پاسخ به پرسش های کودکانه، میشه بزرگ شدم باهات ازدواج کنم؟
کودکان در سنین حدود سه تا شش سالگی دوره ای را پشت سر می گذارند که تحت عنوان مرحلۀ ادیپی شناخته می شود.
سِرنا از مکالمۀ گاه و بیگاهی که با پسرش ویلیام دارد می گوید: ویلی (۴ ساله) خیلی با نمک است. او همیشه از من می پرسد که آیا می توانیم با هم ازدواج کنیم.
بعضی وقت ها می گویم تو هنوز خیلی بچه ای، و او جواب می دهد خوب باشه، وقتی بزرگ شدم می تونی با من ازدواج کنی. چه باید به او بگویم؟
بسیاری از کودکان، صد البته نه همۀ آنها، دوره ای را پشت سر می گذارند که در آن تمایل به گذراندن زمان با والد جنس مخالف دارند و حتی گاهی نشانه هایی از مورد تهدید واقع شدن توسط والد هم جنس شان نیز در آنها مشاهده می شود. این سؤال طبیعی و انعکاسی از این دورۀ رشدی نرمال کودک است.
کشف معنای سؤال
ریشه های شگفت آور این سؤال را باید در دنیای روانشناسی جستجو کرد. کودکان در سنین حدود سه تا شش سالگی دوره ای را پشت سر می گذارند که تحت عنوان مرحلۀ ادیپی شناخته می شود.
زیگموند فروید که مبتکر این عبارت بود بر اساس سنت های زمان خودش فقط روی مرحلۀ ادیپی پسرها کار کرد. بسیاری از تئوری های فروید از آن زمان تاکنون بسط داده شده اند، اما از آنجایی که این مسئله به کرات هم در پسر بچه ها و هم در دختر بچه ها دیده می شود، ارزش فهمیدن اش را دارد.
پسر بچه ای که در این مرحلۀ رشدی قرار دارد نوعاً عاشق مادرش می شود و می خواهد او را از پدرش بدزدد. به بیان روانشناختی، پسر بچه شروع به تقلید رفتارهای پدرش کرده و جهت جلب توجه مادرش شروع به بروز رفتارهای مردانه می کند.
در نهایت زمانی که پسر بچه می فهمد نخواهد توانست مادرش را از پدرش بگیرد این عقده حل و فصل می شود و با پدرش متحد شده و هویت مردانه اش شکل می گیرد.
بعدها روانکاوی به نام کارل یونگ روند مشابهی را در مورد دختر بچه ها توصیف کرد که تحت عنوان عقدۀ الکترا شناخته می شود.
در این دورۀ رشدی، دختر بچه عاشق پدرش می شود و شروع به مقاومت ورزیدن در مقابل مادرش می کند. این عقده با هم شناسی خصوصیات مادینگی مادرش پایان می یابد. البته بسیاری از این افراد این عقده را هم در پسرها و هم در دخترها عقدۀ ادیپ می نامند.
کودک زمانی در حال طی این مرحله است رفتارهایی را بروز می دهد که احساساتش را به وضوح به والدین بیان می کند. این سؤال یک نشانۀ شایع از قرار داشتن کودک در مرحلۀ ادیپی قرار دارد. نشانه های دیگری مبنی بر اینکه کودک تان در مرحلۀ ادیپی قرار دارد، وجود دارد، از جمله:
- او تقاضا می کند به جای پدرش کنار شما بخوابد (میشه من کنار شما بخوابم بابا بره سر جای من؟)
- بروز رفتار پرخاشجویانه در قبال پدر مثل مشت زدن، هل دادن، تمایل به کتک زدن پدر (دخترها بیشتر از لحاظ کلامی با مادرشان تندی می کنند).
- وقتی می بیند همسرتان را در آغوش گرفته اید، دارید دست می دهید، کنار هم نسته اید یا هر نوع محبتی به یکدیگر نشان می دهید، خودش را میان شما می اندازد.
چگونگی پاسخ شما به این سؤال و همچنین دیگر رفتارهای ادیپی کودک، مهم است؛ چرا که نحوۀ مدیریت این مسئله به کودک کمک می کند به سلامت از این مرحله رد شود یا در آن گیر کند.
بهترین روش جواب دادن
اکنون که مرحلۀ ادیپی را توصیف کردیم بهتر خواهید فهمید که برای کمک به کودک تان جهت رد شدن از این مرحله به شکلی سالم و کامل، باید ابتدا به او بفهمانید که او قدرت دزدیدن مادر از پدرش را نخواهد داشت (یا دختر نمی تواند پدر را از مادر برباید).
لذا جوابی که به این سؤال می دهید باید واضح بوده و نکات زیر را در بر داشته باشد:
"من خیلی دوستت دارم چون پسر کوچولوم هستی، اما من با بابات ازدواج کردم. من از اینکه همسر بابات هستم لذت می برم. اون شوهر منه و من همیشه زنش میمونم. تو هم وقتی خیلی بزرگ شدی، یک کسی رو پیدا می کنی که باهاش ازدواج کنی و دوستش داشته باشی. من هم از دیدن او خیلی خوشحال می شم".
علاوه بر جواب واضح به این سؤال، مهم است که کودک تان بفهمد در مواقع دیگر نباید خود را میان شما و همسرتان بیندازد. مثلاً، اصلاً خردمندانه نیست که یکی از والدین رختخواب را ترک کند و به کودک اجازه دهد جای او بخوابد.
حتی زمانی که کودک تان مریض است و نیاز می بینید که نزدیک تان بخوابد، قویاً توصیه می کنیم که یک تخت دیگری برای کودک تان آماده کنید (یا اگر در اتاق او می خوابید، برای خودتان تشکی جداگانه بیندازید).
کودکان حتی آنهایی که دورۀ ادیپی را پشت سر نهاده اند، حس می کنند خیلی راحت می توانند یکی از والدین را از رختخواب بیرون انداخته و جای او را بگیرند. هیچ کودکی نباید اینقدر قدرت داشته باشد. اگر کودک تان پرخاش کلامی کرد یا به شما حمله ور شد، سریعاً باید در مقابلش بایستید و تنبیه مقتضی را برایش در نظر بگیرید.
به همین منوال، نباید بگذارید کودک در لحظه های عاطفی میان شما و همسرتان، خود را وسط شما بیندازد. این مسئله را به دو روش حل کنید:
ابتدا یکی از شما به طور زبانی به او بگویید: من و مامانت می خوایم همدیگر رو بغل کنیم و ببوسیم. پس لطفاً خودت را وسط نندازد. سپس با اشرات بدنی کار را ادامه دهید.
مثلاً اگر هنگامی که روی مبل نشسته اید خود را میان تان انداخت، او را به آرامی به یک طرف بگذارید. پیام شما باید حساس ولی مداوم و واضح باشد؛ رابطۀ بزرگسالانۀ شما ایمن است و او نمی تواند آن را بهم بزند.
این چیزی است که او در نهایت می خواهد بداند. برای او بسیار تکان دهنده خواهد بود که در چنین سن کمی آنچنان قدرتی داشته که توانسته رابطۀ والدینش را به هم بزند.
منبع:
کودک آنلاین
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼