تربیت کودک تا هفت سالگی، متد کارآمد
«نباید به کودک تا هفت سالگی نه بگویید!» این ایده چندی است که در بین والدین به عنوان یک متد تربیتی رواج یافته است.
«نباید به کودک تا هفت سالگی نه بگویید!» این ایده چندی است که در بین والدین به عنوان یک متد تربیتی رواج یافته است. حالا اگر تا هفت سالگی هم نتوانند این ایده را تاب بیاورند، حدالامکان آن را رعایت میکنند. شاید در تئوری این تنها یک جمله کوتاه و واضح باشد اما در عمل شرایط و جوانب مختلفی برای این حکم کلی وجود دارد که باعث میشود سوالات زیادی در ذهن ما شکل بگیرد. به عنوان مثال اینکه نه نگفتن به بچه یعنی جلوی هیچ رفتار نابجای او نایستیم و او را متوجه اشتباهش نکنیم؟ نه نگفتن به بچه یعنی هر چه را طلب کرد در اختیارش بگذاریم؟ پس کودک از چه زمانی باید قراردادها و محدودیتها را درک کند؟ اصلا این حکم کلی چقدر معتبر است؟
سوالهایمان را با دکتر سمیه اسلامی، روانشناس مطرح کردیم. او ابتدا درباره تغییراتی که در روند تربیتی در چند سال اخیر به وجود آمده است و بالطبع روابط والدین با فرزندانشان را تحت تاثیر قرار داده است، گفت: کودکان از بدو تولد نیاز به توجه و محبت پدر و مادرشان دارند. در گذشته از آنجایی که پدرسالاری و به عبارتی سختگیری بیشتر بوده است به فرزندان کمتر توجه میشد و نیازهای کودک کمتر به چشم میآمد. در واقع به دلیل آن روحیه پدرسالاری تصور میشد که تربیت درست کودک مبتنی بر سختگیری است و این سختگیری حتی در وجوه عاطفی نیز بروز پیدا میکرد و باعث بیتوجهی به فرزندان میشد. از طرف دیگر در خانوادههای قدیمی تعداد فرزندان بیشتر بوده و پدرومادرها به سختی میتوانستند نیازهای بچههایشان را تامین کنند ولی امروزه تعداد فرزندان کمتر شده است و امکانات خانواده منحصرا به یک یا دو فرزند اختصاص دارد و همین امر باعث شده که بچههای امروز نسبت به گذشته به اصطلاح در ناز و نعمت باشند. البته این موضوع غیر از امکاناتی است که اصلا در گذشته وجود نداشته و در حال حاضر دیده میشوند و در دسترس بیشتر افراد جامعه هستند. حالا به همه اینها اضافه کنید خصوصیات والدین امروز را که به خاطر شرایط جدید زندگی پرمشغلهتر و کم صبرتر شدهاند و فکر میکنند اگر کودک چیزی خواست برای جلوگیری از داد و فریاد باید اطاعت کرد.
دکتر اسلامی درباره درجه توجه والدین به خواستهها و نیازهای کودک توضیح داد: دو سال اول زندگی مرحله دهانی نامیده میشود و کودک میخواهد همه دنیا را شناسایی کند و تنها راه شناختش دهان است. به همین علت نیز همه چیز را از سینه مادرش گرفته تا هر شی و وسیلهای که در دسترسش باشد، به دهان میبرد. بهتر است در این دو سال تا میتوان به نیازهای کودک توجه کرد و خواستههایش را حدالامکان برآورده ساخت البته با در نظر گرفتن اصولی، چراکه علیرغم اینکه تصور میشود بچه در این سن متوجه شرایط و عملکردها و سازوکار رسیدن به نیازهایش نیست اما او با آزمون و خطا در حال کشف راههای رسیدن به اهدافش است.
این روانشناس درباره درک کودک از کلمه «نه» گفت: بهتر است حدالامکان در ارتباط با کودک از کلمه «نه» استفاده نکنیم. در عوض هنگامی که فرزندتان مشغول خرابکاری است تا میتوانید حواس او را از هدف مورد نظرش پرت کنید و با او شروع به بازی نمایید.
دکتر سمیه اسلامی در نهایت به پدرومادرها هشدار داد که توجه بیش از حد به خواستههای کودک و همواره جواب مثبت دادن به آنها چه عواقبی ممکن است داشته باشد: تصور کنید که شما تمام نیازهای کودک را برطرف کردید؛ آینده چه میشود و شما تا کجا میتوانید خواستههای فرزند خود را تامین کنید؟ ناگهان به جایی میرسید که خواستهها نامعقول و از توان و تصور شما خارج است. چه اتفاقی میافتد؟ پرخاشگری، بیاعتمادی، عدم تحمل در شنیدن کلمه نه، زیادهخواهی و....شروع میشود. سعی کنید خواستههایی از فرزندتان را برآورده کنید که معقول و در حد خانواده، فرهنگ، اقتصاد و آینده شما و سایر اعضای خانواده باشد. بد نیست کودک «نه» بشنود و گاهی هم صبر و تحمل در رسیدن به خواستهاش را تجربه کند.
سوالهایمان را با دکتر سمیه اسلامی، روانشناس مطرح کردیم. او ابتدا درباره تغییراتی که در روند تربیتی در چند سال اخیر به وجود آمده است و بالطبع روابط والدین با فرزندانشان را تحت تاثیر قرار داده است، گفت: کودکان از بدو تولد نیاز به توجه و محبت پدر و مادرشان دارند. در گذشته از آنجایی که پدرسالاری و به عبارتی سختگیری بیشتر بوده است به فرزندان کمتر توجه میشد و نیازهای کودک کمتر به چشم میآمد. در واقع به دلیل آن روحیه پدرسالاری تصور میشد که تربیت درست کودک مبتنی بر سختگیری است و این سختگیری حتی در وجوه عاطفی نیز بروز پیدا میکرد و باعث بیتوجهی به فرزندان میشد. از طرف دیگر در خانوادههای قدیمی تعداد فرزندان بیشتر بوده و پدرومادرها به سختی میتوانستند نیازهای بچههایشان را تامین کنند ولی امروزه تعداد فرزندان کمتر شده است و امکانات خانواده منحصرا به یک یا دو فرزند اختصاص دارد و همین امر باعث شده که بچههای امروز نسبت به گذشته به اصطلاح در ناز و نعمت باشند. البته این موضوع غیر از امکاناتی است که اصلا در گذشته وجود نداشته و در حال حاضر دیده میشوند و در دسترس بیشتر افراد جامعه هستند. حالا به همه اینها اضافه کنید خصوصیات والدین امروز را که به خاطر شرایط جدید زندگی پرمشغلهتر و کم صبرتر شدهاند و فکر میکنند اگر کودک چیزی خواست برای جلوگیری از داد و فریاد باید اطاعت کرد.
دکتر اسلامی درباره درجه توجه والدین به خواستهها و نیازهای کودک توضیح داد: دو سال اول زندگی مرحله دهانی نامیده میشود و کودک میخواهد همه دنیا را شناسایی کند و تنها راه شناختش دهان است. به همین علت نیز همه چیز را از سینه مادرش گرفته تا هر شی و وسیلهای که در دسترسش باشد، به دهان میبرد. بهتر است در این دو سال تا میتوان به نیازهای کودک توجه کرد و خواستههایش را حدالامکان برآورده ساخت البته با در نظر گرفتن اصولی، چراکه علیرغم اینکه تصور میشود بچه در این سن متوجه شرایط و عملکردها و سازوکار رسیدن به نیازهایش نیست اما او با آزمون و خطا در حال کشف راههای رسیدن به اهدافش است.
این روانشناس درباره درک کودک از کلمه «نه» گفت: بهتر است حدالامکان در ارتباط با کودک از کلمه «نه» استفاده نکنیم. در عوض هنگامی که فرزندتان مشغول خرابکاری است تا میتوانید حواس او را از هدف مورد نظرش پرت کنید و با او شروع به بازی نمایید.
دکتر سمیه اسلامی در نهایت به پدرومادرها هشدار داد که توجه بیش از حد به خواستههای کودک و همواره جواب مثبت دادن به آنها چه عواقبی ممکن است داشته باشد: تصور کنید که شما تمام نیازهای کودک را برطرف کردید؛ آینده چه میشود و شما تا کجا میتوانید خواستههای فرزند خود را تامین کنید؟ ناگهان به جایی میرسید که خواستهها نامعقول و از توان و تصور شما خارج است. چه اتفاقی میافتد؟ پرخاشگری، بیاعتمادی، عدم تحمل در شنیدن کلمه نه، زیادهخواهی و....شروع میشود. سعی کنید خواستههایی از فرزندتان را برآورده کنید که معقول و در حد خانواده، فرهنگ، اقتصاد و آینده شما و سایر اعضای خانواده باشد. بد نیست کودک «نه» بشنود و گاهی هم صبر و تحمل در رسیدن به خواستهاش را تجربه کند.
منبع:
نی نی سایت
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼