اختلال کم توجهی در کودکان، تاثیر لباس های نمادین!
طراحی لباس همواره برای کودکان از اهمیت خاصی برخوردار است زیرا پیرامون ابعاد روان شناختی این مقوله، لباس بر رفتار و عملکرد این افراد تاثیر گذار است.
طراحی لباس همواره برای کودکان از اهمیت خاصی برخوردار است زیرا بر اساس تحقیقات انجام شده پیرامون ابعاد روان شناختی این مقوله، لباس بر رفتار و عملکرد این افراد تاثیر گذار است. از اینرو طراحان باید دقت بیشتری در طراحی لباس این گروه سنی داشته باشند.
هر چند طراحی لباس طراحان در عملکرد و رفتار این گروه که سرمایه های آتی جامعه هستند، می تواند موثر باشد؛ اما از آنجایی که برخی از این کودکان به اختلال های عصبی- رشدی نظیر کم توجهی-بیش فعالی مبتلا هستند و با توجه به آمارهای ارایه شده از سوی سازمان های جهانی تعداد این گروه از کودکان روزبه روز افزایش است، لزوم توجه به طراحی لباس این دسته از کودکان اهمیت بیشتری پیدا می کند.
ساغر زاهدی، دانش آموخته کارشناسی ارشد رشته طراحی پارچه و لباس دانشکده هنر و معماری دانشگاه علم و فرهنگ با راهنمایی دکتر پروانه قاسمیان دستجردی و مشاوره دکتر احمد عابدی، با توجه به ابعاد روان شناختی، به تاثیر لباس بر سطح توجه کودکان مبتلا به اختلال کم توجهی-بیش فعالی پرداخته است.
او در این تحقیق با استفاده از مقیاس های کانرز، 60 نفر از کودکان بیش فعالی مقطع دبستان را شناسایی کرد و با توجه به دیدگاه شناخت پوششی، لباس هایی را در سه سایز برای آنها دوخت و در نهایت با پوشاندن این لباس ها و به کمک نرم افزار عملکرد پیوسته سطح توجه آنها را اندازه گیری کرد.
تجزیه و تحلیل داده های این پژوهش نشان داده اند که لباس بر اساس دیدگاه شناخت پوششی در سطح توجه کودکان مبتلا به اختلال کم توجهی-بیش فعالی موثر نبود و در بهبود سطح توجه آنان نیز دخالتی نداشت؛ نتیجه به دست آمده این پژوهش با نتایج پژوهش وومک در ارتباط با عدم تاثیر لباس در سطح توجه افراد همسو بود.
اما نتایج این پژوهش با نتایج پژوهش آدام و گالینسکی، لوپزپرز و دیگران و الیس و جنکینز در رابطه با تاثیر لباس بر عملکرد افراد ناهمسو بود. در تبیین این ناهمسویی می توان در درجه اول به تفاوت نمونه های این سه پژوهش با پژوهش پیش رو اشاره کرد. در سه پژوهش مذکر رده سنی افراد مورد آزمایش بین 17 تا 54 سال متغیر است، در حالی که در این پژوهش گروه سنی 7تا 12 سال مورد آزمایش و بررسی قرار گرفتند. از طرف دیگر می توان یکی دیگر از علل ناهمسویی نتایج به دست آمده را در درک کودک از مفهوم معنای نمادین لباس پزشک، پرستار و غیره برشمرد. در واقع ممکن است تصور کودک از موقعیت و توانایی یک پزشک، پرستار و غیره مشابه درک یک فرد بالغ نبوده و به عبارتی ذهن کودک هنوز درگیر معیارهای قضاوتی و باورهای رایج در جامعه نشده است و به طبع، با وجود پوشیدن لباس مرتبط با این مشاغل نیز شناخت پوششی برای او رخ نداده است.
نتایج به دست آمده از این پژوهش با نتایج وایت و دیگران و کارنیول و دیگران در رابطه با بهبود عملکرد کودک در اجرای یک فعایت نیز همسو نبود. برای تببین این ناهمسویی می توان نخست به تفاوت گروه نمونه به لحاظ رشدی اشاره کرد، چراکه در دو پژوهش مذکور کودکان دارای مشکلات رشدی و عصبی لحاظ نشده و از آزمایش خارج شده اند، اما در این پژوهش گروه مورد آزمایش کودکانی دارای اختلال عصبی رشدی بودند.
از سوی دیگر با توجه به اینکه در هر دوی این تحقیق ها به جای مفهوم نمادین پزشک و نقاش از ابر قهرمان های کارتونی و لباس آنها استفاده شده است، می توان گفت که یکی دیگر از علل ناهمسویی نتایج شاید ناشی از عدم آشنایی کامل کودک با مفهوم پزشک، جایگاه او و درک او از قدرت و مفهوم این شغل و لباس آن باشد. به عبارت دیگر آشنایی یک خردسال با ابر قهرمان های کارتونی و درک وی از قدرت و توانایی ها و لباس او به مراتب بیشتر و بهتر از شغلی نظیر پزشکی است و کودک به راحتی می تواند خود را در نقش یک ابر قهرمان قرار دهد، الزما لباس او را بپوشد و ویژگی های او را به خود بگیرد و به این ترتیب شناخت پوششی برای او رخ دهد.
در نهایت می توان نتیجه گرفت که ارایه معنای نمادین لباس منجر به وقوع شناخت پوششی( تاثیر لباس بر عملکرد) برای کودکان مورد آزمایش در پژوهش حاضر شاید از آن جهت شکل نگرفت که یکی از دو شرط لازم(پوشیدن لباس و آگاهی از معنای نمادینش توامان) برای وقوع آن یعنی درک معنای نمادین، به شکل مناسب ایجاد نشده است. چراکه درک و برداشت کودکان از معنای ارایه شده متفاوت بوده و در واقع می توان گفت که جایگاه مورد نظر و معنای نمادین لباس برای کودک تعریف شده نبود و تجسم پیدا نکرد زیرا گاهی معنای نمادین لباس می تواند بسته به درک اشخاص متفاوت باشد.
این محقق برای مطالعات و پژوهش های آتی پیشنهادهایی مانند « استفاده از مفهموم نمادین و لباس ابر قهرمان های کارتونی آشنا برای کودک مبتلا به اختلال کم توجهی- بیش فعالی»، «سنجش تاثیر رنگ لباس بر سطح توجه کودکان مبتلا به اختلال کم توجهی- بیش فعالی» و «ارزیابی تاثیر لباس بر سطح توجه کودکان عادی مبتنی بر دیدگاه شناخت پوششی» به طراحان و محققان ارایه داده است تا بتوان با اجرای تحقیقاتی ارزنده به بهبود شرایط این گروه از کودکان و سایر کودکانی با مشکلاتی این چنینی و حتی کودکان عادی اقدام کرد و همچنین ابعاد دیگری از طراحی لباس را نیز مورد بررسی قرار داد و به ارتقای شرایط آن کمک کرد.
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼