را بدهید، اما به همان میزان برای همگی خرج کنید. بدین روش، کودکانتان خواهند فهمید با این که گزینه های متفاوتی را دریافت کرده اند، اما با آن ها عادلانه برخورد شده است و در خانواده همگی با هم یکسان هستند.
هنگامی که یک فرزند در خانواده، مایل به انجام کاری با والدین خود می باشد، ممکن است از طرفی، فرزندی دیگر حسودی کند، پس به طور واضح به او توضیح دهید که شما برای او هم وقتی ویژه اختصاص می دهید که با هم باشید. و مطمئن شوید که واقعا می توانید سر قول خود بمانید.
یک مثال خوب برای انجام رفتار عادلانه، در زمان خواب است. کودکان در سنین مختلف اغلب نیاز به ساعت خواب متفاوت دارند. با توجه به سنی که دارند، مدت زمانی که به خواب می روند، متفاوت است. شما می توانید در تمام این مدت در کنار تک تک آن ها باشید، آن ها تفاوت میان دقایق را احساس نمی کنند، تنها می بینند که شما تا لحظه- ی به خواب رفتن در کنار آن ها و خواهر و برادر هایشان هستید.
کودکان عدالت را تشخیص می دهند. این یک توانایی ذاتی درون آن هاست. هر چه که منصفانه تر رفتار کنید، کمتر شاهد رنجش فرزندانتان به دلیل عدم رعایت عدالت، خواهید بود. هر چه که با کودکی با عدالت بیشتری رفتار شود، در طول زمان بیشتر احترام گذاشتن به تصمیمات شما را یاد خواهد گرفت. ممکن است که فورا این رفتار را یاد نگیرند، اما در آینده حتما این گونه عمل خواهند کرد. عدالت در مغز آن ها تثبیت می شود. پس اگر می خواهید که از بروز رقابت های فرزندانتان جلوگیری کنید، عدالت را سرلوحه کار خود قرار دهید.
بازیِ، کیو بیشتر از بقیه دوست داری؟ را انجام ندهید.
هرگز اجازه ندهید که فرزندتان شما فکر کنند که شما یکی از آن ها را بیشتر از بقیه دوست دارید. می دانم که گاهی اوقات برخی از والدین از این شوخی استفاده می کنند اما باید بدانید که همه شما، در خانواده خود، فرزندی را دارید که حساس تر و زود باور تر از بقیه است، و ممکن است این را باور کند که شما خواهر یا برادر او را بیشتر از او دوست دارید.
با این حال، هرگز از واژه "مورد علاقه من" استفاده نکنید زیرا این اصلاح به عنوان عشق تعبیر می شود. فرزند شما فکر می کند که، "چون پدر گفت که رفتار شارلوت امروز باب میل من و مورد علاقه من بود". پس او شارلوت را بیشتر از من دوست دارد. این بسیار غم انگیز است که فرزند شما فکر کند صرفا به خاطر فاقد طرفدار بودن، کمتر دوست داشته می شود. اما این دقیقا همان چیزی است که آن ها در این شرایط، تصور می کنند.
از عبارت "من طرفدار همه شما هستم" استفاده کنید و به طور دائم آن را تکرار کنید. به آن ها بفهمانید که همگی را به یک اندازه دوست دارید و عشق شما برای همه آن ها کافی است.
تفاوت ها و شخصیت های فرزندانتان را تجلیل کنید:
دست از مقایسه کردن فرزندانتان بردارید، هر کودکی منحصر به فردی های خاص خود را دارد و باید بابت آن، تجلیل و تشویق شود.کودکان خود را با دیگران مقیاسه نکنید، زیرا برای مقایسه، تفاوت های بسیاری وجود دارد.
من دو قلو هایی دارم که به اندازه شب و روز با هم متفاوت هستند. یکی از آن ها لطیف، احساساتی و خجالتی است و دیگری خونگرم است و دائما علاقه دارد که مرا در آغوش بگیرد. این بسیار خوب است که آن ها متفاوت هستند و عشق و علاقه خود را به روش متفاوت ابراز می کنند. من هر دو را بخاطر توانایی های خاصِ شخصی ای که دارند تحسین می کنم. ولی این دلیل نمی شود که یکی از دیگری خاص تر باشد. آن ها حقیقتا متفاوت هستند و این تفاوت آن ها قابل تحسین است.
دختر شما ممکن به جوک گفتن علاقه داشته باشد و پسر شما ممکن است به تئاتر عشقی علاقه داشته باشد. این کاملا طبیعی است، سعی نکنید آن ها را به آن چه که نیستند تبدیل کنید. با این کار فقط باعث رنج و خشم آن ها می شوید. آن ها نسبت به خواهر یا برادر خود بی میل می شوند اگر، بخواهید بخاطر توانایی ها، احساسات و استعداد هایشان، آن ها را با خواهر و برادر شان مقایسه کنید.
هر چه زودتر تفاوت های فرزندانتان را بپذیرید و بیشتر آن ها را بخاطر یکتا بودنشان تحسین کنید، خواهر و برادر ها، زود تر برای حمایت از یک دیگر به هم ملحق می شوند و آن ها نیز یک دیگر را بخاطر علایق، سرگرمی ها و احساسات تحسین می کنند. هدف اصلی، ایجاد حمایت در خانواده است، که قدم اول را والدین باید بردارند.
در خانواده خود، تشویق کردن را به جای رقابت کردن، پرورش دهید:
فرزندان خود را بهترین و بزرگ ترین تشویق کننده های یک دیگر تبدیل کنید. اگر چند فرزند دارید که در ورزش ها و فعالیت های متفاوت، رقابت می کنند، به همراه دیگر فرزندانتان که در این مسابقه یا فعالیت شرکت ندارند، به تماشای مسابقه های او بروید و همگی با هم او را تشویق کنید.
به آن ها یاد دهید که از این جملات تشویق کننده هنگامی که خواهر یا برادرشان مسابقه دارند، استفاده کنند: "امیدوارم که امروز مسابقه خوبی در پیش داشته باشی" یا "بسیار خوشحال می شوم که امروز در مسابقه امتیاز بیاوری". این چنین جملات می تواند در روابط آن ها در طولانی مدت پایداری را به وجود آورد.
آن ها پس از مدتی مشتاق می شوند که این تشویق و حمایت در قبال خواهر یا برادر خود را ادامه دهند زیرا می بینند که شما به عنوان والدینشان بسیار از این رفتارشان خوشحال می شوید. و در نهایت آن چه که شما می سازید، یک رابطه براساس حمایت و تشویق است.
انحام مسابقه های دوستانه و صمیمانه در خانه بسیار خوب است، اما به شرطی که فقط دوستانه باشد. باید به فرزندانتان یاد بدهید که در این مسابقه ها یک دیگر را تشویق کنند و هنگامی که خود در حال باخت و خواهر یا برادرش در حال برد هستند، با حسرت به آن ها نگاه نکنند. در ذهن آن ها فرو کنید (مخصوصا وقتی بسیار کوچک هستند) که یک شخص همیشه نمی تواند برنده باشد. ما باید در عین ورزش کردن یا مسابقه دادن، انتظار برد یا باخت را داشته باشیم.
درمورد روابطی که در آینده، در انتظارشان است با آن ها صحبت کنید:
من دوست دارم درمورد خواهر و برادر هایی که دارم و با آن ها بزرگ شده ام، با فرزندانم صحبت کنم و به آن ها یادآوری کنم که الان آن ها، خاله و دایی هایشان هستند. من در مورد رابطه خوبی که با هم در کودکی داشتیم و این که چقدر هم دیگر را حمایت می کردیم با آن ها صحبت می کنم، مانند من و خواهرم ریچل، که در زمینه تحصیل هم با یک دیگر رقابت می کردیم و هم به یک دیگر کمک می کردیم، ما بزرگ ترین حامی های یک دیگر بودیم. من به فرزندان خود اجازه دادم که متوجه شوند من و ریچل بهترین دوستان هم دیگر بودیم و هنوز هم هستیم، زیرا ما در بچگی، روابط بسیار خوبی با هم داشتیم. من هنوز هم به فرزندانم می گویم که آن ها چقدر خوش شانس هستند که یک دیگر را دارند چون بعضی از بچه ها، خواهر یا برادر ندارند. و فرزندان من، فرصتِ داشتنِ دوستانی صمیمی، تا آخر عمر را دارند.
ممکن است که شما این کار را شستشوی مغزی بنامید، اما من آن را، پدر و مادر خوب بودن می نامم. این کار به آن ها می آموزد که از گهواره تا گور از خواهر و برادران خود حمایت کنند و به آن ها عشق بورزند. آن ها با این عشق، برکت را وارد زندگی خود می کنند.
به آن ها یاد دهید که ببخشند و عذر خواهی کنند:
در خانواده ما، عذر خواهی کردن فقط استفاده از کلمه "متاسفم" نیست. کسی که گناه کار است، باید دلیل این که عذر خواهی می کند را هم توضیح دهد. آن کسی که به طرف مقابل خود آسیبی رسانده باید اول از همه دلیل تاسف خود را بیان کند، تقاضای بخشش کند و سپس خواهر یا برادر خود را در آغوش بگیرد. و در آخر، خواهر یا برادرش نیز باید بگوید "تو را بخشیدم". و همچنین من در این میان، هر دو را مجبور می کنم که بگویند "تو بهترین دوست من هستی". بدین گونه، به آن ها یاد آوری می کنم که آن ها فراتر از خواهر و برادر هستند، آن ها دوستان صمیمی هستند که قرار است تا آخر عمر با هم بمانند.
عذر خواهی کردن بابت چیز های کوچک، سبب می شود که شخص در بزرگسالی، راحت تر بتواند عذر خواهی دیگران را بپذیرد و واقعه ای که اتفاق افتاده را فراموش کند. اگر آن ها در کودکی عذر خواهی کردن را یاد نگیرند، در بزرگسالی نیز به راحتی نمی توانند بابت اشتباهاتشان عذر خواهی کنند. آموزش این مهارت با ارزش در کودکی سبب می شود که شخص در بزرگسالی راحت تر روابطش را هنگامی که اتفاقات احمقانه میان او و خواهر یا برادرش رخ می دهد، ترمیمر کند.
به آن ها یاد دهید که به جای یک دیگر در صحنه حضور داشته باشند:
نیازی نیست که همه کمک ها، راهنمایی ها، و نشان دادن مسیر های درست در خانه را والدین به فرزندان نشان دهند. فرزندان بزرگ تر می توانند به فرزندان کوچک تر راهنمایی هایی ارائه دهند. این دقیقا همان زمانی است که فرزندان کوچک تر می خواهند گام بردارند و فرزندان بزرگ تر به کمک آن ها می آیند.
به فرزندان خود یاد دهید به جای این که هرگاه دچار مشکلی می شوند به سمت شما بیایند، به یک دیگر وابسته شوند. این عادتِ کمک کردن به یک دیگر، تا زمانی که به سن بزرگسالی برسند، کم کم درون آن ها تزریق می شود.
دفعه بعد که در حال بستن بستن کراوات خود هستید و یا در حال پوشیدن لباس هستید و عجله دارید و نمی توانید بچه های کوچک تر را آماده کنید، از بچه بزرگ تر خود بخواهید که کوچک تر ها را آماده کند. مجبور کردن فرزندانتان برای کمک به یک دیگر، این غریزه کمک کردن را درون آن ها زنده نگه می دارد. و حتی اگر پدر یا مادر حضور نداشته باشند، آن ها ناخودآگاه برای کمک به خواهر یا برادر کوچک تر خود اقدام می کنند.
مطمئن شوید هنگامی که یکی از فرزندانتان به دیگری کمک می کند، از او قدردانی کنید. به جای آن که آن ها را سرزنش کنید و یا از آن ها انتقاد کنید، بگذارید یک تجربه مثبت بسازند. با صدایی دلپذیر و خوش آیند از آن ها درخواست کنید که به خواهر یا برادر خود کمک کند و در ابتدای انجام کارش از او قدر دانی کنید. آن ها برای به دست آوردن رضایت و پاداش، کمک می کنند. این نیز به آن ها اعتماد به نفس در توانایی کمک و درک احساس تعلق بیشتر در خانواده را می دهد.
در برابر استفاده از کلمات نامناسب، واکنش نشان دهید.
واژه ها می توانند به مغز آسیب برسانند. آنها می توانند آسیب بیشتری نسبت به آسیب فیزیکی ایجاد کنند. اجازه ندهید که فرزندانتان از اسم یک دیگر برای خود استفاده کنند. اگر پدر و مادر در خانه و از دهان فرزندانشان، کلمات رکیک یا نا مناسب شنیدند، باید فورا عمل کنند و این امر را به بعدا موکول نکنند.
سیاست های خود برای حذف این کلمات از ذهن و زبان فرزندتان باید از سنین کم بر آن ها اجرا شود زیرا هر چه که آن ها بزرگ تر شوند، راحت تر معنی کلمات را می فهمند.
به آن ها آموزش دهید تا با کلمات مثبت و صریح صحبت کنند. اگر آن ها عادت به استفاده از کلمات معقولانه دارند، پس آن ها را با خود به همه جا ببرید. مهمانی شام، که مردم از چپ و راست از آن ها تعریف می کنند، برایشان بسیار عالی است. بدین صورت می توانید درون فرزندانتان را سرشار از مهربانی کنید. هنگامی که افراد با صدای بلند از آن ها تعریف می کنند، این صفت درونشان پدید می آید.
به آن ها یاد دهید که کشمکش ها را، میان خودشان حل کنند:
اگر فرزند شما، بابت هر چیز کوچکی که او را ناراحت می کند پیش شما می آید و گلایه می کند، پس او از لحاظ ذهنی، هنوز توانایی حل مشکلات خود به تنهایی را پیدا نکرده است. به آن ها یاد دهید که با خود فکر کنند چطور می توانند مشکلاتی که با دیگران دارند را حل کنند. آن ها یاد می گیرند که مذاکره کنند و به یک راه حل منصفانه برسند.
این یک شبه اتفاق نخواهد افتاد، اما با کمک برخی از والدین برای آغاز کار آن ها در این فرآیند حل اختلافات، به زودی یاد خواهند گرفت که این کار را به تنهایی انجام دهند. زمان هایی وجود دارد که مسئله ایمنی در میان است و مداخله والدین لازم است ، اما با گذشت زمان شما متوجه خواهید شد که بسیاری از دعواهای کوچک و استدلال هایی که کودکان شما در تمام طول روز می توانند در بین خود به کار گیرند، اگر به درستی تعلیم داده شود که چگونه به این شرایط رسیدگی کنند، تمامی این دعوا ها را پایان می بخشد.
به آن ها چند تمرین بدهید و دو گزینه درست برای حل مشکلات هم به آن ها ارائه دهید و مشاهده کنید که چگونه با استفاده از این دو گزینه، مشکلات خود را حل می کنند. به آن ها فرصت دهید که به عواقب کارشان فکر کنند تا بتوانند بهترین تصمیم عملکردی را داشته باشند. مثلا اگر پسر من به من بگوید که برادرش اسباب بازی او را گرفته است، من از او می پرسم: " فکر می کنی چگونه می توانی این مشکل را حل کنی؟" آیا باید به اسباب بازی اجازه دهیم تمام روز را استراحت کند و یا این که هر دوی شما با اسباب بازی، بازی کنید؟
اجازه دادن به آن ها برای تصمیم گیری، قطعا کمک خواهد کرد که آن ها را برای مرحله بعدی آماده سازد که به راه حل های ممکن خود فکر کنند و بتوانند در میان خودشان مذاکره کنند. این یک فرایند توانمند کردن فرزندان شما برای حل اختلافات خود با یکدیگر است، به طوری که شما مجبور نیستید بابت هر اختلاف جزئی در خانواده میانجی گری کنید.
یک روز شما سپاسگزار خواهید بود که به آن ها آموختید که کارهایشان را باید خودشان انجام دهند. چون کودکانی که در سنین کم یاد نمیگیرند به خود وابسته باشند و مشکلاتشان را خودشان حل کنند، والدینشان مجبور می شوند که در بزرگسالی، همواره به آن ها در رابطه با حل مشکلات ریز و درشتی که دارند کمک کند.
عشق، کلید حل مسائل است
و در نهایت، به فرزندانتان یاد دهید که به یک دیگر عشق بورزند، با استفاده از نمونه هایی از افرادی که در خانه و خانواده خود به یک دیگر عشق می ورزند، اهمیت این موضوع را به آن ها یادآور شوید.
عشق به معنای احترام، انصاف، مهربانی، و مشارکت با یک دیگر است.
آموزش دادن به آن ها برای دوست داشتن یکدیگر قبل از اینکه فرزند دوم حتی متولد شود، یک محیط سرشار از مراقبت و محبت را ایجاد می کند که می تواند یک عمر طول بکشد. هرگز برای شروع خیلی دیر نشده است، بنابراین از همین امروزه این عادت ها برای کمک به برقراری روابط دوستانه طولانی بین فرزندان خود در زندگیتان اعمال کنید.
منبع:
پورتال رنگی
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼