پاسخ به پرسش های کودکانه، ساعت چند برمیگردی؟
در وهلۀ اول می توانیم بگوییم که فرزند شما بدون هیچ دلیلی این سؤال را می پرسد.
هکتور ساعت کاری منظمی ندارد. او می گوید: بچه های من، آنجلا (۸ ساله) و ادوین (۶.۵ ساله)، هر روز بعد از مدرسه به من زنگ می زنند و می پرسند (یا بهتر بگم نق می زنند)، کی از سر کار برمی گردی؟ به دلیل اینکه ساعت برگشت من به خانه هر روز تغییر می کند، این سؤال واقعاً آزاردهنده است.
در واقع این سؤال پدر و مادرها را آشفته می کند و حتی بعضی از آنها پس از شنیدن آن، احساس گناه می کنند. برخی از آنها هم از شنیدن این سؤال عصبانی می شوند.
پی بردن به مفهوم سؤال
در وهلۀ اول می توانیم بگوییم که فرزند شما بدون هیچ دلیلی این سؤال را می پرسد. او فقط کنجکاو است که بداند شما کی به خانه می آیید، فقط همین.
ولی اگر فرزندتان مدام این سؤال را پرسید، دیگر نمی توان گفت هیچ دلیلی برای آن وجود ندارد؛ بلکه ممکن است فرزندتان این سؤال را به این دلیل بپرسد که شما مانند هکتور ساعات کاری منظمی ندارید و نمی داند که چه موقع شما را خواهد دید.
او نه تنها دوست دارد زمانی را با شما سپری کند؛ بلکه ممکن است در انجام تکالیفش هم به کمک شما نیاز داشته باشد و یا اینکه می خواهد با شما دربارۀ برخی مسائل و مشکلات صحبت کند.
اگرچه مسئله دوری از پدر و مادر در سال های پایانی دبستان خیلی عادی نیست؛ اما ممکن است آثارش از سال های گذشته، هنوز در ذهن فرزندتان باشد که بیانگر خشم و عصبانیت او به دلیل دور بودن از شما به مدت طولانی است.
شاید فرزندتان این سؤال را به خاطر دوست نداشتن پرستار یا شخصی که از او نگهداری می کند، بپرسد. شاید آن شخص خیلی سختگیر، بداخلاق و غیرقابل تحمل باشد. امکان دارد زمانی که شما خانه نیستید، اوضاع خانه خیلی آشفته باشد یا خواهر و برادرها با یکدیگر بدرفتاری کنند.
دلیل دیگری که بچه ها این سؤال را می پرسند؛ این است که شاید شما وقت زیادی را بیرون از خانه می گذرانید. آیا ساعات کاری شما زیاد است؟ شاید شما زمان زیادی را برای بودن در کنار فرزندتان اختصاص نمی دهید.
منطقی نگاه کردن به این مسئله، کار سختی است، اما اگر فرزندتان مرتب از شما می پرسد که چه ساعتی به خانه می آیید، در حقیقت زنگ خطری برای شماست و نشان می دهد که زمان زیادی را به فرزندتان اختصاص نمی دهید.
بهترین پاسخ
بهترین راه حل برای به حداقل رساندن دفعاتی که فرزندتان این سؤال را می پرسد، این است که قبل از اینکه او فرصتی برای پرسیدن این سؤال پیدا کند، خودتان زمان برگشت تان را بگویید، مثلاً هر روز بعد از اینکه فرزندتان از مدرسه آمد به او زنگ بزنید و بگویید که چه ساعتی خانه هستید.
اگر برنامه تان تغییر کرد، زنگ بزنید و به او خبر دهید. گرچه این کار تا حدودی سخت است؛ اما باعث ایجاد رابطه ای صمیمانه و مستحکم بین شما و فرزندتان می شود.
بیایید نگاهی به آینده بیندازیم. وقتی فرزندتان به سن نوجوانی می رسد، از او انتظار دارید که دیر آمدنش به خانه را به شما اطلاع دهد و بگوید که کجاست و چه موقع برمی گردد.
این تنها در صورتی ممکن است که خودتان سال ها قبل زمانی که او بچه بود، این کار را انجام داده باشید. در واقع می توانیم بگوییم بچه ها بسیاری از رفتارها را از خود ما یاد می گیرند.
این تکنیک زمانی که فرزند شما دچار اضطراب ناشی از جدایی می شود نیز مؤثر است. اگر او برنامۀ شما را بداند؛ دیگر نگران نخواهد بود و به جای فکر کردن به اینکه شما کجا هستید و کی می آیید، به کارهای دیگری می پردازد.
اگر فرزند شما علاوه بر اینکه همواره این سؤال را می پرسد از پرستار یا وضعیت خانه هم شاکی است، باید در مراقبت از او تجدید نظر کنید. بچه های راضی و خوشحال در نبود پدر و مادرشان خیلی دلتنگ نمی شوند و از این موضوع گلایه نمی کنند. در واقع بچه های گروه سنی بالاتر از دبستان، نمونه های فوق العاده ای هستند.
زمانی را برای صحبت کردن با فرزندتان در رابطه با پرستارش اختصاص دهید، ویژگی های مثبت و منفی پرستارش را جویا شوید و از او بپرسید که چه چیزی باعث می شود همیشه این سؤال را بپرسد و از این وضعیت ناراضی باشد.
سعی کنید دربارۀ شخصی که از فرزندتان نگهداری می کند، منصف باشید، خصوصاً اگر پدربزرگ و مادربزرگ او باشند. سپردن مسئولیت نگهداری بچه های کوچک به پدربزرگ و مادربزرگ ها، مشکلی ایجاد نمی کند، اما در سنین بالاتر می تواند مشکل ساز باشد.
در پایان اگر فرزندتان به دلیل این که شما بیشتر وقت ها در خانه نیستید، این سؤال را می پرسد، باید این گونه به او پاسخ دهید: امروز خیلی زود به خانه برمی گردم و فردا شب هم اصلاً بیرون نمی روم، تمام فردا شب را با هم خواهیم بود و هر کاری که تو دوست داشته باشی، انجام خواهیم داد.
اگر فرزندتان حتی با اینکه وقت زیادی را با او می گذرانید؛ دوباره این سؤال را پرسید، چگونه باید به او پاسخ بدهید؟ در چنین مواقعی شما باید چند ساعتی را با دوستانتان به تنهایی بگذرانید تا از نق زدن های او راحت شوید، برای این کار می توانید پاسخ سؤالش را اینگونه بدهید:
"من با دوستانم به تفریح و گردش رفته ام، سه ساعت دیگر برمی گردم، پرستارت مسئولیت مراقبت از تو را به عهده دارد، بنابراین دیگه به من زنگ نزن، اگر این کار را کردی، جوابت را نخواهم داد.
اگر حادثۀ غیرمنتظره ای اتفاق افتاد؛ برایم پیغام بگذار، پیغام هایم را چک می کنم و بهت زنگ می زنم. اما اگر حادثه ای جدی پیش آمد، مثلاً پرستارت از حال رفت، بهتره قبل از اینکه به من زنگ بزنی، به اورژانس زنگ بزنی. دوستت دارم، خداحافظ".
بعد تلفن را قطع کنید و دیگر تماس او را جواب ندهید.
منبع:
کودک آنلاین
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼