تربیت درست کودکان، پیشگیری از مشکلات روانی
کودک برای رشد و سازندگی شخصیت وجودیاش از همان اوایل کودکی از رفتارهای اعضای خانواده به ویژه والدین خود تقلید میکند
« کودک برای رشد و سازندگی شخصیت وجودیاش از همان اوایل کودکی از رفتارهای اعضای خانواده به ویژه والدین خود تقلید میکند و در حقیقت رفتارهای گوناگون را از طریق مشاهده یا یادگیری ضمنی از آنها میآموزد.» جهانبخش جهانبخشی، کارشناس ارشد علوم تربیتی، با بیان این که الگوهای رفتاری، نقش مهمی در فراگیری رفتارهای سازنده دارند، والدین بالاخص مادر را الگویی مؤثر بر رفتارهای کودک در ماههای نخست زندگی تا سه الی چهار سالگی او دانست. وی خونگرمی، خونسردی، بیتفاوتی، افسردگی و شادابی مادر را در سالهای نخست زندگی کودک و حتی در دوران بعدی رشد و تحول شخصیت کودک موثر خواند و تصریح کرد:« وجود مادر لوس کننده، مادری که به کوچکترین خواسته طفل پاسخ مثبت میدهد و هیچگونه محرومیت طبق ضابطه و کنترلی برای او قائل نیست، از طفل فردی پرخاشگر و پرتوقع بار میآورد.» جهانبخشی افزود: « وجود مادری مسلط و سلطهجو از طفل موجودی فعلپذیر، خجالتی و بیکفایت میسازد و مادری مبتلا به بیماری اسکیزوفرنی طبعا فرزندی با روح و روان بیمار تربیت میکند. » وی خاطرنشان کرد:« حال اگر پدر و مادر در زندگی زناشویی و در رابطه با بچهها رفتاری متعادل پیش گیرند و
این نوع رفتار را اصل قرار دهند، کودک در محیطی متعادل از نظر عاطفی و روانی رشد و پرورش مییابد و این محیطی است که کودک بسیار نیازمند آن است.» این کارشناس ارشد مشاوره اساس بهداشت جسمانی و روانی کودک را ارضای تمایلات او دانست و گفت:« محرومیت و احساس ناایمنی طولانی و یا دائمی کودک به جهت مشغله کار پدر و مادر، کودک را در حالت هیجان و اضطراب مداوم نگه میدارد و کمکم باعث میشود که کودک به بیماریهای روانی مبتلا شود.» وی توضیح داد:« روانشناسان در تحقیقات خود به این نتیجه رسیدند که منبع اصلی رضایت خاطر و امنیت کودک تماس بدنی مادر است. همچنین بعضی از تجارب واقعی زندگی فقط از ارتباط با مادر اصلی و طبیعی میتواند بدست آید. اولین تماس بدنی باعث احساس ایمنی و عاطفی در کودک میشود. فقدان مادر این احساسات را از او گرفته و باعث ایجاد ناراحتیهای روانی در آینده میشود.» جهانبخشی تاکید کرد:« به تجربه ثابت شده بچههایی که در دوران نوجوانی به بزهکاری دست زدهاند کسانی بودند که تا پنج سال اول زندگی از محبت مادری محروم بودهاند و کودکانی که در موسسات و پرورشگاهها تربیت میشوند، غالبا از نظر عقلانی عقب ماندهتر از اطفالی
هستند که در شرایط سالم خانوادگی و در ارتباط با مادر رشد میکنند. آنها حتی از لحاظ عاطفی نیز اختلالات بیشتری از خود بروز میدهند.» وی افزود:« آزمایشهای متعدد نشان داده است مادرانی که در دوران بارداری با جنین خود همانند یک انسان کامل رفتار کردهاند و با او در مواقع مختلف سخن گفتهاند و رفتار خود را برایش توضیح دادهاند، فرزندانی با هوش بیشتر و توان ذهنی بالاتر نصیبشان شده است. » جهانبخشی برای این مساله توضیحی زیستی ارایه و توضیح داد:« مایعی که جنین در آن غوطهور است ترکیب شیمیایی پیچیدهای است که مواد آن در ارتباط با فعل و انفعالات که در بدن مادر صورت میپذیرد، دستخوش تغییر میشوند. استرس و فشار روانی مادر میتواند به تولید مواد مضری منجر شود که تاثیری نامطلوب بر روی مایعی که جنین در آن قرار دارد بگذارد.» وی با بیان این که وقتی مادر میخواهد به فرزند خود نشان دهد که احساسات او را میفهمد، با او همنوایی میکند، تصریح کرد:« مثلا اگر کودک از شادی یا گرسنگی جیغ بکشد، مادر به آرامی و نرمی با او حرف میزند و با این کار سطح هیجان و فشار وارده بر کودک را کاهش میدهد. این همنواییها گاه بسیار ظریف است مثلا مادر
میتواند لحن صدای خود را با جیغ کودک هماهنگ کند. یا زمانی که کودک جغجغه را به صدا در میآورد با صوتی خوشایند به کودک کمک میکند که آرامتر بازی کند.» این کارشناس ارشد مشاوره الگوهای صوتی مادر را در ترسیم الگوهای ارتباطی - اجتماعی کودک مؤثر خواند و یادآور شد:« صوت مادران علاوه بر نقشآفرینی در پیشینه بیماریزایی و بروز اختلالات رفتاری کودک، خاصیت درمانگری و تربیتی نیز دارد. اصولا کودک از پیامهای حسی دریافت شده تصویر ذهنی میسازد و به تعبیر آن تصاویر میپردازد و نتیجتا در یک گفتوگوی درونی درباره احساسات حاصل شده، احساساتی از خود نشان میدهد.»
منبع:
ایسنا
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼