حس رقابت در کودکان، چی یاد بچه ها می دهد؟
در زندگی مدرن امروزی اکثر والدین تلاش میکنند تا فرزندانشان را از هر نظر برای زندگی آینده اشان تکمیل و کارآمد به بار بیاورند.
در زندگی مدرن امروزی اکثر والدین تلاش میکنند تا فرزندانشان را از هر نظر برای زندگی آینده اشان تکمیل و کارآمد به بار بیاورند.
مورد قابل بحث این است که آیا حس رقابت بین کودکان باید تشویق شود یا باید به آنها آموزش داده شود که به صورت گروهی با یکدیگر به انجام فعالیت گوناگون بپردازند
زیرا این مهم است که در آینده بزرگسالانی کارآمد داشته باشیم.
ما انسان ها در زندگی شخصی یا اجتماعی خود همواره با چالش های متعددی رو به رو هستیم که مقابله با آن ها نیاز به کسب مهارت های مختلف دارد.
روانشناسان معتقدند بهترین مرحله زندگی برای فراگیری مهارت های زندگی دوران کودکی است. همه ما از دوران کودکی با مفاهیمی مانند شکست، رقابت و پیروزی آشنا شده ایم و چگونگی درک آن ها در زندگی نقش مهمی در چگونگی شکل گیری شخصیت ما در آینده دارد.
به کودکانتان بیاموزید باختن چیز بدی نیست
پرورش عزت نقس در کودکان و مهارت تقویت و پیشگیری از کمرنگ شدن آن در زندگی، یکی از مهم ترین عواملی است که در کسب موفقیت های آینده افراد نقش دارد.
در کودکانی که مهارت چگونه مقابله کردن با شکست در زندگی را نیاموخته اند، وقوع پدیده کاهش عزت نقس مانعی برای رسیدن به موفقیت می شود.
کودکان باید بیاموزند که استفاده از روش های صحیح و سالم در رقابت با دیگران از کسب نمره یا پیروز شدن اهمیت بیشتری دارد. آموختن چنین مهارتی سبب می شود که کودکان عزت نفس بیشتری را در زندگی به دست بیاورند و با بحران شکست بهتر کنار بیایند.
شکست خوردن یا از دست دادن
شکست خوردن یا از دست دادن، دو مفهومی است که کودکان از همان سال های نخست پس از تولد با آن ها آشنا شده و هر کودکی مطابق با روش های تربیتی که والدین اعمال می کنند، سطح فرهنگی، اقتصادی، فاکتورهای ژنتیکی و جنسیتی، برداشت مختلفی از این مفاهیم داشته و روش های متعددی برای چگونگی کنار آمدن با این بحران می آموزند.
به نظر می رسد حس رقابت طلبی کودک، ویژگی پسندیده و غبطه برانگیزی است زیرا در این حالت فرد بیش از حد متعارف، پتانسیل ها و استعداد های بالقوه خود را نشان می دهد و این امر باعث می شود که فرد از همسالان خود پیشی گیرد.ولی باید دانست هر پدیده ای که شکلی افراطی و بیمارگونه به خود بگیرد، برای افراد بازدارنده و مشکل آفرین خواهد شد. رقابت طلبی بیمارگونه هم از این قائده مستثنی نیست.
سرمایه گذاری افراطی در این خصوص سبب می شود که فرد از بسیاری از علایق و لذات طبیعی خود محروم شود.
اساسا توانایی های فرد محدود بوده و او بیش از حد متعارف نمی تواند از خود متوقع باشد. بر این اساس روشن است که فرد در همه کار ها و یا مسابقه ها نمی تواند برنده باشد.
وظیفه والدین چیست؟
وظیفه والدین این است که رقابت جویی بیمارگونه فرزند خود را مهار کرده و به آن صورتی طبیعی ببخشند تا در مسیر متعالی رشد پیدا کند.
به جای این که بر روی نتیجه کار و یا مسابقه ای تمرکز کنید توجهات خود را بر روی صادقانه انجام دادن کار و یا مسابقه کودک خود بگذارید.
به زبان ساده تر، تحسین و ترغیب شما باید با توجه به مهارت های اصولی کودک باشد نه نتیجه دستاورد هایش. برای مثال زمانی که کودک شما در رابطه با امتیاز یک بازی سخن به میان می آورد، زیرکانه بحث و بررسی های پس از بازی را به جنبه های دیگری بکشانید تا ذهن کودک از نتیجه بازی دور شود.
به عبارت ساده تر جهت تعدیل حس رقابت جویی کودک، حتی المقدور فرد باید نسبت به نتایج بازی بی تفاوت باشد.
کودکان چه چیزی می آموزند؟
والدین نمی توانند کودکانشان را از قرار گرفتن در محیط های رقابت آمیز منع کنند و به احتمال زیاد تمایل ندارند این کار را انجام دهند. فرزند شما چیز های زیادی از طریق رقابت سالم می آموز که در زندگی آتی او برایش مفید خواهد بود.
کودکان ۵ ساله به تازگی می آموزند که اصول و قوانین هستند که اساس هر بازی را تشکیل می دهند. اگر هر کسی بخواهد برای خود قانون وضع کند افراد نمی توانند با هم بازی کنند و بازی دیگر لذتی نخواهد داشت. او هر چه زودتر این درس را بیاموزد همینطور که بزرگ می شود از بازی با سایر کودکان بیشتر لذت خواهد برد.
کودکان در بازی و رقابت یاد می گیرند که نباید خودپسندانه رفتار کنند و در مقابل کودک می داند که نباید ناراحتی غیر قابل قبول بروز دهد. این نه تنها درس با اهمیتی برای کودکتان است بلکه مهم است که آن را در کودکی بیاموزند.
هرچه کودکتان بزرگ تر شود دشوارتر می توان به عقب برگشت و به کودک آموخت که بازنده خوبی باشد.
منبع:
دلگرم
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼