مشکلات زندگی زن و شوهر، همش دعوا داریم!
بدون اینکه هیچگونه مشکل خاصی وجود داشته باشد، مدام با همسرتان بحث و جدل دارید تا جایی که احساس میکنید از زندگی زناشویی خود چندان راضی نیستید؟
بدون اینکه هیچگونه مشکل خاصی وجود داشته باشد، مدام با همسرتان بحث و جدل دارید تا جایی که احساس میکنید از زندگی زناشویی و رابطه زناشویی خود چندان راضی نیستید، بهخصوص وقتی خودتان را با زوجهای دیگر مقایسه میکنید و میبینید به هیچ وجه شادابی زندگی آنها را ندارید. اگر چنین است، باید به دنبال علت باشید..
باید ببینید چرا نمیتوانید با کسی که یک زمان عاشقانه برای ازدواج انتخاب کردهاید، راحت حرف بزنید و خوشبخت باشید. شاید ناخودآگاه مرتکب اشتباههایی در زندگی میشوید که زمینه این بحث و جدلها را فراهم میکند، برای شما تعدادی از این اشتباههای در ظاهر کوچک اما در حقیقت بزرگ را انتخاب کردهایم تا با نگاهی دقیقتر به زندگیتان، آنها را پیدا کنید و با رفع آنها بتوانید خوشبختی روزهای نخست ازدواج را دوباره احیا کنید.
شاید فقط به دنبال بهانه هستید!
قبل از اینکه رابطه خود را با دیگران مقایسه کنید، باید ببینید چقدر نسبت به زندگی زناشویی و رابطهتان واقعبین هستید و آیا دچار برخی توهمهای ذهنی نشدهاید؟ با خودتان روراست باشید و بدون اینکه خود را با کسی مقایسه کنید، به این سوالها پاسخ دهید تا متوجه شوید چقدر از رابطهتان راضی هستید.
همسر شما تا چه حد نیازهایتان را برآورده میکند؟
چقدر از روابط با شریک زندگیتان راضی هستید؟
در مقایسه با اکثریت افراد و اطرافیانتان رابطه شما چقدر خوب است؟
چقدر دلتان میخواهد این رابطه را نداشتید؟
رابطه شما تا چه حد انتظارهای اولیه شما را برآورده کرد؟ (با توجه به نگاهی که از اول به این رابطه داشتید.)
چقدر همسرتان را دوست دارید؟
چقدر در رابطهتان مشکل دارید؟ آنها را به ترتیب اولویت بنویسید.
با پاسخ به این سوالها میتوانید بسنجید میزان رضایتتان از زندگی چقدر است؟ اگر بیشتر پاسخهای شما منفی است، نشان میدهد رضایت چندانی از زندگی مشترکتان ندارید و باید قدمی اساسی برای حل مشکلات بردارید و اگر بیشتر سوالها را با خیلیزیاد پاسخ دادهاید، خوش به حال شما و همسرتان
رویکردتان را نسبت به رابطه اصلاح کنید
باید ببینید چرا نمیتوانید با کسی که یک زمان عاشقانه برای ازدواج انتخاب کردهاید، راحت حرف بزنید و خوشبخت باشید. شاید ناخودآگاه مرتکب اشتباههایی در زندگی میشوید که زمینه این بحث و جدلها را فراهم میکند، برای شما تعدادی از این اشتباههای در ظاهر کوچک اما در حقیقت بزرگ را انتخاب کردهایم تا با نگاهی دقیقتر به زندگیتان، آنها را پیدا کنید و با رفع آنها بتوانید خوشبختی روزهای نخست ازدواج را دوباره احیا کنید.
شاید فقط به دنبال بهانه هستید!
قبل از اینکه رابطه خود را با دیگران مقایسه کنید، باید ببینید چقدر نسبت به زندگی زناشویی و رابطهتان واقعبین هستید و آیا دچار برخی توهمهای ذهنی نشدهاید؟ با خودتان روراست باشید و بدون اینکه خود را با کسی مقایسه کنید، به این سوالها پاسخ دهید تا متوجه شوید چقدر از رابطهتان راضی هستید.
همسر شما تا چه حد نیازهایتان را برآورده میکند؟
چقدر از روابط با شریک زندگیتان راضی هستید؟
در مقایسه با اکثریت افراد و اطرافیانتان رابطه شما چقدر خوب است؟
چقدر دلتان میخواهد این رابطه را نداشتید؟
رابطه شما تا چه حد انتظارهای اولیه شما را برآورده کرد؟ (با توجه به نگاهی که از اول به این رابطه داشتید.)
چقدر همسرتان را دوست دارید؟
چقدر در رابطهتان مشکل دارید؟ آنها را به ترتیب اولویت بنویسید.
با پاسخ به این سوالها میتوانید بسنجید میزان رضایتتان از زندگی چقدر است؟ اگر بیشتر پاسخهای شما منفی است، نشان میدهد رضایت چندانی از زندگی مشترکتان ندارید و باید قدمی اساسی برای حل مشکلات بردارید و اگر بیشتر سوالها را با خیلیزیاد پاسخ دادهاید، خوش به حال شما و همسرتان
رویکردتان را نسبت به رابطه اصلاح کنید
معمولا آدمها نسبت به رابطههایشان ۳ رویکرد دارند.
نوع اول: آدمهایی که برایشان رابطه یعنی دادن چیزی به طرف مقابل؛ این آدمها احساس مالکیت میکنند و مدام میخواهند طرف مقابل را کنترل کنند و معمولا طرف مقابل هم احساس آزادی ندارد.
نوع دوم: آدمهایی که برایشان رابطه یعنی گرفتن چیزی، این آدمها نقاط خالی وجود خودشان را با طرف مقابل پر میکنند، مثل آدمی کمرو که سراغ آدمی اجتماعی و پرجنب و جوش میرود، این آدمها معمولا در رابطههایشان خیلی وابسته میشوند.
نوع سوم: آدمهایی که برایشان رابطه یعنی تبادل (هم بدهند و هم بگیرند) آنها رابطهای را سالم میدانند که در آن پویایی وجود دارد و دوسویه است و ۲ طرف همچون ۲ بال پرواز یکدیگر را کامل کنند. اگر رابطهای از نوع اول یا دوم باشد، احتمالا نمیتواند سالم باشد هر چند از بیرون خوشبختی کامل به نظر برسد. فقط نوع سوم رابطه میتواند خوشبختی کامل را به ارمغان بیاورد، بنابراین قبل از اینکه به رابطه خود با همسرتان ایراد بگیرید و آن را مشکلدار بدانید، سعی کنید بفهمید که رابطه شما از کدام نوع است.
دعوا همیشه نشانه بدی رابطه نیست
باید بدانید حتی خوشبختترین زوجها هم با هم بحث میکنند. اگر کمی نگرش خود را تغییر دهید، میبینید حتی بحث و مشاجره هم میتواند به رابطه کمک کند چون هم دوطرف فرصت پیدا میکنند تنشهایشان را تخلیه کنند و هم میتوانند احساساتشان را بدون توهین یا ترس از جدایی مطرح کنند تا نسبت به طرف مقابل اعتماد بیشتری پیدا کنند.
نگران زیاد بودن بحثهایتان نباشید بلکه نگران چگونگی بحثها و مشاجرهها باشید، بحثهای شما باید قانون داشته باشد، این قانونها عبارتند از:
هیچگاه به شخصیت طرف مقابل توهین نکنید، به جای آن فقط به موضوع بحث بچسبید.
وقتی خیلی عصبی هستید، دنبال بهانه گرفتن نباشید.
بحث را تا سرحد مرگ ادامه ندهید.
اگر بحث دارد به دعوا تبدیل میشود، سعی کنید بحث را متوقف کنید و ادامه آن را به زمانی که آرامتر هستید موکول کنید.
بهتر است بعد از دعوا از نظر عاطفی به هم نزدیکتر شوید.
هر آدمی میتواند ایراد داشتهباشد
خودتان بهتر میدانید هیچکس کامل نیست، نه شما نه همسرتان بنابراین اگر همسرتان کمی عادتهای عجیب و غریب دارد، سعی کنید به جای جنگ با او با آنها کنار بیایید. البته در صورتی که این عادتها توهینآمیز و تخریبگر نباشند. یادتان نرود همسری که کمی عادتهای عجیب دارد، کاملا متفاوت با کسی است که مشکلات جدی دارد، پس این دو مورد را با هم قاطی نکنید. زمانی همسر شما مشکلات اساسی دارد که رفتارهایش آسیبزننده و تخریبکننده باشد مثل اینکه به لحاظ بدنی یا روانی به شما آسیب برساند یا حتی به خود آسیب بزند یا اینکه اعتیاد داشته باشد.
به جای اینکه روی نقاط ضعف همسرتان تمرکز کنید، ویژگیها و خصوصیتهایی را به یاد بیاورید که در روزهای اول آشنایی جذب آنها شدید. یادتان نرود که شاید آن روزها بعضی از همین عادتهای خاص و عجیب و غریب شما را به او جذب کرده بودهاند.
توقعات معقول داشته باشید
توقعات غیرواقعبینانه و غیرمعقول از یکدیگر از آسیبهایی است که گاهی راحت زندگی یک زوج را خراب میکند. وقتی دو طرف یا یکی از آنها مرتب توقع داشته باشد، طرف مقابل در منگنه قرار میگیرد حال اگر این توقعات غیرواقعبینانه، بیش از اندازه و فراتر از توان هم باشند، مشکلات زیادی ایجاد خواهد شد مثلا انتظاراتی چون «تو هنگامی که سرکار هستی باید ۵ بار به من زنگ بزنی» یا «باید وقتی به خانه میرسی، همه کارهایت را کنار بگذاری و فقط با من حرف بزنی» یا «هم باید شاغل و هم یک زن کدبانوباشی» و…
به خودتان و رابطهتان نگاه کنید و ببینید در کجاها از طرف مقابل توقعات بیش از اندازه دارید که اجابت آن مشکل یا غیرممکن است. با این کار خواهید فهمید چقدر بحث و جدل پیش میآید که میتوان به راحتی از آنها پیشگیری کرد.
نکات تکمیلی برای مدیریت رایطه زناشویی
نباید در فکر تغییر همسرتان باشید
حواستان باشد در این تله نیفتید که فکر کنید اگر بتوانید شریک زندگیتان را تغییر دهید، رابطه موفقتری خواهید داشت چراکه هر دوی شما مسئول رابطه هستید و قرار نیست فقط تغییر یک نفر ضامن خوشبختی?تان باشد. این فکر کودکانه را کنار بگذارید که عاشقشدن یعنی پیدا کردن کسی که بتواند خوشحالتان کند و تمام مسئولیت ناراحتی یا خوشحالی شما بر عهده او باشد.
مسئولیت خوشحالی هر کسی فقط به عهده خودش است
اگر رابطه شما متشنج است، شاید مهمترین شخصی که باید تغییر کند، خود شما باشید. یادتان باشد وقتی در همه مشکلات به دنبال مقصر باشید، ناخودآگاه رفتاری تخریبگر پیدا میکنید که نهتنها مشکلی را حل نمیکند، بلکه اوضاع را خرابتر خواهد کرد. سعی کنید تمام رفتارهای تخریبگر را شناسایی کنید.
نسبت به همسرتان احساس مالکیت نکنید:
زن و مردهای زیادی هستند که نسبت به همسرشان احساس مالکیت میکنند، مثلا اینکه «او زن من است»، «شوهر من است» و به دلیل همین احساس مالکیت، گمان میکنند میتوانند به راحتی وارد حریم شخصی طرف مقابل شوند؛ مثلا اینکه مرتب او را چک میکنند، به او زنگ میزنند، او را کنترل میکنند، از او میخواهند رفتارش را عوض کند مثلا فلان کار را بکند، فلان گونه نباشد ولی بدون شک این احساس مالکیت بیمارگونه به رابطه آسیب میرساند. البته ممکن است در ابتدای رابطه طرف مقابل به دلیل علاقه یا حتی احترام، خواستههای همسرش را برآورده کند ولی به مرور احساس دلزدگی میکند، اعتماد به نفسش را از دست میدهد.
منبع:
مجله اینترنتی دارچین
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼