اختلال دروغگویی کودکان، ریشه را پیدا کنید!
دروغ، رفتاری ناپسند است و به کودک، شخصیت ساختگی و تصنعی می بخشد.
دروغ گویی از نظر لغوی، به معنای کتمان واقعیت می باشد و معمولاً به بیان سخنی که واقعیت خارجی برای گوینده ندارد، اطلاق می شود. دروغ، رفتاری ناپسند است و به کودک، شخصیت ساختگی و تصنعی می بخشد.
دروغ گویی در کودکان پیش دبستانی، بسیار شایع است؛ کودکان در این سن، نمی دانند دروغ گویی اشتباه است؛ در کلام اغراق می کنند، حقایق را می پیچانند، وقایع را پنهان می کنند، داستان می سازند و بدیهیات را انکار می کنند؛ به همین دلیل، پدر و مادران نباید بچه ها را به خاطر این دروغ گویی تنبیه کنند، بلکه باید آن را موقعیتی جهت فرصت های آموزشی بدانند و درواقع، به آنان یادبدهند که چرا دروغ گویی اشتباه است.
به طور معمول، پدر و مادران در برابر داستان سرایی (چرندگویی) کودکان، وقتی داستانی را که خلاف واقع است، می سازند و بسیار اغراق می کنند، ممکن است دو عکس العمل نشان دهند: گروهی به داستان های فرزندان شان گوش می دهند و آن را تأیید می کنند و عده ای دیگر اعتنایی به آن نمی کنند. گروه دوم، داستان های غیرواقعی بچه ها را به دروغ گویی نسبت می دهند و به فرزندان شان گوشزد می کنند که: «این داستان ها، دروغ است و دیگر آن را تکرار نکن!»
هر دو گروه مذکور از والدین، در مواجهه با فرزندان شان، ناآگاهانه عمل می کنند زیرا در این سن، کودک خیال باف است و خیال بافی، لازمه ی رشد ذهنی، عقلی و خلاقیت اوست. از آن جا که کودک در این سن، نمی تواند بین خیال و واقعیت تفاوتی قائل شود، وظیفه ی پدر و مادر، این است که هم در جهت تفکیک خیال از واقعیت و هم اجتناب از دروغ گویی، آموزش های لازم را به کودک بدهند. برای نمونه وقتی کودک می گوید: «من امروز در مدرسه با دوستانم خیلی بازی کردم و خوش گذشت.» پدر و مادر باید پاسخ دهند: «راستی! خیلی دوست داری به مدرسه بروی و دوستان زیادی پیدا کنی؛ این طور نیست؟» با این بیان، هم به احساس کودک احترام می گذاریم و هم به غیرواقعی بودن فکرش اشاره نموده و به او کمک می کنیم تا کم کم خیال را از واقعیت متمایز نماید و رشد ذهنی سالمی را در جهت قوه ی خلاقه پیش بگیرد.
پدر و مادرانی که خیال بافی کودک را به دروغ گویی نسبت می دهند، کودکان شان را سرکش و بدرفتار می نمایند و خود نیز نسبت به آنان شکاک و بدگمان می شوند؛ این امر، به نوبه ی خود، یک چرخه ی دروغ و عدم اعتماد ایجاد می کند که چرخه ای بسیار ناسالم ا ست و باید هرچه سریع تر، آن را متوقف نمود تا خیال بافی کودک، در ورطه ی دروغ و دروغ گویی نیفتد زیرا دروغ گویی مانند یک بیماری جسمی ساده، شروع و کم کم تبدیل به یک بیماری لاعلاج می گردد که برای والدین، بسیار دردناک است و تبعات آن می تواند خطرات زیادی برای خود کودک و خانواده اش ایجاد نماید؛ به همین دلیل، ابتدا باید انگیزه و علت دروغ را شناسایی نمود و سپس به درمان آن پرداخت.
دروغ گویی، یک شاخص اختلال رفتاری است
دروغ گویی ممکن است ملاک یا نشانه ی یک اختلال رفتاری یا بیش فعالی در کودک باشد. پدر و مادران باید توجه نمایند چنان چه دروغ گویی کودک با دزدی ، تقلب ، خشونت ، بدخلقی ، فرار از مدرسه ، فراموشی ، ارتباط ضعیف در گروه ، وابستگی های شدید به افراد یا قدرت ، تنش ، ناتوانی در برقراری ارتباط بین اعمال و پیامد آن ، ناسازگاری و بی توجهی اجتماعی همراه باشد، باید با مشاور، ارتباط برقرار نمایند.
علل و درمان دروغ گویی
ترس:
یکی از مهم ترین انگیزه های دروغ گویی در کودکان، ناشی از ترسی ست که از تنبیه والدین، معلمان و دوستان دارند. در این جا، پدر و مادر باید بپذیرند که فرزندشان به خاطر ترس از آنان دروغ گفته، آن گاه او را به اتاق آرامی برای گفت وگوی مسالمت آمیز ببرند و پیش از متهم کردن او، به سخنانش گوش فرادهند و با ملایمت و مهربانی با او رفتار نمایند تا ارتباط بهتری بین شان برقرار شود.
عادت:
بعضی اوقات، دروغ گویی در کودکان، به صورت یک عادت درمی آید. ممکن است کودکی دروغ بگوید و اصرار داشته باشد که حرفش حقیقت دارد. به طور معمول، دروغ گویی های عادتی، از طریق مواجهه ی خصومت آمیز، تقویت می شود و یکی از راه های مقابله با آن، این است که به کودک فرصت دهیم تا دروغش را بدون ترس از پیامد آن، پس بگیرد.
الگوبرداری (مدلینگ):
یکی از مهم ترین علل دروغ گویی، الگوبرداری از والدین است. بسیاری از پدر و مادران تصورمی کنند دروغ مصلحتی یا بهانه های بی ضرر، اشکالی ندارد اما نمی دانند که کودکان از آنان یادمی گیرند و به دروغ گویی می پردازند. پدر و مادران، وقتی زیر قول خود می زنند، حقایق را وارونه کرده و حسابگرانه می گویند: «مجبور شدم دروغ بگویم زیرا…»، به کودکان خود دروغ گویی را آموزش می دهند. کودکان قادر به فرق گذاشتن بین دروغ «مصلحتی» و «غیرمصلحتی» نیستند. آنان فقط درک می کنند که دروغ گویی کار اشتباهی نیست؛ پس بهترین راه پیش گیری از دروغ گویی را باید از خانواده شروع نمود.
فراپیش گویی:
گاهی کودکان، واکنش پدر و مادر را پیش گویی می کنند و درنتیجه، به دروغ می پردازند. کودکی گفت: «من می دانستم که جواب مادرم «نه» است، به همین خاطر، دروغ گفتم.» درواقع مادر با سؤال های مکرر خود، به کودک اجازه ی پیش بینی نتیجه را داده است. برای جلوگیری از پیش گویی کودک، به جای سؤال های مکرر، بهتر است حد و مرزها و قوانین موجود را برای او روشن و از قید و شرط های زیاد و «بکن و نکن های» بی حد و حصر، پرهیز نماییم.
چند توصیه به پدر و مادران گرامی:
سؤال هایی که کودک را وادار به دروغ گویی می کند، طراحی نکنید.
برای راست گویی، کودک را تشویق نمایید و ارزش سخن راست را برایش توضیح دهید. کودک باید ارزش راست گفتن را در عمل، تجربه نماید.
انتظارات و خواسته های خود را با توجه به توان کودک تعدیل نمایید.
کودکان را با یکدیگر مقایسه نکنید زیرا موجب رشد حسادت و درنتیجه، تشدید دروغ گویی می شود.
کودکان خود را سرزنش و تحقیر نکنید زیرا کودک برای جبران آن، به دروغ گویی روی می آورد.
به سخنان آنان خوب گوش کنید و اجازه دهید احساسات خود را آزادانه بیان کنند.
الگوی مناسبی برای فرزندان باشید. (فرزندان ما آن چیزی می شوند که ما هستیم، نه آن چه که می خواهیم.)
آیا می توان دروغ گو را تنبیه نمود؟
پیش از هرچیز برای درمان دروغ گویی، یافتن علل و انگیزه ی آن بسیار بااهمیت می باشد؛ برای نمونه دروغ هایی که بر اثر ترس گفته می شود، با تنبیه تشدیدمی گردد زیرا کودک خردسال، قدرت تشخیص کافی ندارد و وقتی تنبیه می شود، نمی داند به خاطر دروغ گویی تنبیه شده، بلکه تصور می کند به خاطر اعمالی که انجام داده، تنبیه شده است؛ درنتیجه تلاش می کند راه بهتری برای پوشاندن حقیقت پیداکند؛ به همین دلیل، در استفاده از تنبیه، باید احتیاط های لازم را رعایت نمود.
در زیر به نکاتی مهم در مورد تنبیه اشاره می کنیم:
تنبیه می تواند مؤثرترین روش برای دروغ گویی های یادگرفته شده باشد؛ مشروط بر این که با جهت و آموزش لازم همراه گردد.
تنبیه برای دروغ گویی هایی که بر اثر ترس، فراپیش گویی و الگوبرداری می باشد، در طولانی مدت، بی اثر می گردد؛ باید علت و انگیزه ی دروغ را مشخص نمود و سپس به درمان آن پرداخت.
یادمان باشد که تنبیه باید به عنوان آخرین ابزار ممکن درنظر گرفته شود، نه اولین ابزار!
دروغ گویی در کودکان پیش دبستانی، بسیار شایع است؛ کودکان در این سن، نمی دانند دروغ گویی اشتباه است؛ در کلام اغراق می کنند، حقایق را می پیچانند، وقایع را پنهان می کنند، داستان می سازند و بدیهیات را انکار می کنند؛ به همین دلیل، پدر و مادران نباید بچه ها را به خاطر این دروغ گویی تنبیه کنند، بلکه باید آن را موقعیتی جهت فرصت های آموزشی بدانند و درواقع، به آنان یادبدهند که چرا دروغ گویی اشتباه است.
به طور معمول، پدر و مادران در برابر داستان سرایی (چرندگویی) کودکان، وقتی داستانی را که خلاف واقع است، می سازند و بسیار اغراق می کنند، ممکن است دو عکس العمل نشان دهند: گروهی به داستان های فرزندان شان گوش می دهند و آن را تأیید می کنند و عده ای دیگر اعتنایی به آن نمی کنند. گروه دوم، داستان های غیرواقعی بچه ها را به دروغ گویی نسبت می دهند و به فرزندان شان گوشزد می کنند که: «این داستان ها، دروغ است و دیگر آن را تکرار نکن!»
هر دو گروه مذکور از والدین، در مواجهه با فرزندان شان، ناآگاهانه عمل می کنند زیرا در این سن، کودک خیال باف است و خیال بافی، لازمه ی رشد ذهنی، عقلی و خلاقیت اوست. از آن جا که کودک در این سن، نمی تواند بین خیال و واقعیت تفاوتی قائل شود، وظیفه ی پدر و مادر، این است که هم در جهت تفکیک خیال از واقعیت و هم اجتناب از دروغ گویی، آموزش های لازم را به کودک بدهند. برای نمونه وقتی کودک می گوید: «من امروز در مدرسه با دوستانم خیلی بازی کردم و خوش گذشت.» پدر و مادر باید پاسخ دهند: «راستی! خیلی دوست داری به مدرسه بروی و دوستان زیادی پیدا کنی؛ این طور نیست؟» با این بیان، هم به احساس کودک احترام می گذاریم و هم به غیرواقعی بودن فکرش اشاره نموده و به او کمک می کنیم تا کم کم خیال را از واقعیت متمایز نماید و رشد ذهنی سالمی را در جهت قوه ی خلاقه پیش بگیرد.
پدر و مادرانی که خیال بافی کودک را به دروغ گویی نسبت می دهند، کودکان شان را سرکش و بدرفتار می نمایند و خود نیز نسبت به آنان شکاک و بدگمان می شوند؛ این امر، به نوبه ی خود، یک چرخه ی دروغ و عدم اعتماد ایجاد می کند که چرخه ای بسیار ناسالم ا ست و باید هرچه سریع تر، آن را متوقف نمود تا خیال بافی کودک، در ورطه ی دروغ و دروغ گویی نیفتد زیرا دروغ گویی مانند یک بیماری جسمی ساده، شروع و کم کم تبدیل به یک بیماری لاعلاج می گردد که برای والدین، بسیار دردناک است و تبعات آن می تواند خطرات زیادی برای خود کودک و خانواده اش ایجاد نماید؛ به همین دلیل، ابتدا باید انگیزه و علت دروغ را شناسایی نمود و سپس به درمان آن پرداخت.
دروغ گویی، یک شاخص اختلال رفتاری است
دروغ گویی ممکن است ملاک یا نشانه ی یک اختلال رفتاری یا بیش فعالی در کودک باشد. پدر و مادران باید توجه نمایند چنان چه دروغ گویی کودک با دزدی ، تقلب ، خشونت ، بدخلقی ، فرار از مدرسه ، فراموشی ، ارتباط ضعیف در گروه ، وابستگی های شدید به افراد یا قدرت ، تنش ، ناتوانی در برقراری ارتباط بین اعمال و پیامد آن ، ناسازگاری و بی توجهی اجتماعی همراه باشد، باید با مشاور، ارتباط برقرار نمایند.
علل و درمان دروغ گویی
ترس:
یکی از مهم ترین انگیزه های دروغ گویی در کودکان، ناشی از ترسی ست که از تنبیه والدین، معلمان و دوستان دارند. در این جا، پدر و مادر باید بپذیرند که فرزندشان به خاطر ترس از آنان دروغ گفته، آن گاه او را به اتاق آرامی برای گفت وگوی مسالمت آمیز ببرند و پیش از متهم کردن او، به سخنانش گوش فرادهند و با ملایمت و مهربانی با او رفتار نمایند تا ارتباط بهتری بین شان برقرار شود.
عادت:
بعضی اوقات، دروغ گویی در کودکان، به صورت یک عادت درمی آید. ممکن است کودکی دروغ بگوید و اصرار داشته باشد که حرفش حقیقت دارد. به طور معمول، دروغ گویی های عادتی، از طریق مواجهه ی خصومت آمیز، تقویت می شود و یکی از راه های مقابله با آن، این است که به کودک فرصت دهیم تا دروغش را بدون ترس از پیامد آن، پس بگیرد.
الگوبرداری (مدلینگ):
یکی از مهم ترین علل دروغ گویی، الگوبرداری از والدین است. بسیاری از پدر و مادران تصورمی کنند دروغ مصلحتی یا بهانه های بی ضرر، اشکالی ندارد اما نمی دانند که کودکان از آنان یادمی گیرند و به دروغ گویی می پردازند. پدر و مادران، وقتی زیر قول خود می زنند، حقایق را وارونه کرده و حسابگرانه می گویند: «مجبور شدم دروغ بگویم زیرا…»، به کودکان خود دروغ گویی را آموزش می دهند. کودکان قادر به فرق گذاشتن بین دروغ «مصلحتی» و «غیرمصلحتی» نیستند. آنان فقط درک می کنند که دروغ گویی کار اشتباهی نیست؛ پس بهترین راه پیش گیری از دروغ گویی را باید از خانواده شروع نمود.
فراپیش گویی:
گاهی کودکان، واکنش پدر و مادر را پیش گویی می کنند و درنتیجه، به دروغ می پردازند. کودکی گفت: «من می دانستم که جواب مادرم «نه» است، به همین خاطر، دروغ گفتم.» درواقع مادر با سؤال های مکرر خود، به کودک اجازه ی پیش بینی نتیجه را داده است. برای جلوگیری از پیش گویی کودک، به جای سؤال های مکرر، بهتر است حد و مرزها و قوانین موجود را برای او روشن و از قید و شرط های زیاد و «بکن و نکن های» بی حد و حصر، پرهیز نماییم.
چند توصیه به پدر و مادران گرامی:
سؤال هایی که کودک را وادار به دروغ گویی می کند، طراحی نکنید.
برای راست گویی، کودک را تشویق نمایید و ارزش سخن راست را برایش توضیح دهید. کودک باید ارزش راست گفتن را در عمل، تجربه نماید.
انتظارات و خواسته های خود را با توجه به توان کودک تعدیل نمایید.
کودکان را با یکدیگر مقایسه نکنید زیرا موجب رشد حسادت و درنتیجه، تشدید دروغ گویی می شود.
کودکان خود را سرزنش و تحقیر نکنید زیرا کودک برای جبران آن، به دروغ گویی روی می آورد.
به سخنان آنان خوب گوش کنید و اجازه دهید احساسات خود را آزادانه بیان کنند.
الگوی مناسبی برای فرزندان باشید. (فرزندان ما آن چیزی می شوند که ما هستیم، نه آن چه که می خواهیم.)
آیا می توان دروغ گو را تنبیه نمود؟
پیش از هرچیز برای درمان دروغ گویی، یافتن علل و انگیزه ی آن بسیار بااهمیت می باشد؛ برای نمونه دروغ هایی که بر اثر ترس گفته می شود، با تنبیه تشدیدمی گردد زیرا کودک خردسال، قدرت تشخیص کافی ندارد و وقتی تنبیه می شود، نمی داند به خاطر دروغ گویی تنبیه شده، بلکه تصور می کند به خاطر اعمالی که انجام داده، تنبیه شده است؛ درنتیجه تلاش می کند راه بهتری برای پوشاندن حقیقت پیداکند؛ به همین دلیل، در استفاده از تنبیه، باید احتیاط های لازم را رعایت نمود.
در زیر به نکاتی مهم در مورد تنبیه اشاره می کنیم:
تنبیه می تواند مؤثرترین روش برای دروغ گویی های یادگرفته شده باشد؛ مشروط بر این که با جهت و آموزش لازم همراه گردد.
تنبیه برای دروغ گویی هایی که بر اثر ترس، فراپیش گویی و الگوبرداری می باشد، در طولانی مدت، بی اثر می گردد؛ باید علت و انگیزه ی دروغ را مشخص نمود و سپس به درمان آن پرداخت.
یادمان باشد که تنبیه باید به عنوان آخرین ابزار ممکن درنظر گرفته شود، نه اولین ابزار!
منبع:
سیمرغ
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼