خصوصیات والدین قاطع، انصافتان را جا نگذارید
پدر یا مادر مدبر و خردمند، متناسب با هر مرحله از رشد فرزند خود، مقرراتی که او باید از آنها اطاعت کند وضع می کنند.
پدر یا مادر مدبر و خردمند، متناسب با هر مرحله از رشد فرزند خود، مقرراتی که او باید از آنها اطاعت کند وضع می کنند. به این ترتیب در هر مرحله او حدودش را خواهد آزمود.
مثلاً اگر نگذارید نوزادان در جاهای نامناسب و پرخطر سینه خیز و یا چهار دست و پا بروند، البته گریه یا اعتراض می کنند؛ یا اگر در صف پرداخت فروشگاه به فرزند نوپای خود آبنبات ندهید، نق می زند؛ کودکان پیش دبستانی نیز از محدود شدن تماشای تلویزیون شکایت دارند. در هیچ یک از این موارد، ایرادی به تعیین حد و حدود وارد نیست.
پدر یا مادر باید اطمینان حاصل کنند که فرزندشان کارهایی را که برایش بهترین است انجام بدهد، حتی اگر با او در آن زمینه نظرهای متفاوتی داشته باشید. شما از او عاقل تر و با تجربه تر هستید؛ می توانید آینده را بهتر از او ببینید، می توانید فراتر و آنسوتر از زمان حال را در نظر بگیرید.
اگر کودک نباید در جاهای معینی سینه خیز و یا چهار دست و پا برود، تسلیم گریه هایش نشوید. احتمالاً او نمی تواند علت محدودیت را بفهمد. فقط به این خاطر که جلوی صندوقدار ناآرامی و بهانه جویی نکند برایش آبنبات نخرید. شما می دانید مواد قندی آسیب زیادی به او می زند، ولی او این مطلب را در نیافته است.
معمولاً به یکی از دو دلیل زیر بعضی از والدین چنانکه باید قاطع نیستند. بعضی در همۀ موارد تسلیم می شوند، زیرا تسلیم شدن آسان تر از مواجهه با مقاومتِ کودک هنگام اِعمال مقررات است.
والدین دیگر به این علت که نمی توانند ببینند فرزندشان از آنها برنجد و خشمگین شود تسلیم می شوند. اگر به این علت که فرزندتان هر بار که می خواهید مقررات را اعمال کنید درمانده و بیچاره تان می کند نمی توانید قاطع باشید و به او اجازه می دهید موقعیت را اداره کند، به دو دلیل نباید بگذارید این وضع ادامه بیابد:
اول
فرزندتان یاد می گیرد که اگر گریه کند شیون و زاری کند، قر بزند، اخم کند، یا جر و بحث کند، شما سرانجام تسلیم می شوید. این وادادنِ شما تشویقش می کند هربار همین کار را بکند. همۀ کودکان این وضع را تشخیص می دهند.
دوم
تسلیم شدن شما، پیامش این است که: مقررات چندان اهمیتی ندارد، حال آنکه شما می خواهید فرزندتان بداند هر مقررات وضع شده نقش و اهمیتی داشته است.
می شود نظرتان را راجع به مقررات معینی عوض کنید و آن را دیگر مهم ندانید، این اشکالی ندارد؛ ولی این مطلب را به او بگویید، نه اینکه بگذارید باور کند که مقرراتی وجود دارد ولی اجرا نمی شود.
گاهی انتظار و منتظر شدن، فرزندتان را عصبانی می کند. اگر نمی توانید تحمل کنید فرزندتان از شما برنجد یا خشمگین شود قاطع نیستید، باید بدانید گاهی دوست فرزند بودن با وظیفۀ فرزند پروری تداخل می کند. وقتی چنین می شود مسئولیت فرزند پروری آسیب می بیند.
البته وقتی فرزندتان از شما برنجد یا خشمگین بشود احساس خوبی ندارید. ولی اگر به مقررات یا تصمیمی که گرفته اید اطمینان دارید، از اطمینان برای تحمل رنجش و خشم او کمک بگیرید.
مثلاً به خود بگویید: بهتر است به خاطر آنکه مجبورش کرده ام بخوابد موقتاً از من عصبانی باشد تا اینکه صبح کسل و بدخلق بشود. کودک مجادله ای را که با او داشته اید خیلی زودتر از شما فراموش می کند.
اگر به خاطر تصمیمی که گرفته اید از دستتان عصبانی باشد، چندان ایرادی ندارد. معمولاً خشم و عصبانیت خیلی زود برطرف می شود؛ بچه ها مثل بزرگترها به احساسات و هیجانات خود نمی چسبند. حتی اگر خشم فرزندتان دیرتر از آنچه که انتظار دارید فروکش کند، باز هم دنیا به آخر نمی رسد. اگر ارتباط شما با او اساساً ارتباط خوبی باشد، مشاجره بر سر مقررات، تاثیر پایداری بر این ارتباط نخواهد گذاشت.
این فکر خوبی است که گاهگاهی تناسب مقررات خود را برای فرزندتان دوباره ارزیابی کنید. اگر منطق آنها هنوز استحکام دارد و هدف آنها همچنان معتبر است دلیلی برای تغییرشان وجود ندارد. اما اگر همسر یا فرزندتان به حق می گویند آن مقررات، هدفش را برآورده نمی سازد، نباید بر وجود آنها پافشاری کنید. قاطع بودن با انعطاف پذیر بودن و سختگیری متفاوت است.
گاهی بچه ها از مقررات پیشی می گیرند. مثلاً در حالی که اصرار داشتید فرزندتان هر شب قبل از خواب استحمام کند، حالا آنقدر بزرگ شده که دوش در صبح ها را ترجیح می دهد.
اگر باید هر روز دوش بگیرد چه فرقی دارد که این کار صبح انجام شود یا شب؟ مقررات جدید باید این باشد که در طول روز هر وقتی مناسب بداند دوش بگیرد.
یا اگر مقررات می گوید همۀ تکالیف باید پیش از شروع به بازی تمام شده باشد، حالا که بهتر می تواند وقتش را تنظیم کند منطقی تر آن است که فقط تاکید شود تکالیفش قبل از خواب تمام شده باشد و خودش بتواند تعیین کند چه وقت آنها را انجام بدهد.
تغییر به موقع مقررات می تواند به کودک نشان دهد که آنها بر مبنای منطقی پایه ریزی شده و می شوند، نه بر این مبنا که مسئول یا رئیس را تعیین کنند.
این نکته حائز اهمیت فراوان است، زیرا این باور که مقررات دارای منطق بوده و عادلانه است، کودکان را وامی دارد از خواستۀ والدین شان پیروی کنند.
برای فرزندتان مقرراتی وضع کنید و انتظاراتتان را روشن سازید و بعد بر آنها پافشاری کنید، مگر اینکه قانع شوید باید تغییر بیابند یا تصمیم بگیرید موقتاً استثنا قائل شوید.
در هر حال به خاطر داشته باشید که تصمیم برای اصلاح یا نادیده گرفتن موقت هر مقررات یا قانون بر عهدۀ شماست نه فرزندتان. البته همواره چنین تصمیمی را براساس دلایل موجود بگیرید، نه به این دلیل که تسلیم شدن از پایبند بودن به اصول راحت تر و آسان تر است.
قاطع باشید ولی انصاف را از یاد نبرید. این ترکیبی است که کارسازترین کاربرد را دارد.
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼