ترس های دوران کودکی، او را بزدل نخوانید!
ترس، بخشی طبیعی و بعضاً ضروری از زندگی است. نمی توان فردی را پیدا کرد که هرگز در زندگی خود از چیزی نترسیده باشد.
انواع ترس های دوران کودکی
نوزاد در هنگام تولد از صدای بلند می ترسد .وقتی نوزاد دراز کشیده باشد، با شنیدن صدای خیلی بلند دست ها و پاهایش را به سمت بالا حرکت می دهد، به طوری که انگار «یکّه خورده» است. به تدریج و با بزرگتر شدن او ترس از صداهای بلند هم از بین می رود. نوزادان از عدم حمایت، غریبه ها و اشیای بزرگ نیز می ترسند. در سال سوم و چهارم زندگی، ترس از تاریکی، حیوانات ریز و حشرات بیشتر دیده می شود. در سال ششم زندگی ترس از حیوانات وحشی، روح و هیولا و در هفت سالگی ترس از مدرسه، بلایای طبیعی و رویدادهای ماوراءالطبیعه بیشتر از هر سن دیگری دیده می شود. در بین کودکان ۹تا۱۰ ساله، ترس از بیماری،جنگ، جراحت بیشتر دیده می شود.
راهکار هایی برای پیشگیری از ترس های دوران کودکی
کودک را هرگز (تأکید می کنم هرگز)از چیزی نترسانید. «لولو میاد می بردت»،«نمکی بیاد بخوردت»، «اگه اذیت کنی میبریم دکتر آمپولت بزنه» و مواردی از این دست باعث می شود دو اتفاق بیفتد: اول اینکه« هیچ لولویی برای بردن بچه نمی آید» و وقتی کودک متوجه این موضوع شود به این نتیجه می رسد که شما دروغ می گویید، دروغ همانطور که می دانید سبب بی اعتمادی می شود و تبعات منفی دیگری نیز دارد.دوم اینکه ترساندن کودک ممکن است موجب درونی شدن ترس در وجود او شود. دوستی تعریف می کرد که در دوران کودکی او را از قبرستانی که در محل زندگی او بوده است، ترسانده بودند، حالا او نزدیک شصت سال دارد و هنوز از قبرستان، شب و تاریکی می ترسد. وقتی به مادران توصیه کردیم که نباید کودک خود را بترسانید با این واکنش آن ها روبرو شدیم :«اگه بچه رو نترسونیم، بچه حرفمون رو گوش نمیکنه». این موضوع واقعاً باعث تأسف است که والدین از طریق ترساندن کودک یا تنبیه او ، کودک را وادار به انجام دادن یا ندادن کاری کنند. والدین اگر رفتاری با اقتدار داشته باشند، هرگز مجبور نمی شوند از چنین رفتارهای غیر بالغانه ای استفاده کنند.
شاید اولین کار در برخورد با ترس های دوران کودکی این باشد که ببینید آیا این ترس طبیعی است یا خیر. توجه داشته باشید، ترس هایی که برای اولین بار در یک سن خاص بروز پیدا می کنند ، اگر شدت متوسطی داشته باشند طبیعی تلقی می شوند، اما اگر شدت زیادی داشته باشند، در نبود عامل ترس هم موجب وحشت کودک شوند و کودک علائم اضطرابی نظیر تعریق، تپش قلب، لرزش اندام ها پیدا کند، نیاز جدی به بررسی دارد.مثلاً برای کودکان ۶ ساله ترس از مخلوقات فوق طبیعی موضوعی عادی است.اگر کودکی در طول روز چندین مرتبه در مورد غول ها و جادوگران صحبت می کند، خیلی جای نگرانی ندارد. اما کودکی را در نظر بگیرید که در اتاق نمی خوابد زیرا می ترسد غول ها به سراغش بیایند، به توالت نمی رود چون تصور می کند در زیر سنگ توالت غول وجود دارد،شب ها بخاطر کابوس هایی که در مورد غول ها می بیند دچار شب ادراری می شود، قطعاً چنین ترسی نیاز به بررسی روانشناس دارد.به اعتقاد گروهی از روانشناسان(که من نیز جزء آنان هستم)بسیاری از ترس های دوران کودکی ، ریشه در روابط ناسالم خانوادگی دارند. در خانواده ای که امنیت وجود ندارد، کودک می ترسد آسیب ببیند و تمام مسائل ناشناخته ،برای او
آسیب زا و ترسناک می شوند. بنابراین اولین توصیه ی ما به همه ی خانواده ها این است که مشکلات خانوادگی را برطرف کنید.این کار کمک زیادی به بر طرف شدن اضطراب کلی کودک و به تبع آن ترس های خاص او می کند. اجازه دهید در خانواده عشق حرف اول و آخر را بزند، آنگاه خواهید دید که تمام مشکلات حل خواهند شد. مهم ترین کار برای ایجاد امنیت در خانواده ، داشتن یک رابطه ی ایمن بین زن و شوهر است. زن و شوهری که به یکدیگر اعتماد دارند، رفتارهایشان برای همدیگر قابل پیش بینی است و از نظر عاطفی همواره در دسترس هم قرار دارند، فرزندانی را تربیت می کنند که آنان نیز احساس امنیت می کنند.
به ترس های کودک بیش از حد واکنش نشان ندهید. شنیده اید که بعضی ها «کاسه ی داغ تر از آش» هستند؟ لطفاً شما جزء آن ها نباشید. اگر کودک شما از یک موضوع خاص می ترسد، لازم نیست شما هم دائماً در گوشش زمزمه کنید که «تو از فلان چیز می ترسی». هر قدر موضوع خاصی نزد کودک تکرار شود، برای او اهمیت پیدا می کند.هر قدر شما به ترس او اهمیت بدهید، او نیز ترسش را شدید تر ادراک می کند. در اینجا به هیچ وجه منظور ما این نیست که مانع از ابراز هیجان ترس کودک شوید، بلکه منظور ما این است که بعنوان والدین او نباید به ترس هایش دامن بزنید.هر گاه کودک ترسید ،به او آرامش بدهید و مانع از ترسیدن مجدد او شوید. اما خودتان در مورد ترس ها صحبت نکنید. عباراتی مثل،«اون پیشی نازه، بهت کاری نداره»،«حواسم بهت هست، اجازه نمی دم بخوردت» باعث می شوند کودک تصور کند ترسی واقعی وجود دارد. اگر کودک خودش را در آغوش شما انداخت، او را در آغوش بگیرید ،اما خیلی کوتاه.در صورتی که خود را در آغوش شما نمی اندازد، از در آغوش گرفتن او اجتناب کنید. زیرا هر گاه کودک با موضوع ترسناکی روبرو شود و شما او را در آغوش بگیرید، احساس می کند خطری که ادراک کرده است بسیار جدی
است، بنابراین ترس او شدید تر می شود. توصیه ی جدی ما این است که در جمع خانواده و دوستان نیز در مورد ترس های کودک به هیچ وجه صحبت نکنید. زیرا این موضوع علاوه بر اینکه باعث خجالت زدگی کودک می شود، بر شدت ترسش نیز می افزاید.
برای برخورد با ترس های دوران کودکی فرزندتان، رفتارهای نابالغانه را کنار بگذارید. منظور ما از رفتارهای نابالغانه، رفنارهایی نظیر توهین، تحقیر، سرزنش و برچسب زدن است.در نظر داشته باشید که ترس ها، جزئی از مشکلات اضطرابی هستند و رفتارهای مذکور، موجب افزایش اضطراب می شوند. اضطراب نیز سبب افزایش ترس می شود.«ترسو»،«بزدل»،«بی وجود»و«کم دل» نمونه ای از این عبارات هستند.
رفتارهای جسورانه ی کودک را تقویت کنید. در صورتی که فرزند شما از موضوع خاصی می ترسد اما بدون اعمال فشار از طرف دیگران، خودش در صدد مقابله با ترسش بر می آید، رفتار او را مورد تشویق و تحسین قرار دهید.در هنگام تحسین کردن او، از بکار بردن واژه هایی که نشان دهنده ی ترس او باشد اجتناب کنید. مثلاً بجای اینکه بگویید«چقدر خوبه که دیگه از تاریکی نمی ترسی»، بگویید: «پسرم دیگه بزرگ شده،مثل بزرگترها رفتار میکنه». این گونه تحسین کردن، به کودک کمک می کند رفتار های جرأتمندانه ی بیشتری نشان دهد.
چیزی که کودک از آن می ترسد را از دیدش پنهان نکنید. کودکی را در نظر بگیرید که از یک اسباب بازی خاص می ترسد.اگر والدین آن اسباب بازی را از دید کودک پنهان کنند، ترس او هیچگاه بر طرف نخواهد شد و بعد ها ممکن است با شدت بیشتری خود را نشان دهد. اما در صورتی که آن اسباب بازی را در معرض دید کودک قرار دهند، با استفاده از روش هایی که در قسمت های مختلف این فصل آمده است می توانند ترس کودک را از بین ببرند.
کودک را به طور ناگهانی با عامل بوجود آورنده ی ترس مواجه نکنید. بسیار دیده می شود که والدین برای از بین بردن ترس های دوران کودکی فرزندشان، ناگهان تصمیم می گیرند او را به طور مستقیم با عامل ترس مواجه کنند. این کار اشتباه، در اکثر موارد منجر به بدتر شدن شرایط می شود و کودک ممکن است تا مرز «دیوانه شدن»، لکنت زبان و فراموشی پیش برود. بنابراین توصیه می شود از انجام هرگونه مواجهه ی ناگهانی جداً اجتناب کنید. وقتی والدین دختری پنج ساله طی یک برنامه ی نابخردانه و با تقلید از یک فیلم سینمایی تصمیم گرفتند برای بر طرف کردن ترس فرزندشان از سوسک، او را در اتاقی پر از سوسک بیاندازند، کودک ناگهان دچار شوک شد و به طور کلی قدرت تکلم خود را از دست داد و حالا با گذشت سی سال از آن ماجرا هرگز حتی کلمه ای صحبت نکرده است.
اگر با استفاده از این راهکارها موفق به مدیریت ترس فرزند خود نشدید، حتما با یک روانشناس مجرب تماس بگیرید.
منبع:
راستینه
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼