نکاتی برای تربیت کودکان، بسیار مهم
نکات رفتاری که به فرزندانمان می آموزیم اگر صرفا جنبه شعاری داشته باشد به هیچ وجه فایده ندارد، لطفا نکات کاربردی و عملی ربا کودکان خود انتخاب کنید. ما در این مقاله ۳۱ نکته عملی در تربیت فرزندتان پیشنهاد کرده ایم...
۱- باور کنیم فرزندان ۸۰% خود ما هستند امّا در دنیای کوچکها. بنابراین ابتدا باید خوب خودمان را بشناسیم. سپس شیوهی ثابتی را انتخاب کنیم و آن را ملاک قرار دهیم.
باید باور کنیم که کودکان میل دارند خوب باشند. بیشتر خوشی و شادی بچهها بستگی به تأیید والدین دارد، زیرا در کنار همهی رفتارهای نادرست و کارهای نامطلوب آنها همیشه یک میل به هم کاری و پذیرفته شدن و تأیید و حمایت والدین نهفته است.
۲- محبت خود را به بچهها نشان بدهید، اگر بچهها را دوست دارید که حتماً همین طور است، این دوست داشتن را با کارهایی از قبیل ابراز زبانی، در آغوش کشیدن، بوسیدن، تشویق (به هنگام انجام کارهای خوب) و نه تنبیه کردن (در هنگام انجام کارهای نادرست) به آنها ثابت کنید. او به راحتی فرق محبت را با لوس کردن میفهمد.
۳- تا میتوانید خونسرد باشید. برخوردهای خشن، تهدیدهای سنگین و فریاد کشیدنها، موقعیت را بدتر میکند؛ حتّی اگر کودکان در برابر داد و فریاد ما تسلیم شوند.
۴- وقتی «نه» میگویید آن را جدی تلقی کنید و به آن بچسبید. برای این که ثابت کنید آدم مصممی هستید پای نه گفتن خود بایستید. البته در «نه» گفتن به کودک باید بسیار دقیق بود و فقط در مواقع لازم به کودک «نه» گفت. جدی بودن، احساس امنیت و آرامش را به دنبال میآورد. با مهربانی تمام جدی باشید. باید صبور باشید تا او به روش جدید عادت کند و مطمئن باشید که در آینده حتماً سپاس گزار شما خواهد بود.
۵- قوانین و مقررات مشخصی برای داخل خانه وضع کنید، سعی کنید بچهها بفهمند که چرا این قوانین وضع شدهاند و از آنها اطاعت کنند.
۶- مثبت برخورد کنید و مثبت حرف بزنید. مثلاً به جای گفتن «این آشغالها را جمع کن» بگویید: «این لباسها را جمع کن».
۷- آنچه به کودکان میگویید، واقعی و درست باشد. اگر بر فرض تهدیدی انجام میدهید این تهدید واقعی و عملی باشد. پس گفتن این که «اگر این کار را بکنی دیگر دوستت نداریم»، اشتباه است.
۸- از پدر خانواده به عنوان وسیلهی تهدید استفاده نکنید. وقتی میگویید: «صبر کن تا بابات بیاد» معنیاش این است که مادر در خانواده هیچ کاره است؛ در حالی که قواعد وضع شده به وسیلهی مادر، باید همانهایی باشد که پدر نیز بر آنها اصرار دارد. پدر و مادر هر دو وضع کنندهی قانون هستند و هر دو باید بتوانند مجری آن باشند. بچه نباید از پدر بترسد و از مادر نترسد. توافق والدین مهم است؛ هر دو باید هماهنگ عمل کنند و نسبت به اجرای قانون مصر باشند.
۹- پیشاپیش در مورد اجرای دستورات اخطار بدهید. هیچ کودکی نیست که با میل خود بازی را ترک کند و مثلاً به کار درس بپردازد، یا به موقع بازی را تمام کند و به رختخواب برود. بنابراین لازم است که به جای قطع ناگهانی برنامهی آنها، پیش از آن به بچهها اخطار دهید، مثلاً بگویید ۱۰ دقیقهی دیگر وقت بازی داری، بعد برای نوشتن مشق یا انجام تکالیف دیگر باید به خانه بیایی.
۱۰- به بچهها وظایفی را در خانواده واگذار کنید. بچهها از این که به نحوی کمک میکنند و نقشی در هم کاری با خانواده به عهده میگیرند، غالباً احساس خوشحالی و رضایت خاطر دارند. بنابراین والدین بدون هیچ گونه احساس ناراحتی میتوانند و لازم است وظایفی به فرزندان خود محول کنند به آنها این امکان را بدهند که گوشهای از بار مسؤولیت خانواده را به دوش گیرند.
۱۱- هماهنگی والدین از لحاظ نوع تربیت بچهها کاملاً ضروری است. اختلاف سلیقه و نظر والدین در کار تربیت میتواند به بچهها از جهات مختلف صدمه وارد کند. اتفاق رأی در کار تربیت جزء ضروریات پرورش فرزند است. اگر پدر و مادر در رفتار با کودک خود، هر روز یک جور عمل کنند، این کار باعث میشود قدرت تشخیص کودک ضعیف شود و در مرحلهی بعد از این ناهماهنگی سوء استفاده کند.
۱۲- اجازه ندهید عادتهای بد، هر چند پیش پا افتاده را فرا بگیرد، هیچ وقت آنها را کوچک حساب نکنید. در حضور دیگران سرزنششان نکنید. (سعی کنید راهنماییها صادقانه، آرام و در تنهایی باشد، طوری رفتار نکنید که گویی خطای او نابخشودنی است). کاری نکنید به دروغ متوسل شود. (بنابراین صداقتش را امتحان نکنید). زود قول ندهید تا بعد مجبور نشوید زیر آن بزنید. عمل نکردن به قول خیلی بدتر از پاسخ منفی است.
۱۳- یکی از بهترین شیوهها، شیوهی «صمیمیت و دوستی» با کودک است. سعی کنید تداوم داشته باشد و به اشکال متفاوت نباشد که تکلیفش را نداند. از جملات امری و تهدید بپرهیزید زیرا:
الف) کم کم تأثیرش را از دست میدهد.
ب) کودک اعتماد به نفسش را از دست میدهد.
اگر لازم باشد، عذرخواهی کنید، به اشتباه خودتان اعتراف کنید؛ با این کار پیش بچه عزیز میشوید و او گذشت و پذیرش خطاها را میآموزد. آرامش در محیط خانوادگی «غذای روحی» برای او است. با کمی گذشت میتوان آن را به او داد.
۱۴- به سؤالاتش پاسخ دهید (هر چند زیاد یا احمقانه باشد).
۱۵- قاطعیت به موقع بهترین کمک برای یافتن شخصیت سالم و رشد او است؛ قاطعیت به موقع، به معنای خشونت، دیکتاتوری و زورگویی نیست.
۱۶- بچه به عشق مداوم و سرشار والدین نیاز دارد. هر قدر که بزرگ میشود باز نوازش کردن او را قطع نکنید، دستی به موهایش بکشید، سرش را روی زانو قرار دهید، موقع خواب او را ببوسید.
۱۷- برای لذت بخشتر کردن زندگی، لزوماً نیاز به پول نیست بلکه احتیاج به کمی تخیل و آرزوست.
۱۸- برای هر چیزی چه کوچک (از زود آمدن پدر به منزل) تا بزرگ جشن بگیرید.
۱۹- شوهر خود را تشویق کنید با بچهها بازی کند. (البته بدون نق زدن).
۲۰- ایراد گرفتن از بچهها باعث بیشخصیتی و ایجاد ترس در آنها میشود و پیش خود میگویند: مادرم که مرا دوست ندارد، چه فایدهای دارد؟ برای این که خوشحالش کنم باید تسلیم عقیدهاش بشوم.
۲۱- باید فرزند خود را آن چنان که هست بپذیرید نه این که او را آن چنان بخواهید که آرزو دارید باشد. زیرا در مورد دوم این خطر وجود خواهد داشت که وی حالتی تدافعی بگیرد و خود را در لاکی نفوذناپذیر محبوس سازد.
۲۳- کودک به کسانی علاقه پیدا میکند که او را درک کنند و سعی نمایند به زبان او صحبت کنند.
۲۴- دانش دیگران را به شرطی میپذیرد که در پیمودن راهش به او کمک کند، نه آن که ابزاری برای اثبات نادانی وی، چه ظاهراً و چه باطناً باشد.
۲۵- این تصور باطل است که میتوان با تظاهر به کودکی، بهتر کودکان را درک کرد. زیرا کودکان از تمسخر بیزارند و این کار را توهین به شخصیت خود میدانند، و از آن پس ارتباط با آنها ناممکن میشود.
۲۶- بهترین راه برای تبادل اندیشه با کودک، استفاده از سرگرمیها و علایق و رغبتهای اوست.
۲۷- باید لیاقتها و تواناییهای حسی و حرکتی، ذهنی، عاطفی و اجتماعی کودکان را در نظر بگیرید.
۲۸- برای گفتن مطلبی به کودک ابتدا باید به آنچه قبلاً در این باره میداند توجه کنید. از دانستههای خود او استفاده کنید و با همان کلماتی که میداند با وی حرف بزنید.
۲۹- برای جلب نظر کودک اصولی مانند دقت، رفع عوامل حواسپرتی و آغاز سخن با سادهترین جملات را رعایت کنید.
۳۰- گاهی بهتر است از وی هیچ گونه انتظاری نداشته باشید به ویژه وقتی که او خسته است و یا نیازی را مانند به آبریز رفتن، گرسنگی، تشنگی و غیره ابراز میدارد.
۳۱- اگر سؤال شما چند مطلب مجزا را در برگیرد، او سؤال را نمیفهمد. (در این صورت نباید او را لجباز و تنبل یا سر به هوا تصور کنید)
منبع:
راسخون
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼