کودک چهار ساله، وقتی قهرمان بازی درمی آورد!
چه کسی به محض برخاستن از رختخواب شنلش را میپوشد و فقط قبل از اینکه به خواب رود آن را از تن درمیآورد؟
چه کسی بهمحض برخاستن از رختخواب شنلش را میپوشد و فقط قبل از اینکه به خواب رود آن را از تن درمیآورد؟ این قهرمان چهار ساله شماست. او را تماشا کنید که وسط اتاق میپرد و دور خودش میچرخد و شمشیر نامرئیاش را در هوا تکان میدهد.
او را میبینید که به آهستگی نزدیک گربهاش میشود، یک ژست کاراتهای میگیرد و با پا چنان وحشیانه در هوا لگد میاندازد که گربه پا به فرار میگذارد و درجایی پنهان میشود. او یکلحظه قهرمان شمشیربازی است و لحظهای دیگر میتواند در هوا پرواز کند؛ درحالیکه در تمام مدت با خوشحالی هزار و یکراه تازه برای کشتن آدمهای بد اختراع میکند.
والدین اغلب با دیدن چنین نمایشهایی دچار سردرگمی و نگرانی میشوند. آنها میپرسند: چرا کودکمان تا این حد وحشیانه رفتار میکند؟ من به کودکم آموختهام که به دیگران صدمه نزند، اما ببین چه میکند!
شاید شما هم مثل این والدین، از اینکه میبینید کودکتان تا به این حد به دنیای قهرمانها علاقهمند شده است ناراحت باشید. شاید سخت تلاش کردهاید تا فرزندتان را از تأثیر آگهیها و خشونتهای تلویزیونی دور نگهدارید. شاید تماشای کارتونهای خشونت زا یا برنامههایی از این قبیل را ممنوع کردهاید، اما حتی بچههایی که هرگز این نوع برنامهها را تماشا نکردهاند نیز به این بازیها تمایل پیدا میکنند.
آنها از دوستان و بچههای فامیل کارهایی را دربارۀ قهرمانبازی یاد میگیرند. در چهار سالگی، ازنظر او گروه همسالان بسیار اهمیت دارد. او بسیار علاقهمند است که همرنگ آنها باشد و با همان اسباببازیها بازی کند، بهنحویکه از هر نظر معرکه باشد و مورد تأیید دوستانش قرار گیرد.
اما قبل از آنکه از دست بچۀ همسایه یا هم سن و سالان فرزندتان در کودکستان ناراحت شوید، این امر اهمیت دارد که متوجه شوید آنها به دلایل مربوط به رشدشان به قهرمانها علاقه پیدا میکنند. نسلهای قبلی شیفتۀ شخصیتهایی مثل رابینهود بودند.
همۀ این شخصیتها دو ویژگی مشترک دارند، یعنی قدرت بیشازحد انسانهای معمولی و ویژگیهای خوب. آنها قادرند در هر مبارزهای که پیش میآید شرکت کنند و از آن جان سالم به در برند. آنها گرفتار مخمصههای مختلف میشوند، اما در نبرد با آدمهای بد پیروزی نصیبشان میشود.
فرزند چهار ساله شما به چند دلیل به قهرمانان خود نیاز دارد. او نسبت به سه سالگی بیشتر احساس جدایی از والدین و استقلال میکند. از سوی دیگر، او عاشق این استقلال تازه است. او احساس قدرت میکند و در مورد هر کاری که قصد دارد آن را انجام دهد، مغرورانه به خود میبالد که من میتوانم آن را انجام دهم.
او به شما نیازی ندارد، او میتواند از هر چیزی و حتی خودش مراقبت کند. از طرفی، هر چه استقلال و جدایی در کودکتان عمیقتر شود، پی خواهد برد که چقدر کوچک است. دنیا چقدر ترسناک است و درواقع چقدر به مراقبت شما نیاز دارد.
اما وقتی شنلش را بر دوش میاندازد، دوباره احساس قدرت میکند. هر کاری را اراده میکند میتواند انجام دهد. برای خودش قوانینی در نظر میگیرد. میتواند از خودش مراقبت کند. در بازیهای خود رفتاری خشن نشان میدهد که شاید این رفتار ازنظر والدین پرخاشگرانه باشد.
این قهرمانبازی به کودکتان کمک میکند بر احساس ناتوانی خود غالب شود، ولی درعینحال راهی است تا یاد بگیرد چگونه از خود مراقبت کند. با چنین آمادگی ذهنی، سعی کنید این اندیشه را تقویت کنید که کودکتان تواناییهای منحصربهفرد خود را دارد و میتواند از خود مراقبت کند.
اگر میتواند لباسش را بپوشد، در یک حوضچۀ بزرگ بپرد یا قطعات یک جورچین پیچیده را بهدرستی در کنار هم بگذارد (حتی اگر میگوید :سوپرمن آن کار را انجام داده است)، او را تحسین کنید. بهجای آنکه راهحل هر کاری را در اختیارش قرار دهید، از او بپرسید او فکر میکند چگونه باید اوضاع را روبهراه کند.
بهعنوانمثال وقتی کامیونش زیر مبل گیر میکند، به او اجازه دهید راههایی برای بیرون آوردن آن بیابد. درواقع، این کار بااحساس ناتوانی او مقابله مینماید و نیاز او را در تبدیلشدن به شخصیت دیگر برای حفظ امنیت از بین میبرد.
مقولۀ مهم دیگری که کودکتان میتواند از طریق بازی به آن دست یابد و بُعد تازهای به آشفتگیهای او ببخشد، همان کنترل پرخاشگری است. کودک چهارسالۀ شما میخواهد خوب باشد. اگر او بتواند پرخاشگری و دیگر خواستههایی را که وحشت دارد شما آنها را نپذیرید تحت کنترل خود درآورد، از محبت و تأیید شما برخوردار خواهد شد.
در این قهرمانبازی، جنگ بین قهرمانهای خوب و افراد بد، درواقع کشمکش درونی و بهنوعی تظاهر خارجی برای کنترل پرخاشگری کودک است. هر بار که قهرمان میشود، خود را از شر امیال و خواستههای بد خلاص میکند و به یک شخصیت خوب تبدیل میشود.
فایدۀ این نمایشها آن است که وقتی کودکتان درگیر فرآیند بااهمیت رشد است، عمیقاً نیاز دارد که پرخاشگری خود را بروز دهد و از طریق الگویی سازنده هدایت کند.
اگر نمایش وسواس گونۀ قهرمانبازی کودکتان زیاده از حد بالا گرفت، میتوانید محدودیتهایی برای او قائل شوید. بهعنوانمثال، اگر فرزندتان اصرار دارد که او را مرد عنکبوتی صدا کنید، این قانون را برای او در نظر بگیرید که شما فقط در محدودۀ خانه او را چنین خطاب خواهید کرد.
در مورد تعداد اسباببازیهای مخصوص قهرمانها که در طول یک هفته یا در کل برای او خواهید خرید، حدودی را در نظر بگیرید و دقیقاً مشخص کنید که کجا میتواند لباس قهرمانبازی خود را بپوشد.
سعی کنید نمایش قهرمانی فرزندتان را که گاهی مضحک هم میشود، با احترام و شوخطبعی تماشا کنید. این نمایش فرصت مغتنمی برای کودکتان فراهم میآورد که درگیری بین امیال خوب و بد، بین استقلال و وابستگی را مهار کند و دیگر مقولههای مهم تلاش خود را نشان دهد.
اگر محدودیتهای مناسبی برای او قائل میشوید، نظر خود را نسبت به کارهای خشونتآمیز به او بگویید و راههای دیگری برای حل اختلافات پیشنهاد کنید. این بازیها لطمهای به فرزندتان نخواهد زد. صبور باشید.
گرچه رشد هر کودکی مسیر منحصربهفرد خود را میپیماید، اما کودکان پنج ساله مسئولیت پرخاشگری خود را بهتر بر عهده میگیرند و اطمینان بیشتری نسبت به استقلال خود مییابند. کودکتان به آهستگی نمایش قهرمانی را کنار خواهد گذاشت و شاید خیلی زود جای شنل و شمشیر را با توپ یا مهرۀ بازی عوض کند.
منبع:
کودک آنلاین
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼