دوستی والدین با فرزندان، قیمه ها را نریزید تو ماستها!
بسیاری از پدر و مادرها از اینکه فرزندانشان حرف آنها را گوش نمیکنند گله دارند.
بسیاری از پدر و مادرها از اینکه فرزندانشان حرف آنها را گوش نمیکنند گله دارند.اگر از هرکدام از والدین بپرسید و صادقانه بخواهند جواب دهند، اکثر قریب به اتفاق با این جمله همنوا هستند که «ما فرزندانمان را دوست داریم»
اما سوال اینجاست چرا وقتی فرزندمان را دوست داریم بعضی وقتها درک کارها و تقاضاهای او برایمان سخت است؟ همه ما فکر میکنیم دوست داشتن برای متقاعد کردن فرزند جهت رسیدن به هنجارها و یا عمل به خوبها و دوری از بدی و زشتیها کفایت میکند، یا سادهتر اینکه بیشتر والدین به این باور اعتقاد دارند که دوست داشتن و دوست بودن یکی است، در صورتی که واقعیت این نیست ممکن است فردی فرزند خود را خیلی زیاد دوست دارد ولی دوستش نباشد.
فراهم آوردن وسایل مورد نیاز و یا فضای مورد دلخواه برای فرزند از روی دوست داشتن، اصلا به معنی دوست بودن نیست و حتی ممکن است فرزند بعدها این را از وظایف اصلی پدر و مادر بداند و در شرح وظایف پدر و مادر بیشتر از این موردی به ذهنش نسپارد، که اکثر پدر و مادرهای دلسوز از روی دوست داشتن زیاد با فرزندان خود به این صورت رفتار میکنند و فکر میکنند دوست فرزندانشان نیز هستند.همه خوب میدانیم تاثیر یک دوست بر فرد خیلی بیشتر از خانواده است و یا به راحتی بگویم بیشتر از هر شخص دیگر است، پس لازم است علاوه براینکه فرزندانمان را دوست داریم با کمی همت و دقت و حوصله با فرزندانمان دوست باشیم.دوست بودنهای والدین با فرزندان، کمی با سایر دوستیها فرق دارد، سایر دوستیها شاید احساس مسئولیت و یا نقطه هدفی را مشخص نکرده باشد اما دوستی والدین با فرزندانشان توام با احساس مسئولیت و رسیدن به نقطه مطلوب هدف است.
برای مثال، صرف یک عصرانه در کنار خانواده در محیط یک پارک آرام و نزدیک منزل، با خانواده در سینما یک فیلم آموزنده و مفید تماشا کردن، با خانواده به کوه رفتن، با خانواده در پارک قدم زدن و از خاطرات کودکی و لحظات شیرین زندگی گفتن، با خانواده بازیهای دسته جمعی در محیطهای مناسب انجام دادن مانند توپ بازی و... این فضاها میتواند بهترینهای یک فرد باشد و موجب پیوند روابط دوستی بین فرزند و والدین میشود.دوست خوب به روحیات دوستش آشنا هست؛ اگر ابراز تمایل به داشتن یک خرس عروسکی بزرگ کرد نباید به صراحت به فرزندمان بگوییم بزرگ شدی، یا اینکه نمیخرم، بلکه باید برایش وقت گذاشت و با او رفت و آن عروسک مورد علاقه اش را دید و حسن انتخابش را تحسین کرد و به او بگوییم که چون دوستش داریم میخواهیم بقیه مغازههای عروسک فروشی را هم ببنیم و سپس راهی بازارهای گوناگون نزدیک و اگر میسر بود بعضا دور شد و در این مسیر حرفهای آموزنده به فرزندمان بزنیم و او را از برخی از واقعیتهای جامعه که متناسب با سن وی است، آشنا کنیم.فرزندان، مسئولیت پذیر آینده روشن تری دارند، توصیه میکنم حتما فرزندانتان را از همان دوران کودکی و در محیط خانواده
مسئولیت پذیر کنید و بهترین راه نیز مشارکت دادن فرزندتان در کارهای گروهی است.
در این اقدام ابتدا باید به ظرفیتهای مسئولیت پذیری فرزندتان دقت کنید، اگر سن ۳ سال دارد، میتوانید برای جابجایی چیزهای سبک و یا آوردن آنها به سمت شما از آنها مشارکت طلبید، برای مثال، آوردن گوشی همراه که در دسترس باشد، آوردن کنترل تلویزیون و یا هرچیز که امکان جابجایی برای فرزندتان وجود داشته باشد. اما در سنین نوجوانی و جوانی شرایط طور دیگری میشود این موارد باید جای خود را به ظرف شستن نوبتی، جارو زدن خانه در نوبت خاص، مساعدت در امر خانه تکانیهای عید یا مناسبت ها، به این صورت که نظافت قسمت خاصی از منزل را به عهده وی بگذاریم، تقسیم خریدهای بیرون از منزل متناسب با سن فرزندمان و...اگر میخواهید فرزندتان در انجام کارهای خوب پیش دستی نماید و زبانزد باشد حتما وقتی کارهای خوب او را دیدید همیشه، وی را تشویق کنید، فرزندتان نسبت به انجام آن کارها احساس بهتری پیدا میکند و همیشه پیش قدم است به شرطی که خودتان را مستثنی از انجام آن کار خوب ندانید و اینکه خلاف آن کار را انجام ندهید.
هوشیار باشید که فرزندانتان در خصوص عدم صداقت والدین بسیار هوشیارتر هستند و صداقت رفتار با فرزندانتان را سرلوحه اقدامات خود قرار دهید.در بند آخر دوستی با فرزند، توصیه میکنم اگر میخواهید فرزندتان همیشه و در همه حال موفق باشد او را بایک دوست بالاتر و قدرتمند یعنی «خدا» آشنا کنید.علاوه براینکه خودتان نماز میخوانید و در این خصوص بیشترین اهمیت را برای نماز قائل هستید وی را نیز تشویق به نماز خواندن کنید اینکار باعث خواهد شد علاوه بر فوائد معنوی که شامل حال فرد و خانواده اش میشود؛ نظم و ترتیب، قدرت سپاسگزاری، احترام گذاشتن را برای فرد به ارمغان بیاورد.توصیه مهم دیگر این است که والدین تحت هیچ شرایطی اختلافات احتمالی کوچک یا بزرگ خود را در حضور فرزندانشان بازگو و یا مورد انتقاد قرار ندهند و صد البته که اگر به جای اختلافات، زوج به نقاط مشترک یکدیگر بپردازند و دائم در حال بازگو کردن این موارد باشند زندگی شیرینی خود را دوچندان خواهد کرد.
منبع:
سلامت نیوز
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼