آسیب های روحی دوران کودکی، عواقب
روانشناسان معتقدند تجربههای ترومای سخت و طاقتفرسا، ضربههای احساسی و عاطفی دوران کودکی نقش بسیار مهمی در پرورش و رشد شخصیت کودک دارد.
تئاتر کمدی موزیکال «دیکتاتور عاشق» نمایشی است که در این روزهای بیفروغ و جریانات سیاسی و اقتصادی حاکم بر فضای جامعه میتواند ساعاتی هرچند کوتاه فکر و ذهن مخاطبانش را از هر دغدغه و مسالهای خالی کند.
بدون اغراق میتوان گفت نمایش «دیکتاتور عاشق» با خلق فضای شاد و مفرح و همچنین با درهمشکستن مرزها، بدون آنکه معنا یا مفهوم بخصوصی را به تماشاچی القا دهد، فقط به دنبال خنده گرفتن از مخاطبانش است تا برای ساعاتی فضایی شاد و فرحبخش را برای آنان بوجود آورد. «دیکتاتور عاشق» نمایش یک کمدی طنزآلود سیاسی است که ازدواج «هیتلر دیکتاتور»، پیشوای آلمان را با درون مایهی طنز به تصویر کشانده است. بطور خلاصه مضمون داستانِ نمایش مربوط به روزهای پایانی جنگ جهانی دوم و همچنین مراسم جشن ازدواج «آدولف هیتلر» با معشوقهاش «اوا براون» است که در خلال جشن عملیات عجیبی رخ میدهد و در نهایت داستانِ نمایش به خودکشی هیتلر و همسرش ختم میشود؛ «دیکتاتور عاشق» با زبانی طنز ازدواج هیتلر را که یکی از کوتاهترین ازدواجهای جهان محسوب میشود و تنها یک روز به طول انجامید را در فضایی کمیک بر روی صحنه تئاتر به تصویر کشیده است.
در واقع نمایش میخواهد با پناه بردن به دنیای فراواقعیت، همه مرزهای میان عناصر زمان، مکان، فضای مجازی و حتی واقعی را دگرگون سازد و از طریق همین آشفته بازاری که از طریق شکستن مرزها به راه میاندازد، از مخاطبان خود خندههای بیوقفه را میگیرد و در این میان موضوع ازدواج «هیتلر با اوا براون» فقط دستاویزی برای خلق فضای مفرح و کمیک میباشد. شایان ذکر است قصه هیتلر، قصه عجیب و تلخی است؛ «هیتلر» به سبب گذراندن دوران کودکی سخت و پرطلاتم، بویی از انسانیت و شرافت نبرد و به همین علت به دیکتاتوری تبدیل شد که بزرگترین نسلکشی و جنگ را در طول تاریخ به راه انداخت. «هیتلر» اگر در دوران کودکی به جای کتکخوردنهای مکرر از پدر، اندکی محبت، نوازش، حمایت و توجه را از وی دریافت میکرد و از محبت وجود پدر و دستان نوازشگرش در دوران کودکی بهره میبرد، میتوانست به جای هیولای قرن بیستم شدن، به فردی عادی و معمولی تبدیل شود و مسیر دیگری را در زندگی درپیش بگیرد. از اینرو با زبانی ساده میتوان گفت دوران کودکی سخت و طاقت فرسای هیتلر، عدم پذیرفته شدن از جانب پدر، فقر شدید مالی، بیتوجهی و نادیده گرفته شدن استعدادها و تواناییهای وی در
زمینه موسیقی، نقاشی و هنر، اخراج او از موسسه هنرهای زیبا و پذیرفته نشدنش در جامعه همگی در زمره عوامل مهمی هستند که دست به دست هم دادند تا هیتلر خشم، کینه، انتقام جویی و حسادت را جایگزین خلا های درونیاش کند و به اهریمن قرن بیستم تبدیل شود.
براساس پژوهشهای انجام شده در حوزه آسیب شناسی و همچنین باتوجه به مطالب ذکر شده، روانشناسان معتقدند تجربههای ترومای سخت و طاقتفرسا، ضربههای احساسی و عاطفی دوران کودکی نقش بسیار مهمی در پرورش و رشد شخصیت کودک دارد و باتوجه به شدت آسیبها، می تواند اثرات مخرب جبران ناپذیری بر شخصیت کودکان و همچنین دیگر دورانهای زندگی فرد در بزرگسالی بر جای بگذارد؛ کودکانی که در معرض تجربیاتی همچون شکست، رانده شدن و محروم ماندن از توجه و حمایت والدین، ناکامی، فقر، طلاق والدین، آزار و اذیت جنسی و مشکلاتی از این دست قرار میگیرند، هرگز نمیتوانند به بلوغ روحی و روانی متعادلی نایل شوند و همواره در مدیریت بحرانهای زندگی، رفتارهای اجتماعی ضعیفی را از خود بروز میدهند و احساس عدم اعتماد به دیگران در آنها رشد میکند. به همین ترتیب پیرو مطالب ذکر شده و اهمیت جایگاه دوران کودکی در شکلگیری هویت و شخصیت افراد، روانشناسان و متخصصین رواندرمانگر همواره بر اهمیت این دوران به خصوص پنج سال اول زندگی کودکان در فرآیند شکلگیری شخصیت در ابعاد زیستی، روانی، اجتماعی، هیجانی، جنسی و بین فردی و همچنین شیوه ها و الگوهای فرزندپروری که والدین
برای تربیت کودکانشان بهکار می برند تاکید میکنند.
متخصصین روانشناس در همین راستا نیز توصیه میکنند، والدین باید روابط صمیمانه ایمنی را با فرزندانشان داشته باشند؛ چراکه اصولا تمام رفتارهای دوران نوجوانی، جوانی، بزرگسالی و دیگر دورانهای زندگی، چه اجتماعی باشد و یا ضداجتماعی، همگی درنتیجهی تجربیات گذشتهی مربوط به دوران کودکی بوجود میآید. به همین علت ضروری است پدران و مادران بر روی رفتار خود نظارت و مدیریت داشته باشند چراکه دراثر غفلت، با فرزندِ کجرفتار مواجه می شوند. بر همن اساس والدین برای آنکه در مسیر تربیت و پرورش فرزندان عملکرد بهتری داشته باشند میتوانند از کمک کارشناسان روانشناس نیز برای ارائه الگودهی مناسب و مطلوب به فرزندانشان بهره ببرند.
منبع:
سلامت نیوز
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼