چگونه با کودکان حسود رفتار کنیم؟
اگر کودک دو ساله شما نوزادتان را زد، دست او را به حالت نوازش بگیرید و بگویید «او تو را دوست دارد» و به او کمک کنید که احساسات مثبت محبت و دوستی خود را به سطح بیاورد.
اگر کودک دو ساله شما نوزادتان را زد، دست او را به حالت نوازش بگیرید و بگویید «او تو را دوست دارد» و به او کمک کنید که احساسات مثبت محبت و دوستی خود را به سطح بیاورد.
حسادت از میل کودک به تنها محبوب«مادر »سرچشمه می گیرد .این میل بقدری در کودک می جوشد که هیچ رقیبی را تحمل نمی کند.وقتی کودک دیگری به دنیا می آید با آن به رقابت می پردازند. تا عشق و علاقه انحصاری پدرو مادر را از دست ندهند. بچه ها در اثر اینکه بیشتر یا کمتر مورد توجه والدین خویش قرار می گیرند در خانه نسبت به هم حسادت می ورزند وقتی بچه ای متولد می شود خواهران یا برادران بزرگتر او از این جهت که محبت مادر متوجه نوزاد می شود ناراحت می شوند و نسبت به او حسادت می ورزند.
قبل از ورود به مدرسه بچه ها حسادت خود را نسبت به کودک کوچکتر از خود به صورت کتک زدن او نشان می دهند، گاهی حضور اورا در خانه ندیده می گیرند و وجود او را انکار می کنندو یا گاهی اوقات حسادت خود را به صورت تغییر رفتار خود نشان می دهند.
مثلاً رختخواب خود را تر می کند و یا به مکیدن شست خود مبادرت می ورزد. و گاهی اوقات از خوردن غذا خود داری می کند و یا از برخورد با اشیاء ترس نشان می دهند هدف بچه ها از اجرای اینگونه اعمال ،جلب توجه مادر و منحصر نمودن علاقه و محبت او نسبت به خویشتن است در حقیقت آنها از این وسیله دفاعی برای برخورد با موقعیت نامطلوب استفاده می کنند.
تفاوت فرزند اول با بقیه فرزندان
بررسیها نشان داده وقتی فرزند دوم یا سوم یک خانواده متولد میشود، فرزند اول معمولا ۲ راه پیش رو دارد؛ یا خود را شبیه به فرزند کوچکتر کند تا بتواند توجه والدین را به خود جلب کند یا شبیه به والدیناش شود و با مراقبت از فرزند کوچکتر توجه والدین را نصیب خود کند.
اغلب کودکان راه دوم را میپسندند و خود را شبیه آدم بزرگها میکنند و به عبارتی مسوولیت فرزند کوچکتر را میپذیرند. آنها خود را الگو میدانند و پایبند به ارزشها هستند. به همین دلیل موفقترند! بچههای اول بیشتر آلرژی میگیرند!بررسیها نشان داده احتمال ابتلا به آلرژی در کودکان اول خانواده بیش از سایر کودکان است زیرا در اولین زایمان میزان ایمونوپروتئینیهایی که وارد خون نوزاد میشود بیشتر است و میتواند عامل ابتلا به آلرژی و تغییرات هورمونی باشد. میزان این مواد در زایمان دوم و سوم به مرور کاهش مییابد.
کنارهگیری و در خود فرورفتن
برخی کودکان با داشتن طبیعتی حساستر و درون گرایانهتر، نیاز به ابرازمحبت و توجه و اطمینانبخشیدن مجدد بیشتر دارند.این نیاز درچنین کودکانی حتی بیشتر از نیاز کودکانی است که احساساتشان را با اعمال خشمآلود نشان میدهند.
در دراز مدت کودکانی که به تولد بچه بعدی خانواده با کنارهگیری بیشتری واکنش نشان میدهند، با دشواری بیشتری در زندگی آینده سازگار خواهند شد. در این کودکان رفتارهای برگشتی به زندگی کودکی، عدم علاقه به بازی و وابستگی بیشتر به مادر دیده میشود.
با کودکی که جرات ندارد مستقیما نشان دهد که چه چیزی او را اذیت میکند، بهتراست حرف بزنید و نشان دهید که او را درک میکنید: من میدانم که گاهی تو احساس عصبانیت نسبت به خواهر کوچولویت داری و از دست من عصبانی هستی چون من از او مراقبت می کنم.
اگر او پس از مدتی پاسخی نداد، سعی کنید از فرد دیگری در خانه برای مراقبت از کودک کوچکتر کمک بگیرید تا وقت بیشتری را صرف کودک بزرگتر کنید. به این ترتیب شاید بتوانید اشتیاق گذشته او به زندگی را ازطریق توجه مستقیم دوباره به خود او به دست آورید.
درصورتیکه کودک به بدرفتاریهای شدید، کنارهگیری شدید یا شیطنتهای شدید به طور مداوم ادامه دهد، بهتراست با یک روانشناس کودک مشورت کنید.
سن حسادت کودکان چند سالگی است؟
حسادت در میان بچه ها در سالهای سوم و چهارم زندگی بیش از سایر اوقات است. بچه های باهوش تر بیشتر از بچه های کم هوش حسادت می ورزند بچه ها ئیکه اختلاف سنی آنها از یکسال و نیم تا سه و نیم باشد بیشتر حسود هستند. بچه های اول معمولاً بیشتر از بچه های دیگر حسادت می ورزند زیرا آنها مدتها گل سرسبد خانواده محسوب می شوند و علاقه و محبتهای افراد خانواده متوجه آنها بوده است.
اشکال مختلف بروز حسادت
کودکان حسادت خود را به اشکال مختلف بروز میدهند. برخی بصورت آشکارا صدمه میزنند. برای مثال نوزاد جدید را لت کرده یا تیله میکنند و برخی به علت ترسی که از والدین دارند به طور مستقیم صدمه نمیزنند بلکه در خیال و ذهن خود به او آسیب میرسانند. و بعضی دیگر از کودکان در خانه شروع به آزار و اذیت دیگران میکنند و دچار کابوسهای شبانه، ناخن جویدن و شباِدراری میشوند.
شیطنت بیجا هم یک نمونه آشکار و قابل لمس است.مادر در حال شیردادن به نوزاد است. فرزند بزرگتر درحالی که به او نگاه میکند، باقی مانده غذایش را کامل روی زمین میریزد یا لباسهای تمیزو مرتب شده را همه جا پراکنده میکند.
درک این که این شیطنت تحریکآمیز عمدا انجام شده، آسان است. کودک با ابراز خشم در جستوجوی توجه است. سخت است که عصبانیت خود را کنترل کنید، ولی او ازشما میخواهد که عصبانی شوید.
گاهی میتوانید حسادت کودک را به شکل کاملا وارونه آن ببینید. او کاملا دلمشغول کودک میشود. وقتی اسباببازی میبیند، میگوید «بچه کوچولو، اسباب بازی دوست دارد» یا وقتی بچهها را میبیند که دوچرخهسواری میکنند، میگوید «بچه کوچولو هم دوچرخه دارد»، دراین شرایط برخی والدین ممکن است بگویند که هیچ نگرانی در مورد حسادت بچه بزرگشان ندارند چرا که او شیفته کودک جدید است.
حسادت ممکن است به صورتهای غیرمستقیم یا فقط درشرایط خاص دیده شود.او ممکن است بجه را محکمتر از همیشه بغل کند. ممکن است در خانه به نظر برسد که شیفته کودک است، اما وقتی دیگران بچه را تحسین کنند، او شروع به بیادبی کند.
ممکن است ماهها هیچ همچشمی نشان ندهد، اما وقتی نوزاد بزرگتر شد و به یکی از اسباببازیهایش دست زد، رفتار او دگرگون شود.
معمولا این تغییر احساسات زمانی آشکار میشود که کودک کوچکتر شروع به راه رفتن میکند.
دلیل حسادت کودکان
ورود نوزاد دوم
ورود نوزاد دوم در خانواده برای کودک یک بحران بزرگ را بوجود می آورد. او که تا آن زمان مورد توجه والدین بوده است با آمدن نوزادی دیگر موقعیتش را در خطر می بیند، این وظیفه والدین است که با رفتارهای مناسب خود محیط را برای او آرام نگاه دارند و با محبتشان وضعیت کودک را متعادلتر کنند.
مقایسه میان فرزندان
هر فردی دارای قابلیتها و توانایی های ویژه خود است. یک کودک ممکن است در زمینه های خاصی پیشرفت چشم گیری داشته باشد کودکی دیگر در آن حد استعداد شکوفایی از خود نشان دهد. ولی این مسئله نباید باعث تضعیف کودک دوم شود.
اگر دوست دارید فرزند شما بیشتر تلاش کند و یا آداب و رسوم معاشرتی را بهتر رعایت کند بهتر است از راه تشویق اقدام به این کار کنید نه سرزنش و مقایسه او با دیگران. در غیر این صورت حس خشم و حسادت را در کودک به وجود می آورید.
اول بودن بهتر است یا آخر بودن؟
بچه اول بودن یا بچه دوم بودن، خواهر بزرگتر داشتن یا برادر بزرگتر؟ از نظر بسیاری افراد این دو بسیار از هم متفاوت است و بر زندگی آتی فرد تاثیر میگذارد. خیلیها میگویند بچه اول بودن مصیبتی است و ترجیح میدهند تهتغاری باشند. برعکس برخی معتقدند بچههای اول همیشه خوشبختترند. بهترین جایگاه کجاست؟ اول بودن، وسط بودن یا تهتغاری؟
وقتی بچه اول به دنیا میآید، مرکز توجه والدین است و زندگیشان را زیرورو میکند. کمی نمیگذرد که مجبور میشود جایگاهش را به فرزند بعدی بسپارد. با این حال این موضوع سبب سرخوردگی نمیشود. شاید حس حسودی در ابتدا وجود داشته باشد اما سپردن جایگاه به دیگری به معنی پس رفتن نیست.
حسادت به خواهر و برادر بعد از دوران نوزادی
حسادت نسبت به خواهر و برادر بعد از دوران نوزادی به علت رفتارهای نادرست اطرافیان ایجاد میشود. حسادت در کودکی که والدین او را به طور مستقیم یا غیرمستقیم با خواهران و برادران دیگر او مقایسه میکنند یا مورد توجه بیش از حد پدر و مادر هستند شدیدتر است.
یکی از شایعترین واکنشهایی که اغلب کودکان موقع بروز عامل رقابت از خود نشان می دهند حسادت است. شناخت و درمان این نوع واکنش ها در کودکان حایز اهمیت است زیرا این حالت علاوه بر ایجاد عصبانیت، تنفر و احساس خود کم بینی ،باعث می شود که در سنین بالاتر شخص به علت این اخلاق ناپسند در محیط و اجتماع تنها بماند.
یک عوامل موثر در پیدایش حسادت
یکی از عوامل موثر در پیدایش حسادت در سنین بالاتر عدم اتخاذ یک روش در تنبیه و تشویق بچه ها است.اگر ذهن بچه های بزرگتر را برای تولد نوزاد آماده کنند کمتر نسبت به نوزاد حسادت می ورزند گاهی بچه ها نسبت به اعضاء خانواده یا افرادی که مانع مصاحبت مادر با ایشان می شوند حسادت می کنند. به تدریج که بچه از محیط خانواده دور می شود و با افراد بیشتری ارتباط پیدا می کند، حسادت او نسبت به برادران و خواهران خود کم می شود.
پس از ورود به مدرسه و شرکت در کلاس حسادت بچه ها نسبت به افراد همسن و همکلاسی ظاهر می شود معمولاً شاگردانی که توجه معلم را به خود جلب می کنند و در دروس و یا ورزش و اموراجتماعی بیشتر از دیگران فعالیت می نمایند مورد حسادت افراد همسن و یا همکلاسی خود واقع می شوند.
حسادت بچه ها در انتقاد از کارهای یکدیگر، در جرو بحث، مزاحمت، مسخره کردن، آزار رسانیدن و تحریک افراد به ضد یکدیگر ظاهر می شود در بسیاری از موارد بچه ها حسادت خود را به صورت طعنه زدن، بی اعتنایی، خیالبافی دروغ و تقلب ظاهر می سازند. محیط خانه و مدرسه نباید رقابت و هم چشمی را تشویق کند زیرا رقابت باعث پیدایش حسادت می شود ایجاد روح همکاری درمیان بچه ها و شرکت دادن آنها در بحث و مناظره منطقی مانع پیدایش حسادت درمیان ایشان خواهد شد.
البنه مهم است بدانید که والدین در بروز شدت یا کاهش حسادت و رقابت بین کودکان خود نقش مهمی به عهده دارند والدین باید حسادت کودکان خود را بپذیرند و کوشش کنند که با محبت و صرف وقت حسادت کودک خود را کاهش دهند.
راه های پیشگیری از حسادت در کودکان
برای پیشگیری از حسادت در کودکان والدین باید بدانند که «کیفیت» محبت برای کودکان اهمیت دارد نه «برابری» محبت.بسیاری از راهنمایی های متداول امروزی به والدین، دنیای هیجانها را نادیده می گیرد در حالیکه کودکانی که والدینشان پیوسته آموزش هیجان را به کار می برند وضعیت جسمانی بهتر، نمرات تحصیلی بالاتر و سازگاری بیشتری با دوستان خود دارند، مشکلات رفتاری و خشونت کمتری نشان می دهند و در کل از سلامت هیجانی بیشتری برخوردارند.آموزش هیجان به کودکان شامل پنج مرحله است که در این چگونه به آن میپردازیم.
آگاهی از هیجانهای کودک
یعنی هوشیار بودن نسبت به وجود هیجانها در دیگران. بیان نکردن علاقه، خشم یا ناراحتی به این معنا نیست که کودک آنها راتجربه نمی کند. برای آگاهی از هیجانات کودک ابتدا باید به هیجانات خود واقف باشید. والدینی که سعی می کنید هنگام اضطراب ، صبور و مهربان باشید یا زمانیکه عصبانی هستید به اجبار لبخند بزنید در حال انکار احساس خود می باشید.
این کار کمکی به شما نخواهد کرد بلکه شدت فشار روانی شما را افزایش می دهد. در کودکان نیز چنین اتفاقی می افتد پس لازم است شرایط بروز هیجانات را برایشان فراهم کنید و اجازه بدهید با آنها خود روبرو شوند. اگر فکر می کنید کودکتان احساس ناراحتی، ترس یا خشم می کند بهتر است تلاش کنید خودتان را به جای او بگذارید تا دنیارا از دیدگاه او ببینید.
این کار کمک میکند بفهمید وقتی برادر کوچکترش دفتر تکالیفش را پاره می کند چه احساسی به او دست می دهد و به جای اینکه سرزنشش کنید که چرا دفتر را جلوی دست برادرش قرار داده راه حلی برای رفع این معضل پیدا کند.
شناخت هیجان به عنوان فرصتی برای گفتگو و آموزش
برخی والدین تلاش می کنند تا احساسات منفی فرزندان را نادیده بگیرند به این امید که این احساسات از بین خواهد رفت. اما این شیوه به ندرت کار ساز است. برعکس زمانی از بین خواهد رفت که کودک بتواند در مورد آنها صحبت کند. و احساس کند دیگران او را درک می کنند.
بهترین زمان آموزش هیجان هنگامی است که هیجان کودک بالا می گیرد. اگر کودک پنج ساله شما از رفتن به مطب دندانپزشکی می ترسد بهتر است ترس او را پیش از رفتن بررسی کنید تا اینکه صبر کنید بر روی صندلی دندانپزشکی بنشیند و گریه و زاری کند.
گوش دادن همدلانه و پذیرش احساسات کودک
هماهنگی با هیجانهای کودک مستلزم توجه داشتن به زبان بدن، حالات چهره و حرکت بدن اوست. همانطور که وی احساسش را ابراز می کند آنچه که شنیده یا فهمیده اید به او انعکاس دهیدتا مطمئن شود با دقت به او گوش می دهید و احساساتش را می پذیرید. در میان گذاشتن نمونه هایی از زندگی خودتان می تواند شیوه ای اثر بخش در نشان دادن درک شما باشد.
وقتی کودک شما به خاطر کادویی که خواهر کوچکترش گرفته ناراحت است به جای سرزنش کردن احساس حسادتش به او بگوئید" من هم وقتی کوچیک بودم و خواهر یا برادرم هدیه ای می گرفت حسودی می کردم". با این کار او مطمئن می شود چنین احساساتی پذیرفتنی هستند. برای آرام کردنش بگوئید" تو هم حتما روز تولدت هدیه ای خواهی گرفت".
نامگذاری هیجان
وقتی کودک هیجانزده است مهمترین گام آموزش، یاری با او در نامیدن این هیجان است نه به این معنا که چه احساسی باید داشته باشد بلکه یافتن کلمات و واژه هایی که به وسیله آنها هیجانش را بیان کند.
در نمونه بالا شما به او کمک می کنید تا احساس ناخوشایندش را حسادت بنامد. کودک هر قدر دقیقتر بتواند این کار را انجام دهد بهتر است. برای مثال اگر فرزند شما خشمگین باشد افزون بر خشم ممکن است احساس ناتوانی، سردرگمی، حسادت، مورد عهدشکنی قرار گرفتن نیز داشته باشد و یا همراه با احساس غمگینی، حس آزردگی، نادیده گرفته شدن و دلگیری نیز وجود داشته باشد.
کمک به حل مسئله
بسیاری والدین زمانی که کودکشان با مشکلی روبرو شده سریع راه حلی تعیین می کنند و به خورد کودک می دهند. آخرین گام آموزش هیجان حل مسئله توسط خود کودک است و والدین در اینجا نقش راهنما را برعهده دارند.
برای این کار ابتدا حد و مرز رفتاری را برای وی تعیین کنید تا بتواند راه حل مناسب ارائه دهد. مثلا می توانید بگوئید: :"از اینکه برادرت دفترت را پاره کرده عصبانی هستی، من هم اگر به جای تو بودم عصبانی می شدم، اما تو اجازه نداری او را کتک بزنی. به جای این کار چه کار دیگه ای می تونی انجام بدی؟"
راه های درمان حسادت در کودکان
ذهن کودک را نسبت به تولد یک نوزاد جدید آماده کنید، به گونهای که کودک احساس کند خواهر یا برادری که تازه متولد شده است به منزله نوعی ثروت است و باید به داشتن او افتخار و خوشحالی کرد.
با کودک خود ساده و رُک صحبت کنید. مثلاً به او بگویید: «برادرک/خواهرک تو چون نمیتواند خودش غذا بخورد باید به او غذا داد و به همین خاطر ما گاهی مجبور میشویم وقت بیشتری را با او بگذرانیم. پس هر وقت ناراحت شدی، بگو.»
هرگاه کودک را در موقع صدمه زدن به نوزاد دیدید، فوراً او را از این کار بازدارید و راجع به انگیزهی او از این کار صحبت کنید. مثلا به او بگویید: «فکر میکنی که او نمیگذارد تو را دوست داشته باشم؟ همه وقت مرا گرفته؟ هر موقع از دستاش عصبانی بودی بیا و به من بگو.»
اگر کودکی به دلیل مریضی یا معلولیت به توجه بیشتری نیاز دارد، دلیل توجه به این فرزند برای دیگر کودکان توضیح داده شود تا حس حسادت ایجاد نشود.
تلاش نکنید تا تفاوت بین کودکان را در خفا انجام دهید، زیرا کودکان به سرعت متوجه این تبعیض میگردند. نکتهی مهمی که باید به آن توجه کرد این است که وقتی را که با یکی از کودکان خود میگذرانید سعی کنید فقط با او باشید و به او تمرکز کنید.
در آن لحظه به کودک خود اجازه دهید احساس کند که او تنها فرزند خانواده است. وقتی با یکی به گردش میروید فکر تان را معطوف فرزند دیگر تان نکنید؛ دائماً راجع به او صحبت نکنید؛ برایش هدیه نخرید؛ و آن لحظات را به طور کامل در اختیار کودکی که با شما هست، باشید.
به کودکان خود یاد بدهید که در زندگی برای بدست آوردن خیلی چیزها صبر پیشه کنند. اصل صحت روانی این است که نقاط ضعف را شناسایی کرده و با آنها مبارزه کنید. هر چه افرادی که حسادت میورزند مهارتهای بیشتری کسب کنند، به همان اندازه کمتر حسادت میکنند و این حسادت در عوض منجر به تلاش و کوشش بیشتر میشود.
اگر این احساسات سرکوب شود، بیشتر به روحیه او صدمه میزنند و طولانیتر باقی میماند تا این که آزادانه اجازه ابراز داشته باشد.
در این حالت، شما به عنوان والدین سه وظیفه متفاوت و به هم مرتبط دارید:
از نوزاد کوچک حمایت کنید تا آسیبی نبیند. به کودک بزرگتر نشان دهید که او اجازه ندارد به احساسات بد خود عمل کند و به او اطمینان ببخشید که شما همچنان او را دوست دارید و او واقعا پسر یا دخترخوبی است.
وقتی شما مواظب فرزند بزرگتر خود هستید که صدمهای به فرزند کوچکتر نزند، نه تنها از فرزند کوچکتر مراقبت کردهاید، بلکه جلوی رنج بیشتر فرزند بزرگتر را هم گرفتهاید؛ چرا که هر بار آسیب رساندن به خواهر یا برادر هر قدرجزئی، در کودک احساس گناه بیشتر ایجاد میکند و موجب رنج بیشتراو میشود.
درچنین موقعیتهایی برای والدین فرصتی فراهم میشود که به کودک بگوید احساساتش قابل درک و قابل قبول است، فقط او اجازه ندارد که براساس آن احساسات عمل کند.
شما میتوانید وقتی در حال گرفتن وسیلهای هستید که در دست اوست و میخواهد مثلا به خواهر کوچکش حمله کند، او را در آغوش بگیرید و بگویید: میدانم گاهی تو چه طور احساس میکنی، آرزو می کنی که بچه دیگری اینجا نبود که من و پدرت مجبور باشیم از او مراقبت کنیم. اما نگران نباش. ما تو را هم همان قدر دوست داریم. حتی به تو نیاز داریم که به ما در مراقبت از او کمک کنی.
قراردادن احساسات کودک در قالب کلمات، به او کمک میکند که به آنها غلبه کند. شما میتوانید به او بگویید «من میدانم که تو خشمگین هستی و دلت نمیخواهد که این برادر کوچولو را میداشتی، اما صدمه زدن به او چیزی را حل نمیکند» یا این که «من تورا دوست دارم و همیشه دوست خواهم داشت. تو و برادرکوچولویت را».
اگر کودک دو ساله شما نوزادتان را زد، دست او را به حالت نوازش بگیرید و بگویید «او تو را دوست دارد» و به او کمک کنید که احساسات مثبت محبت و دوستی خود را به سطح بیاورد.
به کودکان اجازه دهید که احساسات خود را صادقانه درباره دیگران ابراز کنند. به احساسات کودک کم بها ندهید. سعی نکنید با آنها بهگونهای حرف بزنید که گویی احساسات متفاوتی دارند. وقتی شما احساسات آنها را بپذیرید، آنها احساس میکنند که والدینشان احساسات آنها را خوب درک میکنند.
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼