کودک دو ساله، چگونه مستقل می شود؟
در طول دو سالگی که به فرزندتان می نگرید احتمالا ترکیبی از احساسات بد و خوب خواهید داشت.
چند دقیقه ای وقت بگذارید و بازی فرزند دو ساله تان را تماشا کنید. توانایی او را برای حرکت دادن بدن ، حل کردن یک مسئله ، به کار گیری یک اسباب بازی و صحبت کردن با خودش و شما درباره ی کاری که انجام می دهد مشاهده کنید.
نگاه کنید که چگونه در دهانش غذا می گذارد و تقاضای غذای بیشتری میکند ، زمین می خورد و بلند می شود و تلاش می کند. او همه ی این کارها را به تنهایی انجام می دهد. گاهی کمک میخواهد و گاهی کمک شما را نمی پذیرد.روشن است که به تدریج به کودکی توانا و مستقل تبدیل میشود.
حالا به گذشته فکر کنید. او تنها دو سال پیش نوزاد کوچک و ناتوانی بود که برای همه چیز به شما نیاز داشت. به شما وابسته بود تا غذایش دهید ، آرامش کنید ، با او بازی کنید و تمام مراقبت هایی را که والدین با محبت از نوزادشان میکنند از او به عمل آورید.
فرزندتان وقتی بزرگ تر شد آموخت که گرچه وقتی به مراقبت شما نیاز داشت در دسترس بودید اما همیشه همان لحظه ای که شما را میخواست نمی آمدید. او آموخت گاهی باید صبر کند تا توجه شما را به دست آورد و آموخت که گاهی کسان دیگری نیز به جای والدینش بودند که از او مراقبت کنند.
او آموخت گاهی وقتی شیر میخواست در عوض به او غلات می دادید و اگر نیمه شب می خواست بازی کند از او انتظار داشتید برگردد و بخوابد.
در طول سال گذشته زمانی رسید که متوجه شدید کودکتان دیگر تمام توجه شما را طلب نمی کند ، تمام توجه و مراقبت شما را از آن خود نمی کند بلکه به عضوی از خانواده تبدیل شده است.
شاید این تغییر برای او و برای شما امری ساده نبود. وقتی از آن توجه دائمی که در دوران نوزادی به او می دادید می کاستید شاید اعتراض می کرد. شاید درباره ی نیازهای واقعی او نسبت به خودتان تردید داشتید یا از دیدن آنکه نیاز او بیش از آن است که بتوانید به او بدهید احساس نگرانی می کردید.
به هر حال وقتی از توجه دائمی خود به او کاستید دیدید که چگونه می آموزد کارهای بیشتر و بیشتری را برای خود انجام دهد.
والدین می فهمند که گاهی تشخیص نیاز واقعی یک کودک مشکل است. نوزاد تا مدتی نیاز دارد والدش به او غذا دهد اما اگر والد بخواهد پس از آن نیز این مسئولیت را حفظ کند ممکن است کودک از غذا خوردن اجتناب کند.
بچه ی یک ساله با والدی که می خواهد پوشک او را عوض کند یا کفش به پایش کند کلنجار می رود گویی او را شکنجه می دهند اما والد چاره ای ندارد! کودک دو ساله ممکن است هنگامی که والد خانه را ترک می کند تا به سرکار رود گریه کند اما والدین می دانند آرام خواهد شد و تمام روز با پرستار خود با شادی بازی خواهد کرد.
در سال گذشته فرزندتان آموخت راه برود نیازهای اساسی خود را بیان کند و از وجود خود احساس رضایت کند. گاهی می دیدید چگونه برای عملی کردن خواسته ی خود یا همکاری کردن با شما می جنگد.
برخی از اوقات رفتارش بچگانه و برخی از اوقات خیلی بزرگسالانه بود. شاید این احساس به شما دست می داد که نمیتوانید پیش بینی کنید آیا خلق او مثبت خواهد بود یا منفی. گاهی انگار کلمه ی محبوبش نه بود حتی وقتی مطمئن بودید می خواست بگوید بله !
شاید این توصیف از کودک یک ساله برایتان آشنا باشد و شاید هم نه. بعضی از بچه ها زودتر از بچه های دیگر استقلال خود را از والدینشان نشان می دهند . در بسیاری از اوقات همراه با تلاشی استقلال طلبانه از بچه ها رفتارهای لجوجانه سر می زند.
اگر شاهد کنار آمدن دوستانتان با این گونه رفتارهای فرزندانشان بوده اید لابد خدا را شکر کرده اید که فرزندتان آنقدر مقاومت نمی کند. اما خودتان را آماده کنید. ابراز استقلال که اغلب با واکنشی منفی انجام می شود بخشی از الگوی رشد طبیعی بچه هاست . اگر این حالت را هنوز در او ندیده اید احتمالا در سال آینده شاهد آن خواهید بود.
خوب است بدانیم که واکنش های منفی کودک یک یا دو ساله به دلیل نیاز او به مستقل شدن از والدین است. البته اگر فرزندتان در مرحله ای از رشد به سر میبرد که واکنش های منفی زیادی از خود نشان می دهد سخت است که به یاد بیاورید این رفتار او در واقع نوعی واکنش رفتاری مثبت است!
شما والدین احتمالا بعضی از اوقات - به خصوص در زمان هایی که فرزندتان شما را به طور دائم به چالش می کشاند- احساس ناکامی یا حتی احساس فرسودگی خواهید کرد.اگر احساس می کنید وظیفه ی شماست کاری بکنید که فرزندتان همیشه راضی باشد ممکن است سال بسیار سختی داشته باشید.
کودک دو ساله نیاز دارد بفهمد که قرار است والدینش برای او محدودیت تعیین کنند و اگر همانند زمانی که شیرخوار بود قابل اعتماد باشد نسبت به او رفتاری همسان نشان خواهید داد. اگر هر باری که فرزندتان اطاعت نکرد قانون را عوض کنید احتمالا فشار بیشتری خواهد آورد تا شما را وادار به عقب نشینی کند.
در طول دو سالگی که به فرزندتان می نگرید احتمالا ترکیبی از احساسات بد و خوب خواهید داشت. مشاهده اینکه این کوچولوی شیطان به کودکی مستقل ، کنجکاو و پرشور تبدیل می شود بسیار لذت بخش است اما خداحافظی با آن کوچولوی وابسته ای که مطابق میل و اراده ی والدینش به کنترل در می آمد و همیشه نیازمند و خواستار توجه بود مشکل است.
باز هم لحظاتی می رسد که این ماجراجوی کوچک بخواهد در آغوش امن شما پناه بگیرد. او هر روز بیشتر از گذشته خواهد خواست از شما به عنوان پایگاهی امن استفاده کند تا بتواند به سراغ ماجراجوییش برود. بسیاری از اوقات حتی خودش هم نمی داند از شما چه می خواهد.
بسیاری از اوقات شما نیز نمیدانید که باید بایستید یا رها کنید. باید تجربه بیاموزید چون هر کودک و هر خانواده ای متفاوت است . هرگز از اشتباه کردن نهراسید.
منبع:
کودک آنلاین
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼