پرورش خلاقیت در کودکان، آموزش از طریق الگو سازی
اصولآً خلاقیت و کنجکاوی دو پدیدهی مرتبط با یکدیگرند و هر یک دیگری را به راه انداخته و با یکدیگر تعامل دارند. به نوعی میتوان گفت که خلاقیت تلاش کردن برای چیز جدیدی است که ما از آن به بعد میخواهیم آن چیز را آزمایش و تجربه کنیم و ببینیم که چه چیزی رخ خواهد داد.
این موضوع کاملاً طبیعی است که والدین برای فرزندان خود همواره بهترین چیزها را طلب کرده و در پی یافتن اموری باشند که در تعلیم و تربیت کودکانشان کارایی زیادی در بر داشتهباشد. آنان در ابتدا با نمایش تصاویر گوناگون در جهت افزایش رشد هوشی در کودکان خود تلاش کرده و سپس با شروع جدیتر زندگی اجتماعی فرزندان شان به دنبال روش های مناسب تر تعلیم و تربیت میگردند. البته در اکثر موارد، آنان حافظهی کودکان خود را به طرز نادرستی با اطلاعات غیر ضروری پر میکنند و راههای حل مساله و اکتشاف را در آنان کمتر پرورش میدهند. آنان در همان ابتدا سعی بر آن دارند تا با وارد کردن انبوهی از اطلاعات به رشد هوشی و آموزشی کودکان خود کمک کرده و بی این که به فرایند واقعی تعلیم و تربیت پی ببرند، به پاسخهای پیش اندیشیدهای بسنده میکنند. از همین روست که آنان برای مشکلات کودکان خود را در امور تحصیلی، انضباطی و موارد دیگر، هیچ تکنیک حل مساله که راهگشا باشد در اختیار نداشته و عاجز از حلکردن آنها میشوند. اصولاً برای دستیابی به اهداف تعلیم و تربیت، والدین میباید تلاش کنند تا عشق به یادگیری و میل به تصمیمگیری و حل مساله و همچنین تمایل به
همکاری گروهی برای تقویت کنجکاوی و رسیدن به خلاقیت و نیز رعایت احترام و امور انضباطی را در کودکان خود پرورش دهند. برای به راه انداختن خلاقیت در کودکان یک شور و علاقه لازم است، میباید کاری کرد تا آنان برای حرکت در چنین مسیری دارای اشتیاق و جوشش درونی شوند.
به کودکان باید آموخت تا به دنبال چیزهایی فراتر از آنچه که می بینند و حس می کنند بگردند تا از این طریق به جای درک `چه چیزی هست؟` به فکر `چه چیزی باید باشد؟` بیفتند. کودکان میباید بیاموزند که به یک موضوع یا مساله از زوایا و جهات مختلفی نگاه کنند و تمام حواس شان را در این جهت به خدمت بگیرند. این گونه نگریستن خلاق به مساله، موجب رشد موفقیت و ادراک گستردهتری از موضوع شده و آنان به تدریج در خواهند یافت که دنیایی که در آن زندگی میکنند از ارزش فراوانی برخوردار است.
اگر بر روی خلاقیت و تفکر خلاق کودکان کاری صورت نپذیرد، در آن صورت به جای این که به آنان مهارت استفاده و ترکیب اطلاعات داده شود فقط انباشتی از اطلاعات در اختیار آنان قرار خواهد داشت که به طور منفعلی آن را کسب می کنند. مهم این است آنها دریابند که این اطلاعات گوناگون چه رابطه و تعاملی با هم دارند؟ چه چیزهایی را نشان میدهند؟ چگونه میتوان آنها را به کار گرفت؟ چگونه و با چه روشی میتوان آنها را نظم و ترتیب داد؟ این همانند اعداد مختلفی است که در اختیار او میگذاریم. اگر ما روشهای تعامل این اعداد را به او یاد ندهیم مانند ضرب کردن، تقسیم و جز آن، این اطلاعات و ارقام سود چندانی برای او نخواهند داشت و لذا جریان اطلاعات میباید به شکل درستی در کودکان به راه بیفتد.
فعالیتهای تعلیم و تربیت میباید کاربردهای جدیدی را برای موضوعات یا اقلام مختلف ارائه کند، به آنان اعتماد به نفس بدهد تا بر ترس از اشتباه کردن خود فایق شوند، به آنان صبر کردن و حوصله در برابر ناکامی و شکست را آموزش داده و کاری کند تا کودکان از تمام توانایی خود بهره بگیرند به طور مثال روشهایی را به کار ببرد تا آنان از هر دو نیمکرههای مغریشان استفاده کنند و قدرت تخیل و توانایی حل مساله را در آنان به حداکثر قابلیت برساند. منظور از حل مساله تنها این نیست که کودک، پاسخهای متعددی به یک موضوع بدهد بلکه این امر به نوعی محصول کنجکاوی خواهد بود.
اصولآً خلاقیت و کنجکاوی دو پدیدهی مرتبط با یکدیگرند و هر یک دیگری را به راه انداخته و با یکدیگر تعامل دارند. به نوعی میتوان گفت که خلاقیت تلاش کردن برای چیز جدیدی است که ما از آن به بعد میخواهیم آن چیز را آزمایش و تجربه کنیم و ببینیم که چه چیزی رخ خواهد داد، این تلاش برای مشاهده کردن و تجربه کنجکاوی است و البته عکس این موضوع هم صادق است، به این صورت که ما توسط مشاهده و جستجو کردن این که چرا امور و پدیدههایی با روش و مسیرهای خاصی رخ میدهند (کنجکاوی) به دنبال این هستیم که این اطلاعات را با یک روش جدیدتری برای حل مسالهمان به کار ببریم (خلاقیت).
از این رو ملاحظه میکنید که این دو مفهوم، مفاهیم کلید ضروری و بسیار مهمی در کشفیات و ابداعات و.. هستند. کودکانی که برای رشد دادن این تواناییها و استعدادهایشان فرصت و آزادی بیشتری اعطا میشود، طبعاً از عملکرد و موفقیت بیشتری برخوردار خواهند شد. این والدین هستند که میتوانند چنین فرصتهایی را در اختیار کودکانشان قرار دهند، فرصت برای وارسی، کنجکاوی، کشف احتمالات، آزمایش و تجربهی عینی و ملموس پدیده ها و ده ها روش دیگر که سبب اعتماد به نفس، حس بلند پروازی و توفیق و.. در آنان خواهد شد.
ابزار دستیابی به چنین اهداف ارزشمندی، ابزار گرانقیمت و پیچیدهای نیستند. کتابها، گردش و تفریح، بازیهای مختلفی که در آنها شور و نشاط و کنجکاوی و حل مساله وجود داشتهباشد و تشویق کردن کودکان برای سوال کردن ، تشویق برای جستجو کردن و یافتن پاسخها از جملهی این گونه امور است. اگر شما چنین فرصتهایی را درون خانه رشد دهید، کودکانتان این مجال را خواهند یافت که احساسات طبیعی و ذاتی خود، مانند احساس کنجکاوی شان را پرورش داده و به فکر کنندگان خلاقی تبدیل شوند. البته باید به یاد داشته باشید که دستیابی به خلاقیت و کنجکاوی، نیاز به زمان دارد و در کوتاه مدت رخ نمیدهد.
از سوی دیگر یک بخش از پرورش کودک را میباید مورد توجه جدی قرار داد و آن این که روابط اجتماعی کودکان در بروز این تواناییها مهم هستند. کودکانی که برای بیان ایدههای خود به طور روشن و بدون ترس ظاهر می شوند قطعا موفقتر از سایرین خواهند بود. در واقع کودک باید دارای تعاملات مثبت اجتماعی باشد و والدین از مهمترین الگوهای او به شمار میروند. اگر او صفاتی مانند اطمینان داشتن به خود، مهربانی و صمیمی بودن، صادق و راستگو بودن و.. را داشته باشد، در نتیجهی این صفات امکان رشد بیشتری را در گروه خود خواهد داشت. والدین به راحتی میتوانند این نوع صفات را از طریق الگو سازی و هدایت و راهنمایی کودکانشان به آنها بیاموزند. کودکی خود را به یاد آورید. زمانی که با امور سادهای به وجد میآمدید و والدین شما در این امر شما را تشویق کرده و به واسطهی رفتار آنها، شما نیز تشویق میشدید که کنجکاو و پر شور باشید.
پیش از این که چنین روابط گرم و دوستانه و پر حرارتی به دست فراموشی سپرده شوند، زودتر اقدام کنید دست او را بگیرید و یک پیاده روی بروید.
با یکدیگر به سمت چیزهایی بروید که در عین سادگیشان ممکن است تاثیرات خیلی مهمی بر او بگذارند. با علاقه و اشتیاق داخل اسباب بازیها، وسایل مختلفی که در خانه وجود دارند، داخل انباری و.. بروید و با آنها چیزهایی بسازید که تازگی داشته باشند، کاردستیهای چوبی بسازید یا کارهایی انجام دهید که در آن یک نوع شور و اشتیاق وجود داشتهباشد.
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼