دست زدن کودک به آلتش، بررسی علل
کودکان خردسال در نیمه دوم سال اول، همانطور که انگشتان پا و دست خود را کشف میکنند ، آلت تناسلی خود را نیز کشف و آن را دستمالی می کنند.
در دو ساله نخستین، این عمل کنجکاوی سودمندی است. کودکان خردسال در نیمه دوم سال اول، همانطور که انگشتان پا و دست خود را کشف میکنند ، آلت تناسلی خود را نیز کشف و آنرا دستمالی میکنند. طفل پانزده ماهه در حالیکه روی ولکن نشسته است ، هر مرتبه برای چند ثانیه ببررسی و تفتیش آلت تناسلی خود میپر دارد. این کار ، چیز مهمی نیست و مقدمه عادت بدی هم نمی باشد. اگر بخواهید می توانید با یک اسباب بازی فکر او را از اینکار منعطف نمائید، ولی هرگز خود را موظف به اینکار ندانید. بهتر است این توهم را در او ایجاد نکنید که او بچه بدی است و یا آلت تناسلیش چیز ناشایسته است. شما مایلید او نسبت بتمام بدنش احساسات طبیعی و سالمی داشته باشد . اگر طفل نسبت به عضوی از بدنش ترس و وحشت داشته باشد ، این ترس باعث جلب توجه طفل به آن عضو میشود و طفل آنرا در فکر خود متمرکز میسازد و ممکن است در آتیه نتایج ناشایسته ای ببار آورد. بعلاوه، اگر شما سعی نمائید طفل یکساله را با گفتن نه نکن، پا با زدن به پشت دستش و یا با داد زدن از اینکار باز دارید، باحتمال زیاد طفل در انجام و تکرار این عمل مصمم تر خواهد شد.
در سه سالگی ، این عمل با احساسات طفل ارتباط دارد. کودکان در دوره بین سه و شش سالگی در بسیاری از موارد بطرز شگفت انگیزی شبیه بزرگسالان میباشند ، کودکان نسبت باشخاصی که با آنها بسیار نزدیکند، مخصوصا پدر و مادرشان، عشق شدید و آتشینی میورزند.
ما امروز بخوبی تشخیص میدهیم که در این دوره (سه تا شش سالگی) بک نوع احساس جنسی بچگانه ای وجود دارد که قسمت مهم و عمده رشد طبیعی طفل را تشکیل میدهد. (در از من گذشته مردم معتقد بودند که در طفل قبل از سن بلوغ چنین احساساتی بوجود نمیاید. شاید این عقیده این دلیل بوده است که آنها خودشان طوری تربیت شده بودند که همیشه نسبت بأمور جنسی نگرانی و دلواپسی داشته اند لذا آنها می خواسته اند از وجود وشناسائی آن در فرزندان خود تا سر حد امکان اجتناب کرده باشند .) اطفال در سنین سه، چهار و پنج سالگی جسمة لطیف و حساسند. آنها ببزرگسالانی که مورد نظر و علاقه خود میباشند می چسبند و بر روی آنها دراز میکشند. آنها نسبت ببدنهای یکدیگر مجذوب و علاقمندند و گاهی میل دارند که بدنهای یکدیگر را دیده و لمس نمایند . یکی از عللی که کودکان دوست دارند و دکتر بازی ، کنند ( یعنی یکدیگر را مانند دکترها معاینه کنند و همین است.
اگر تشخیص و عقیده شما بر آنست که این علاقه اولیة طفل بامور جنسی در جریان آهسته و مشی بطینی رشد و نمو، عملی کاملا طبیعی است و بدرجات مختلف در تمام بچه های سالم بوجود می آید، نظریه شما کاملا منطقی و عاقلانه است. اگر طفلی نسبت بامور جنسی پریشان حال و متحیر نیست و بطور کلی طفلی است اجتماعی و نگرانی خاطر ندارد و ملائق زیاد و همبازیهای فراوانی دارد، بهیچوجه نسبت با و نباید نگران باشید. ولی اگر غیر از این است، باید بکمک و هدایت او بشتابید.
اگر فرزند خردسال خود را به تنهایی یا در معیت دیگران مشغول بعضی از انواع بازیهای جنسی ببینید ، شاید شما از این منظره تا اندازهای تعجب و هول کنید. اگر در موقع اظهار عدم موافقت خود با این اعمال طفل، خیلی محکم و رک باشد بهترازوحشت زدگی و عصبانیت است زیرا شما میخواهید او بفهمد که شما دوست ندارید او از اینکارها بکند و در عین حال نمیخواهید او تصور نماید که شخص گناهکار و یا جنایت کاری است . من باب مثال میتوانید باو بگوئید : «مادرت دوست ندارد تو دیگر از اینکارها بکنی، و یا به آن عمل کار صحیح و مؤدبانه ای نیست ، و در عین حال کودک را بکار و بازی دیگری راهنمایی کنید . این کلمات معمولا کافی است که کودکان طبیعی و سالم را تا مدتها از اقدام به بازیهای جنسی باز دارد . بسیار منطقی و عاقلانه است که مادر بنحوی از اندام ردپای گروهی از اطفال خردسال را که در این سن و سال نسبت به امور جنسی گاهگاهی اظهار علاقه میکنند بگیرد و مراقب آنها باشد و خاطر جمع شود که آنها مشغول کار و بازیهای دیگری غیر از امور جنسی میباشند. علت عمده این کنترل آنست که بعضی از کودکان نسبت بانچه در بار: امور جنسی انجام میشود و با گفته میشود بسیار نگران و ناراحت میشوند، مخصوصا اگر سردسته آنها طفل بزرگتری باشد و نسبت پاین مورد علاقه شدیدتری داشته باشد. البته والدین نباید چون جاسوسان رفتاری کنجکار و دلنون داشته باشند و با اتهامات بی اساسی به طفل ببندند.
دستمالی کردن آلت تناسلی در سه سالگی، ممکن است بیشتر بعلت نگرانی باشد- نمونه هایی از کودکان تقریبا سه ساله ذکر شده است که بهعلت نگرانی آنها از اینکه چرا دخترها شبیه پسرها نیستند ، خود را بشدت و بطرز ناراحت کننده ای دستمالی میکردند. برای والدین بسیار مهم است که بدانند یکی از شایع ترین و متداول ترین عال دستمالی کردن زیاد آلت تناسلی و جلق زدن بچه های خردسال، عبارت است از ترس و وحشت طفل از اینکه ممکن است نسبت بآلت تناسلیش حادثه ناگواری اتفاق بیفتد و با اتفاق افتاده باشد.
اگر بچنین طفلی بگوئید که او خود را باین ترتیب صدمه خواهد زد. قضیه بدتر میشود . یا اگر بار بگوئید او بچه بدی است و شما دیگر او را دوست نخواهید داشت ، ترس و وحشت جدیدی در طفل ایجاد میشود. عاقلانه ترین کارها آنست که ترس و وحشت طفل را بمحض اینکه متوجه بوجود آمدن آن در او میشوید، از بین ببرید. اگر مادر پسر بچه خردسالی که میگفت: « نی نی اوف شده، میدانست این نوع سوء تفاهم دراین قبیل نگرانی ها در اطفال بسیار متداول و شایع است ، میتوانست طفل را در اولین مرتبه ای که این مطلب را اظهار کرده بود خاطرجمع و مطمئن سازد که حقیقت چیست و در نتیجه مانع بروز نگرانی در او گردد . همین قضیه در مورد مادر آن دخترکی که در نهایت اشتیاق و نگرانی سعی میکرد لباس سایر کودکان را در آورد ( تا بدن آنها را با بدن خود مقایسه نماید) نیز صادق است.
بعد از شش سالگی ، کوشش زیادتری برای کنترل آن وجود دارد - بین شش سالگی تا بلوغ، مثل اینکه طفل تحت تأثیر طبیعت خویش و نبروی فطری خود، کوشش زیادی مبذول میدارد تا قوة محرکه و انگیزه جلق زدن و یا شرکت در بازیهای جنسی با دیگران را در خود فرو نشاند. اعم از اینکه والدین بفرزندان خود گفته باشند یا خیر، خود کودکان متوجه میشوند که جلق زدن کار خطائی محسوب میشود. همچنین در این دوره است که شعورووجدان کودکان بتدریج قوت و نیرو میگیرد. لیکن در تمام کودکان، دستمالی کردن آلت تناسلی و جلق زن کاملا متوقف نمیشود ، طفل در میان گروهی از اطفال.. خواه ناخواه باین جریان کشانده می شود زیرا در میان این جمع ، ممه «شکول همین کار ند.. این دوره ای از زندگی طفل است که در آن طفل با تمام قوا کوشش میکند به «بچه معمولی گردد یعنی مثل سایر بچه ها، بشود.
در هر سنی، دستمالی کردن آلت تناسلی ممکن است علامت ناراحتی و نگرانی خاطر باشد. در هر سنی، عده ای از اطفال آلت تناسلی خود را خیلی زیاد دستمالی مینماینده و حتی گاهی در ملاء عام نیز اینکار را می کنند. این کودکان ظاهرا از آنچه که می کنند آگاهی ندارند. آنها معمولا کودکانی عصبی و ناراحتند و عصبانیت آنها ناشی از چاق زدن نیست بلکه برعکس، جلق زدن آنها بعلت ناراحتی های عصبی است. وظیفه اساسی والدین در این مورد حمله مستقیم خود ارضایی او نیست، بلکه پیدا کردن علت نگرانی و ناراحتیهای عصبی طفل است . مثلا یک پسر بچه هشت ساله از اینکه مادر بیمارش مشرف بموت است ، سخت متوحش و نگران میگردد و نمی تواند فکر و حواس خود را بکار های درسی متمرکز نماید و در کلاس درس در حالبکه خبره خیره از پنجره اطاق بیرون را نگاه می کند و باصطلاح «ماتش میبرد، دستش را بالت تناسلیش میبرد و با آن بازی می کند ، بدون اینکه خود از اینکار باخبر و آگاه باشد . علت ناراحتی طفل دیگر ممکن است آن باشد که او با محیط ابدأ تطابقی ندارد، نمی داند چطور با سایر کودکان سلوک و سازش داشته باشد، به هیچوجه با محیط و دنیای اطراف خود ارتباطی ندارد. چون ارتباطش با محیط خارج قطع شده است، پس باید در درون خود زندگی نماید . این نوع اطفال و والدین آنها بکمک و راهنمائی متخصص امراض روحی و با درمانگاه هدایت کودک نیازمندند.
بسیاری از اطفال در موقع ادرار کردن ، بخصوص آنهائیکه در اینکار تململ و مسامحه می کنند ، آلت تناسلی خود را با دست نگاه می دارند ولی این مسئله چندان اهمیتی ندارد.
چرا تهدید مضر است؟ - اغلب ما مردم در دور طفولیت این تهدید و اعلام خطر را شنیده ایم که جلق زدن منتهی بدیوانگی میشود. این عقیده بهیچوجه صحت ندارد. این عقیده از آنجا ناشی شده است که بعضی از اطفال بالغ وجوانانی که گرفتار امراض روحی سخنی میشوند خیلی زیاد و بشدت جلق میزنند. لبکن باید دانست که علت ناراحتی های روحی و دیوانگی آنها جلق زدن نیست . افراط در جلق زدن فقط یکی از علائم اختلالات عصبی و امراض روحی است . این نمونه ایست از این واقعیت که جلق زدن های زیاد و مکرر طفل معلول عیب وعلتی است که در زندگی و با در روان طفل وجود دارد. در وانع، وظیفه اساسی یک مربی پیدا کردن این عیب وعلت است.
چه عجب دارد اگر بلی گفته شود که جلق زدن او را مرض می کند، بسا آلت تنانیش را صدمه و آزار میرساند و با او را بشخص شریر و بد کارهای مبدل می سازد و در درجه اول باید بدانید که هیچکدام از این مطالب صحت ندارد. در درجه دوم و خیلی مهمتر، ترساندن طفل و مشوب کردن ذهن او با این نوع ترسهای عمیق و شدید و غلط و خطر شده است. البته به بجه «پوست کلفت، و بچه ایکه بخود اعتماد کافی داشته باشد هرگز تحت تأثیر این حرفها و تهدیدات واقع خواهد شد. ولی یک طفل حساس خیلی زود تحت تاثیر قرار میگیرد . چتبن صقلی ممکن است دچار آنچنان ترسی کشنده و وحشتناکی نسیت بأمور جنسی بشود که در بزرگی جرأت و توانائی زن گرفتن و بچه دار شدن را پیدا نکند.
اگرچه جلق زدن منتهی به ناراحتی های عصبی نمیشود ، لیکن نگرانی و اضطراب مقرطی که از بابت جلق زدن در شخص بوجود میاید یقینا میتواند موجب ناراحتی های عصبی بشود. من پسر تازه بالغ شده ای را بخاطر می آورم که والدینش بشدت از جلق زدن و نگران و متوحش بودند. آنها شخصی را مخصوصا برای پسرشان استخدام کردند که وظیفه اش این بود که در تمام مدت بیست و چهار ساعت دنبال فرزندشان باشد و از پیش او رد نشود تا اطمینان حاصل کنند که او جلق نمبزند . این عمل طفل را دائما باد جلق زدن میانداخت و در عین حال در طفل ترس شدید و ناراحت کننده ای نسبت به خودارضایی تولید می کرد. البته این مورد، یک مورد اغراق آمیزی است، لیکن نشان میدهد که حمله و سخنگیری کورکورانه نسبت به خود ارضایی چقدر احمقانه و غیر منطقی است . مراعات این نکات بسیار مهم است که والدین نه فقط باید از ترساندن و تهدید کردن جدی طفل خودداری کنند بلکه از متمرکز کردن ذهن طفل نسبت باین موضوع نیز اجتناب نمایند.
تمام دلایلی که برای اجتناب از اقدامات شدیدی که بمنظور جلوگیری از جلق زدن است بیان گردید ، این معنی را نمیدهد که پدر یا مادر باید سعی کنند جلق زدن و باسایر بازیهای جنسی طفل را ندیده بگیرند. همه ماطوری تربیت شده ایم که از عمل جلق زدن ناراحت میشویم و ما هرگز نمیتوانیم این طرز تفکر و تربیت را از یاد ببریم. اگر فرزندان ها کارهائی میکنند که ما دوست نداریم، هرگز نمیتوانیم نسبت بأنها آسوده و بیخیال بمانیم حتی اگر ما بتوانیم بطرز معجزه آسائی بر عدم موافقت و نارضایتی خود نسبت به خود ارضایی طفل فائق آئیم (که من تصور نمیکنم چندان صحیح و شایسته باشد ، این حقبنت بجای خود باقی خواهد ماند که فرزندان ما باید در اجتماعی زندگی کنند و خود را با اجتماعی تطبیق دهند که این اعمال را نمی پسندد. بعلاوه دلایل زیادی وجود دارد که تمام کودکان نسبت بعمل جلق زدن احساس خطا و ناراحتی وجدان مینمایند ، اعم از اینکه والدینشان آنرا فهمیده و کشف کرده باشند یا نکرده باشند و با چیزی در این باره بکودکان خود گفته باشند یا نگفته باشند . بنابراین بنظر من وقتی مادری فرزند خود را در یک بازی جنسی مشغول مییابد، بسیار بجا و شایسته است با لحنی که طفل را بترک اینکار کمک نماید باوحالی نماید که مادر هر گز دوست ندارد او (یعنی فرزندش دیگر از اینکارها بنماید . در مورد بچه ای که ظاهرة بکسب اطمینان و خاطر جمعی زیادی نیازمند است ، مادر می تواند مسئلیرا اینطور بیان نماید که غالب پسرها و دخترهامبل دارند گاهی اینکار را بکنند ولی اگر بخواهند و کوشش کنند معمولا می توانند آنرا ترک کنند.
چرا جلق زدن هنگام بلوغ شدت می یابد. در میان اطفال تازه بالغه بدلایلی که بسهولت قابل درک است ، میل و انگیزه جلق زدن بیشتر می شود . تغییراتی در غدد داخلی بوجود می آید که پسر دا بمرد و دختر را بزن تبدیل مینماید . بکار افتادن غده ها و ازدیاد اعمال فیزیولژیکی آنها فقط موجب تغییراتی در جسم نیست بلکه افکار و احساسات را نیز تحت تاثیر قرار میدهد. طفل بیش از پیش و بطور روزافزونی از احساسات جنسی و عاشقانه خود آگاه و خبردار می گردد ، نه برای آنکه چون خودش آنرا می خواهد ، بلکه ترشحات غدد داخلیش او را مجبور می سازد. معذالک در مراحل نخستین بلوغ، طفل برای ابراز علنی و آشکار احساسات درونی خود بهیچوجه آمادگی ندارد . وقتی کمی بزرگتر شد، همان قوای محرکه و احساسات ، بشکل گردش و ملاقاتهای دسته جمعی با جنس مخالف، دوستی های عاشقانه ، رقصیدن ، لاسیدن و غیره بروز میکند که بعدها بعاشق شدن و ازدواج منتهی میگردد.
بعضی از جوانان حساس در سنین بلوغ حتی موقعی که فقط فکر آنرا میکنند ، بشدت احساس خطاکاری و ناراحتی وجدان کرده نگران می شوند . این دسته از جوانان بکسب اطمینان و خاطرجمعی زیادی محتاجند . اگر طفلی ظاهرا شاد و سالم و بطور کلی موفق و کامروا باشد ، در مدرسه شاگرد خوبی باشد و با دوستانش بخوبی سلوک و سازش داشته باشد ، می توان برای او توضیح داد که تمام جوانان سالم و طبیعی چنین آرزو و تمایلی برای جلق زدن دارند ، ولی تمام همت و کوشش خود را برای کنترل آن بکار می برند. البته این تذکر، تمام ناراحتیهای وجدان و نگرانی خاطر او را از بین نمیبرد ولی بهرحال تا حدی مؤثر است. از طرف دیگر ، اگر طفلی است که ارتباط خود را با دنیای خارج قطع کرده است و فقط در درون خویش، زندگی می کند، با نمیتواند از دوستی و رفاقت با سایرین لذت ببرد ، یا در درس و مشق و کارهای مدرسه دچار مشکلاتی است ، باید برای کمک و هدایت این طفل شخصی را پیدا کرد که جوانان بالغ و احساسات آنها را خوب بفهمد ودرک نماید . بهترین شخص برای این منظور متخصص امراض روانی کودکان است . اگر دسترسی بچنین شخصی ممکن نباشد، با معلم راهنما مدارس متوسطه مشورت کنید. جلق زدن یا پریشان حالی ناشی از آن، در یک بچه ناراحتی و نارضایتی از اوضاع کنونی است.
در سه سالگی ، این عمل با احساسات طفل ارتباط دارد. کودکان در دوره بین سه و شش سالگی در بسیاری از موارد بطرز شگفت انگیزی شبیه بزرگسالان میباشند ، کودکان نسبت باشخاصی که با آنها بسیار نزدیکند، مخصوصا پدر و مادرشان، عشق شدید و آتشینی میورزند.
ما امروز بخوبی تشخیص میدهیم که در این دوره (سه تا شش سالگی) بک نوع احساس جنسی بچگانه ای وجود دارد که قسمت مهم و عمده رشد طبیعی طفل را تشکیل میدهد. (در از من گذشته مردم معتقد بودند که در طفل قبل از سن بلوغ چنین احساساتی بوجود نمیاید. شاید این عقیده این دلیل بوده است که آنها خودشان طوری تربیت شده بودند که همیشه نسبت بأمور جنسی نگرانی و دلواپسی داشته اند لذا آنها می خواسته اند از وجود وشناسائی آن در فرزندان خود تا سر حد امکان اجتناب کرده باشند .) اطفال در سنین سه، چهار و پنج سالگی جسمة لطیف و حساسند. آنها ببزرگسالانی که مورد نظر و علاقه خود میباشند می چسبند و بر روی آنها دراز میکشند. آنها نسبت ببدنهای یکدیگر مجذوب و علاقمندند و گاهی میل دارند که بدنهای یکدیگر را دیده و لمس نمایند . یکی از عللی که کودکان دوست دارند و دکتر بازی ، کنند ( یعنی یکدیگر را مانند دکترها معاینه کنند و همین است.
اگر تشخیص و عقیده شما بر آنست که این علاقه اولیة طفل بامور جنسی در جریان آهسته و مشی بطینی رشد و نمو، عملی کاملا طبیعی است و بدرجات مختلف در تمام بچه های سالم بوجود می آید، نظریه شما کاملا منطقی و عاقلانه است. اگر طفلی نسبت بامور جنسی پریشان حال و متحیر نیست و بطور کلی طفلی است اجتماعی و نگرانی خاطر ندارد و ملائق زیاد و همبازیهای فراوانی دارد، بهیچوجه نسبت با و نباید نگران باشید. ولی اگر غیر از این است، باید بکمک و هدایت او بشتابید.
اگر فرزند خردسال خود را به تنهایی یا در معیت دیگران مشغول بعضی از انواع بازیهای جنسی ببینید ، شاید شما از این منظره تا اندازهای تعجب و هول کنید. اگر در موقع اظهار عدم موافقت خود با این اعمال طفل، خیلی محکم و رک باشد بهترازوحشت زدگی و عصبانیت است زیرا شما میخواهید او بفهمد که شما دوست ندارید او از اینکارها بکند و در عین حال نمیخواهید او تصور نماید که شخص گناهکار و یا جنایت کاری است . من باب مثال میتوانید باو بگوئید : «مادرت دوست ندارد تو دیگر از اینکارها بکنی، و یا به آن عمل کار صحیح و مؤدبانه ای نیست ، و در عین حال کودک را بکار و بازی دیگری راهنمایی کنید . این کلمات معمولا کافی است که کودکان طبیعی و سالم را تا مدتها از اقدام به بازیهای جنسی باز دارد . بسیار منطقی و عاقلانه است که مادر بنحوی از اندام ردپای گروهی از اطفال خردسال را که در این سن و سال نسبت به امور جنسی گاهگاهی اظهار علاقه میکنند بگیرد و مراقب آنها باشد و خاطر جمع شود که آنها مشغول کار و بازیهای دیگری غیر از امور جنسی میباشند. علت عمده این کنترل آنست که بعضی از کودکان نسبت بانچه در بار: امور جنسی انجام میشود و با گفته میشود بسیار نگران و ناراحت میشوند، مخصوصا اگر سردسته آنها طفل بزرگتری باشد و نسبت پاین مورد علاقه شدیدتری داشته باشد. البته والدین نباید چون جاسوسان رفتاری کنجکار و دلنون داشته باشند و با اتهامات بی اساسی به طفل ببندند.
دستمالی کردن آلت تناسلی در سه سالگی، ممکن است بیشتر بعلت نگرانی باشد- نمونه هایی از کودکان تقریبا سه ساله ذکر شده است که بهعلت نگرانی آنها از اینکه چرا دخترها شبیه پسرها نیستند ، خود را بشدت و بطرز ناراحت کننده ای دستمالی میکردند. برای والدین بسیار مهم است که بدانند یکی از شایع ترین و متداول ترین عال دستمالی کردن زیاد آلت تناسلی و جلق زدن بچه های خردسال، عبارت است از ترس و وحشت طفل از اینکه ممکن است نسبت بآلت تناسلیش حادثه ناگواری اتفاق بیفتد و با اتفاق افتاده باشد.
اگر بچنین طفلی بگوئید که او خود را باین ترتیب صدمه خواهد زد. قضیه بدتر میشود . یا اگر بار بگوئید او بچه بدی است و شما دیگر او را دوست نخواهید داشت ، ترس و وحشت جدیدی در طفل ایجاد میشود. عاقلانه ترین کارها آنست که ترس و وحشت طفل را بمحض اینکه متوجه بوجود آمدن آن در او میشوید، از بین ببرید. اگر مادر پسر بچه خردسالی که میگفت: « نی نی اوف شده، میدانست این نوع سوء تفاهم دراین قبیل نگرانی ها در اطفال بسیار متداول و شایع است ، میتوانست طفل را در اولین مرتبه ای که این مطلب را اظهار کرده بود خاطرجمع و مطمئن سازد که حقیقت چیست و در نتیجه مانع بروز نگرانی در او گردد . همین قضیه در مورد مادر آن دخترکی که در نهایت اشتیاق و نگرانی سعی میکرد لباس سایر کودکان را در آورد ( تا بدن آنها را با بدن خود مقایسه نماید) نیز صادق است.
بعد از شش سالگی ، کوشش زیادتری برای کنترل آن وجود دارد - بین شش سالگی تا بلوغ، مثل اینکه طفل تحت تأثیر طبیعت خویش و نبروی فطری خود، کوشش زیادی مبذول میدارد تا قوة محرکه و انگیزه جلق زدن و یا شرکت در بازیهای جنسی با دیگران را در خود فرو نشاند. اعم از اینکه والدین بفرزندان خود گفته باشند یا خیر، خود کودکان متوجه میشوند که جلق زدن کار خطائی محسوب میشود. همچنین در این دوره است که شعورووجدان کودکان بتدریج قوت و نیرو میگیرد. لیکن در تمام کودکان، دستمالی کردن آلت تناسلی و جلق زن کاملا متوقف نمیشود ، طفل در میان گروهی از اطفال.. خواه ناخواه باین جریان کشانده می شود زیرا در میان این جمع ، ممه «شکول همین کار ند.. این دوره ای از زندگی طفل است که در آن طفل با تمام قوا کوشش میکند به «بچه معمولی گردد یعنی مثل سایر بچه ها، بشود.
در هر سنی، دستمالی کردن آلت تناسلی ممکن است علامت ناراحتی و نگرانی خاطر باشد. در هر سنی، عده ای از اطفال آلت تناسلی خود را خیلی زیاد دستمالی مینماینده و حتی گاهی در ملاء عام نیز اینکار را می کنند. این کودکان ظاهرا از آنچه که می کنند آگاهی ندارند. آنها معمولا کودکانی عصبی و ناراحتند و عصبانیت آنها ناشی از چاق زدن نیست بلکه برعکس، جلق زدن آنها بعلت ناراحتی های عصبی است. وظیفه اساسی والدین در این مورد حمله مستقیم خود ارضایی او نیست، بلکه پیدا کردن علت نگرانی و ناراحتیهای عصبی طفل است . مثلا یک پسر بچه هشت ساله از اینکه مادر بیمارش مشرف بموت است ، سخت متوحش و نگران میگردد و نمی تواند فکر و حواس خود را بکار های درسی متمرکز نماید و در کلاس درس در حالبکه خبره خیره از پنجره اطاق بیرون را نگاه می کند و باصطلاح «ماتش میبرد، دستش را بالت تناسلیش میبرد و با آن بازی می کند ، بدون اینکه خود از اینکار باخبر و آگاه باشد . علت ناراحتی طفل دیگر ممکن است آن باشد که او با محیط ابدأ تطابقی ندارد، نمی داند چطور با سایر کودکان سلوک و سازش داشته باشد، به هیچوجه با محیط و دنیای اطراف خود ارتباطی ندارد. چون ارتباطش با محیط خارج قطع شده است، پس باید در درون خود زندگی نماید . این نوع اطفال و والدین آنها بکمک و راهنمائی متخصص امراض روحی و با درمانگاه هدایت کودک نیازمندند.
بسیاری از اطفال در موقع ادرار کردن ، بخصوص آنهائیکه در اینکار تململ و مسامحه می کنند ، آلت تناسلی خود را با دست نگاه می دارند ولی این مسئله چندان اهمیتی ندارد.
چرا تهدید مضر است؟ - اغلب ما مردم در دور طفولیت این تهدید و اعلام خطر را شنیده ایم که جلق زدن منتهی بدیوانگی میشود. این عقیده بهیچوجه صحت ندارد. این عقیده از آنجا ناشی شده است که بعضی از اطفال بالغ وجوانانی که گرفتار امراض روحی سخنی میشوند خیلی زیاد و بشدت جلق میزنند. لبکن باید دانست که علت ناراحتی های روحی و دیوانگی آنها جلق زدن نیست . افراط در جلق زدن فقط یکی از علائم اختلالات عصبی و امراض روحی است . این نمونه ایست از این واقعیت که جلق زدن های زیاد و مکرر طفل معلول عیب وعلتی است که در زندگی و با در روان طفل وجود دارد. در وانع، وظیفه اساسی یک مربی پیدا کردن این عیب وعلت است.
چه عجب دارد اگر بلی گفته شود که جلق زدن او را مرض می کند، بسا آلت تنانیش را صدمه و آزار میرساند و با او را بشخص شریر و بد کارهای مبدل می سازد و در درجه اول باید بدانید که هیچکدام از این مطالب صحت ندارد. در درجه دوم و خیلی مهمتر، ترساندن طفل و مشوب کردن ذهن او با این نوع ترسهای عمیق و شدید و غلط و خطر شده است. البته به بجه «پوست کلفت، و بچه ایکه بخود اعتماد کافی داشته باشد هرگز تحت تأثیر این حرفها و تهدیدات واقع خواهد شد. ولی یک طفل حساس خیلی زود تحت تاثیر قرار میگیرد . چتبن صقلی ممکن است دچار آنچنان ترسی کشنده و وحشتناکی نسیت بأمور جنسی بشود که در بزرگی جرأت و توانائی زن گرفتن و بچه دار شدن را پیدا نکند.
اگرچه جلق زدن منتهی به ناراحتی های عصبی نمیشود ، لیکن نگرانی و اضطراب مقرطی که از بابت جلق زدن در شخص بوجود میاید یقینا میتواند موجب ناراحتی های عصبی بشود. من پسر تازه بالغ شده ای را بخاطر می آورم که والدینش بشدت از جلق زدن و نگران و متوحش بودند. آنها شخصی را مخصوصا برای پسرشان استخدام کردند که وظیفه اش این بود که در تمام مدت بیست و چهار ساعت دنبال فرزندشان باشد و از پیش او رد نشود تا اطمینان حاصل کنند که او جلق نمبزند . این عمل طفل را دائما باد جلق زدن میانداخت و در عین حال در طفل ترس شدید و ناراحت کننده ای نسبت به خودارضایی تولید می کرد. البته این مورد، یک مورد اغراق آمیزی است، لیکن نشان میدهد که حمله و سخنگیری کورکورانه نسبت به خود ارضایی چقدر احمقانه و غیر منطقی است . مراعات این نکات بسیار مهم است که والدین نه فقط باید از ترساندن و تهدید کردن جدی طفل خودداری کنند بلکه از متمرکز کردن ذهن طفل نسبت باین موضوع نیز اجتناب نمایند.
تمام دلایلی که برای اجتناب از اقدامات شدیدی که بمنظور جلوگیری از جلق زدن است بیان گردید ، این معنی را نمیدهد که پدر یا مادر باید سعی کنند جلق زدن و باسایر بازیهای جنسی طفل را ندیده بگیرند. همه ماطوری تربیت شده ایم که از عمل جلق زدن ناراحت میشویم و ما هرگز نمیتوانیم این طرز تفکر و تربیت را از یاد ببریم. اگر فرزندان ها کارهائی میکنند که ما دوست نداریم، هرگز نمیتوانیم نسبت بأنها آسوده و بیخیال بمانیم حتی اگر ما بتوانیم بطرز معجزه آسائی بر عدم موافقت و نارضایتی خود نسبت به خود ارضایی طفل فائق آئیم (که من تصور نمیکنم چندان صحیح و شایسته باشد ، این حقبنت بجای خود باقی خواهد ماند که فرزندان ما باید در اجتماعی زندگی کنند و خود را با اجتماعی تطبیق دهند که این اعمال را نمی پسندد. بعلاوه دلایل زیادی وجود دارد که تمام کودکان نسبت بعمل جلق زدن احساس خطا و ناراحتی وجدان مینمایند ، اعم از اینکه والدینشان آنرا فهمیده و کشف کرده باشند یا نکرده باشند و با چیزی در این باره بکودکان خود گفته باشند یا نگفته باشند . بنابراین بنظر من وقتی مادری فرزند خود را در یک بازی جنسی مشغول مییابد، بسیار بجا و شایسته است با لحنی که طفل را بترک اینکار کمک نماید باوحالی نماید که مادر هر گز دوست ندارد او (یعنی فرزندش دیگر از اینکارها بنماید . در مورد بچه ای که ظاهرة بکسب اطمینان و خاطر جمعی زیادی نیازمند است ، مادر می تواند مسئلیرا اینطور بیان نماید که غالب پسرها و دخترهامبل دارند گاهی اینکار را بکنند ولی اگر بخواهند و کوشش کنند معمولا می توانند آنرا ترک کنند.
چرا جلق زدن هنگام بلوغ شدت می یابد. در میان اطفال تازه بالغه بدلایلی که بسهولت قابل درک است ، میل و انگیزه جلق زدن بیشتر می شود . تغییراتی در غدد داخلی بوجود می آید که پسر دا بمرد و دختر را بزن تبدیل مینماید . بکار افتادن غده ها و ازدیاد اعمال فیزیولژیکی آنها فقط موجب تغییراتی در جسم نیست بلکه افکار و احساسات را نیز تحت تاثیر قرار میدهد. طفل بیش از پیش و بطور روزافزونی از احساسات جنسی و عاشقانه خود آگاه و خبردار می گردد ، نه برای آنکه چون خودش آنرا می خواهد ، بلکه ترشحات غدد داخلیش او را مجبور می سازد. معذالک در مراحل نخستین بلوغ، طفل برای ابراز علنی و آشکار احساسات درونی خود بهیچوجه آمادگی ندارد . وقتی کمی بزرگتر شد، همان قوای محرکه و احساسات ، بشکل گردش و ملاقاتهای دسته جمعی با جنس مخالف، دوستی های عاشقانه ، رقصیدن ، لاسیدن و غیره بروز میکند که بعدها بعاشق شدن و ازدواج منتهی میگردد.
بعضی از جوانان حساس در سنین بلوغ حتی موقعی که فقط فکر آنرا میکنند ، بشدت احساس خطاکاری و ناراحتی وجدان کرده نگران می شوند . این دسته از جوانان بکسب اطمینان و خاطرجمعی زیادی محتاجند . اگر طفلی ظاهرا شاد و سالم و بطور کلی موفق و کامروا باشد ، در مدرسه شاگرد خوبی باشد و با دوستانش بخوبی سلوک و سازش داشته باشد ، می توان برای او توضیح داد که تمام جوانان سالم و طبیعی چنین آرزو و تمایلی برای جلق زدن دارند ، ولی تمام همت و کوشش خود را برای کنترل آن بکار می برند. البته این تذکر، تمام ناراحتیهای وجدان و نگرانی خاطر او را از بین نمیبرد ولی بهرحال تا حدی مؤثر است. از طرف دیگر ، اگر طفلی است که ارتباط خود را با دنیای خارج قطع کرده است و فقط در درون خویش، زندگی می کند، با نمیتواند از دوستی و رفاقت با سایرین لذت ببرد ، یا در درس و مشق و کارهای مدرسه دچار مشکلاتی است ، باید برای کمک و هدایت این طفل شخصی را پیدا کرد که جوانان بالغ و احساسات آنها را خوب بفهمد ودرک نماید . بهترین شخص برای این منظور متخصص امراض روانی کودکان است . اگر دسترسی بچنین شخصی ممکن نباشد، با معلم راهنما مدارس متوسطه مشورت کنید. جلق زدن یا پریشان حالی ناشی از آن، در یک بچه ناراحتی و نارضایتی از اوضاع کنونی است.
منبع:
از من بپرس
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼