افسردگی بعد از سقط جنین، چه علتی دارد؟
افسردگی باعث میشود روند زندگی و تفکر افراد نسبت به زندگی و سایرین تغییر کند خانمی که با وجود ابتلا به افسردگی باردار میشود، قطعا افسردگی و اضطراب خود را به جنینش منتقل خواهد کرد و سلامت او را به خطر خواهد انداخت.
یکی از مشکلات رایج دوران بارداری در همه جای دنیا سقط جنین است. علت اصلی آن هم معمولا وجود اختلال های کروموزومی در جنین است که با ادامه حیات وی منافات دارد. در واقع، سقط یک مکانیسم دفاعی از سوی بدن است تا از تولد یک جنین معیوب و ناقص جلوگیری کند. اما وقتی خانمی جوان دچار سقط میشود و اولین یا دومین بارداریاش به سقط میانجامد، چنان سلامت روانش به هم میریزد که گاهی نیازمند مداخلات پزشکی میشود. با دکتر زهرا یداللهی، روانپزشک و پژوهشگر انستیتو روانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی ایران، درباره همین موضوع گفتوگو کردهایم.
بله، وقتی خانمی سقط جنین میکند به دو دلیل مستعد افسردگی میشود؛ یکی تغییرات هورمونی که او را درگیر افسردگی و اضطراب بعد از زایمان میکند و دیگری از دست دادن جنینی که به او فکر میکرده، او را در خیالش میپرورانده و حتی ممکن است وسایلی را هم برای تولدش آماده کرده باشد. در این شرایط ممکن است حتی مادر به سوگ بنشیند. سوگ در اثر از دست دادن فرد عزیز یا شیء مورد علاقه ای به وجود میآید که میتواند حتی منجر به افسردگیهای بسیار شدید شود.
چه افکاری بیشتر ذهن مادر را درگیر میکند؟
آنچه بیشتر فکر مادر را درگیر میکند، این است که چرا نتوانستم جنینم را حفظ کنم؟ آیا من با سایر خانمهایی که باردار میشوند و زایمان میکنند مشکل یا تفاوتی دارم؟ آیا تقصیر من بوده یا بیمار هستم؟ این مشکل زمانی بغرنجتر میشود که در آزمایشها و بررسیهایی که خانم انجام میدهد یک اختلال کوچک هم دیده شود. در این صورت علاوه بر ا فسردگی ، اضطراب دیگری مبنی بر داشتن یک مشکل پزشکی نیز به مادر تحمیل میشود.این فشارهای عصبی زمانی که سقط برای بار چندم تکرار میشود، بسیار زیاد خواهد شد و سلامت روانی خانم را به شدت تهدید خواهد کرد. بهخصوص اگر از سوی خانواده فشاری هم به او تحمیل شود. همچنین انتقاد از این موضوع از سوی همسر یا خانواده او که میتواند مستقیم یا با طعنه و کنایهآمیز باشد، مثل گفتن این جملهها که «تو بچه نگهدار نیستی، چرا فلان کار را کردی که بچه بیفتد» یا «حتما عیبی داری که نمیتوانی بچه را نگهداری» و... میتواند عامل اضطراب آور دیگری برای خانم باشد.
افسردگی باعث میشود روند زندگی و تفکر افراد نسبت به زندگی و سایرین تغییر کند. خانمی که با وجود ابتلا به افسردگی باردار میشود، قطعا افسردگی و اضطراب خود را به جنینش منتقل خواهد کرد و سلامت او را به خطر خواهد انداخت. تحقیقات نشان میدهد جنین چنین مادرانی با وزن کم متولد میشود. همچنین افسردگی و اضطراب مادر در دوران بارداری بر خلقیات و روحیات کودک پس از تولد نیز تاثیر میگذارد.
علاوه بر این، مادر مجددا مستعد افسردگی پس از زایمان و درگیر مشکلات پس از زایمان خواهد بود، با پذیرش فرزند و مراحل فرزندپروری مشکل پیدا خواهد کرد و حتی ممکن است روابط خانوادگی و زناشوییاش دچار مشکل شود. تصور کنید چنین کودکی چگونه و چطور تربیت خواهد شد. از این رو بهتر است متخصصان زنان و زایمان بیشتر با بیمارشان صحبت کنند، با او ارتباط برقرار کنند، مسائل روانی او را ارزیابی کنند و در صورت لزوم حتما وی را به روانپزشک ارجاع دهند.
سقط جنین و خانواده
خانواده باید دقیقا همانطور که از یک خانم تازهزایمانکرده با فرزندی سالم حمایت میکند، از یک خانم تازهسقط کرده هم حمایت کند. چهبسا خانمی که زایمان کرده و فرزند سالمی دارد به فرزندش دلخوش است و احساس آرامش خاطری از این جهت دارد که بعد از ۹ماه سختی بالاخره فرزند سالمی به دنیا آورده و نسبت به آینده او دلخوش است. از اینرو فردی که جنینش را از دست میدهد به حمایت روانی بیشتری از سوی خانواده نیاز دارد. پس سعی کنید بدون چون و چرا کردن موضوع، به او اطمینان خاطر بدهید که این اتفاقی است که برای بسیاری از خانمها رخ میدهد. باید با این موضوع کنار آمد و برای بارداری بعدی آماده شد.
توصیه دیگرم به همسران این خانمهاست. به آنها توصیه میکنم که سعی کنند شرایط و فضای شادی را برای خانم فراهم کنند و در صورت تغییرات خلقوخوی همسرشان صبور باشند و تحملشان را بالا ببرند. ایجاد سرگرمیهای روزمره، تنها نگذاشتن خانم و اثبات اینکه خودش و ادامه خوب زندگی مشترک اهمیت بیشتری دارد و او هیچ تقصیری نداشته، میتواند باعث دلگرمی و امیدواری خانم به آینده شود و او را برای بارداری بعدی آماده کند.متخصصان زنان و زایمان معمولا 3 ماه بعد از سقط را زمان مناسبی از لحاظ جسمی برای بارداری بعدی توصیه میکنند اما افراد از نظر روانی با یکدیگر متفاوت هستند. ممکن است فردی حتی بعد از چند بار سقط از نظر روانی راحتتر و در زمان کوتاهتری با این مساله کنار بیاید، آن را بپذیرد و با آمادگی دوباره اقدام به بارداری کند اما فرد دیگری اینطور نباشد و سخت برای بارداری بعدی آماده شود.
مهمترین توصیهام این است که همانطور که از نظر مشکلات پزشکی زیر نظر متخصص زنان بررسی میشوند، حتما به یک روانپزشک هم مراجعه کنند تا از لحاظ مسائل روانشناختی هم بررسی شوند، بهخصوص اگر خانمی بعد از سقط احساس میکند کم حوصله و عصبانی است، ساعت خوابش تغییر کرده، تمایلی به انجام کارهای منزل یا امور شخصی ندارد، کلافه است، اضطراب و دلشوره دارد یا بی جهت نگران است، احساس لذتش از شرایط تغییر کرده و مواردی که در گذشته او را خوشحال میکرده در حال حاضر اثری ندارد، ترس یا گریه های بیدلیل دارد یا بی دلیل پرخاشگری میکند، نسبت به سلامت و وضعیت جسمانی خود بیاهمیت شده و... باید علائمش را جدی بگیرد و برای جلوگیری از پیشرفت آنها به روانپزشک مراجعه کند. بسیاری از این علائم ممکن است نیازی به درمان دارویی نداشته باشند و با روشهای غیردارویی و آرامسازی حل شوند.
منبع:
سلامت ایران
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼