اضطراب کودکان در مدرسه، چگونه کمکشان کنیم؟
استرس و اضطراب کودکان در دوران مدرسه، از همان ابتدا خودش را نشان می دهد.
استرس و اضطراب کودکان در دوران مدرسه، از همان ابتدا خودشان را نشان می دهند. مشکل این است که در منگنه گذاشتن کودکان توسط والدین و همسن و سالانشان، فشار یا توقع بیجاست و اسمش هرچیز دیگری هم که باشد، به عنوان استرس مدرسه از آن یاد می شود.
این استرس از زمان مهدکودک به سراغ کودک می آید. در ورزش های رقابتی نقش دارد. لذت یادگیری را تبدیل به میدان جنگی می کند که افراد آن سعی دارند گوی سبقت را از چنگ یکدیگر بربایند و دوستی ها را به روابط اجتماعی و رفتارهای خیرخواهانانه محدود می کند.
دکتر ریچارد ال هال، در طی مدت ۳۱ سال تدریسش هرگز زمان پر استرسی را تجربه نکرده است. هال معاون مدرسه آتلنتا لوت است که سالانه ۱۵۰۰ دانش آموز، از مقطع پیش دبستانی تا دبیرستان، در آن جا مشغول به تحصیل اند.
او گفت : " استرس می تواند با وجود فرد عجین شود." وی افزود: "دانش آموزان در وضعیتی قرار می گیرند که حس می کنند نباید از کارشان دست بکشند، حس می کنند کسی حمایتشان نمی کند و در محیطی قرار گرفته اند که به انتخاب خودشان نبوده، بلکه به منظور یادگیری، ملزم به تحمل شرایط هستند. تمامی این موضوعات، باعث به وجود آمدن استرس می شود."
استرس و اضطراب
دکتر برندا بریانت، روان شناس کودک و پروفسور در زمینه پیشرفت انسان در دانشگاه دیویس کالیفرنیا می گوید: استرس به خودی خود چیز بدی نیست.
او معتقد است: " شما بدون استرس مانند مرده ی متحرک هستید ". "این رقابت است که انسان را به یادگیری موضوعات جدید ترغیب می کند و ذهن را فعال نگه می دارد. در تمامی نظریه های مهم یادگیری، موضوع استرس بیان شده است، اما اگر استرس مانع پیشرفت فرد شود، مشکل محسوب می شود. در بعضی مواقع، اضطراب کودکان به خصوص در مدرسه به حدی است که آن ها را گوشه گیر می کند و از جنب و جوش باز می دارد. "
کودک نیازمند محدودیت ها و راهنمایی های مناسب با سن خود می باشد. از طرفی دیگر، اغلب والدین اجازه نمی دهند که روند یادگیری فرزندشان آن طور که درست است زمان خود را طی کند.
دکتر کارن ببورد، متخصص رشد کودک در کارولینای شمالی می گوید: " نباید برای اینکه کودکان کاری را انجام دهند، به زور متوصل شویم". " به کارگیری انگیزه های درونی کودکان بسیار حائز اهمیت است. به جای اینکه بابت گرفتن نمره الف، به آن ها پول بدهید، به او بگویید که چقدر از داشتنش احساس غرور می کنید. به او بگویید که به خودت افتخار نمی کنی ؟!"
اگر آن ها تنها به خاطر جایزه ما، کاری را انجام دهند، چیز زیادی به آن ها نیاموخته ایم و فرزندانمان شبیه افرادی می شوند که فقط به خاطر پول کار می کنند و دائما از شغل خود گله مند هستند. که همیشه باید با فشار آن ها را جلو ببریم ".
دکتر هال می گوید: " عادلانه نیست که والدین خواستار قوانینی فراتر از عرف که خودشان با آن مواجهه شده بودند برای تربیت کودکانشان بخواهند. اغلب والدین بسیار درگیر این موضوع هستند که موفقیت فرزندشان را ببینند و زیر بار هیچ چیزی که برتری کودکشان را خدشه دار کند نمی روند. ما به عنوان مدیران مدرسه و والدین، لازم است به خودمان یادآوری کنیم که حفظ برتری امری ذاتی نیست و روشی نیست که خودمان به آن عمل کنیم. "
اگر کودکی به دلیل استرس، جنب و جوشش را از دست بدهد، خانواده اش حتما باید علت مسئله را پیگیری کنند و کودک را نزد روان شناس یا روان پزشک کودک ببرند. اما اگر استرس کودک بیش از حد معمول باشد، پیشگیری تنها راه نجات از این وضعیت است.
پیشگیری از اضطراب کودکان در مدرسه
در این قسمت تمامی مطالبی که لازم است بدانید تا فرق استرس طبیعی با اضطراب را بدانید وجود دارد:
- با کودکانتان وقت بگذرانید.
- مکان ثابتی را در خانه به کودکانتان اختصاص دهید.
- درباره قوانین خانه، شامل: عواقب قانون شکنی و… و پایبند ماندن به آن ها گفت و گو کنید.
- عادت های غذاییشان را کنترل کنید.
- حرف زدن به تنهایی کافی نیست، با آن ها ارتباط برقرار کنید. زمانی که کودکان درست رفتار نمی کنند، به جای تنبیه آن ها سعی کنید دلیل رفتارش را بفهمید.
دکتر هال می گوید:" به حرف کودکتان گوش دهید؛ نیاز هایش را تصدیق کنید و بپذیرید. بدانید که دوران تحصیل، دوران زمان بری است. یک موفقیت یا شکست آنی به منزله تعیین سرنوشت فرزندتان نیست. رشد، یک پدیده تدریجی است.
ما به عنوان والدین باید بیاموزیم و بپذیریم که رشد کودک و آینده ای که پیش روی اوست، غیرقابل پیش بینی است. کاری که می توانیم برای بهبود وضعیت شان انجام دهیم، باید تلفیقی از محبت، حمایت و حضوری پررنگ باشد. این مهم ترین شعار والدین است: " ما کنارشان هستیم، دوست شان داریم و حمایت شان می کنیم. "
بخشی از این حمایت، تنظیم برنامه ای روزانه و روتین است.
دکتر ببورد می گوید: "عادت های روزانه مفید هستند، آن ها میزان استرس را کم می کنند. تنظیم زمان مشخص برای خواب، بیداری و استحمام در هر سنی می تواند موثر باشد. به کودکان نیز کمک می کند تا یاد بگیرند عادت های روزانه شان را خودشان تنظیم کنند. دورهمی های خانوادگی نیز، از اهمیت بالایی برخوردارند. در ابتدای بازگشایی مدارس، برنامه ای هفتگی وضع کنید تا درباره چگونگی اوضاع صحبت کنید، به عنوان مثال بپرسید: چه کسی اول از همه دوش گرفت؟ چه زمان هایی و به چه علت آلارم ساعت به صدا در می آید؟ به همه فرصت حرف زدن بدهید. "
برقراری ارتباط با فرزندان تان به این معنی است که به آن ها کمک کنید تا از اشتباهات شان درس بگیرند.
دکتر براینت توصیه می کند که بگذارید کودکان تان بفهمند که شما در حل مشکلاتی که به خاطرش دست به بد رفتاری زده اند، کمک شان می کنید.
" وقتی کودکان تنها انتظار تنبیه را از شما داشته باشند، هیچ گاه اینکه چه کار می کنند را به شما نخواهند گفت. باید میان وضع محدودیت ها، برقراری ارتباط و تنبیه، تعادل برقرار کنید. محدویت متفاوت از تنبیه است.
اما اغلب والدین به روش های تربیتی تنبیهی گرایش دارند، زیرا درک درستی از استرسی که کودک با آن دست و پنجه نرم می کند ندارند.
وی افزود: "کودکان نمی خواهند بد رفتاری کنند، اما هنوز نمی دانند که چطور می شود علی رغم فشارهایی که از طرف گروه همسن و سالان شان به آن ها وارد می شود، دوستی و رابطه صمیمی خود را با خانواده نیز، حفظ کنند. "
استرس به معنای دغدغه های مختلف در سنین مختلف است. در این قسمت به خلاصه این که اضطراب چگونه بر کودکان در مدرسه در مقطع های ابتدایی، راهنمایی و دبیرستان تاثیر می گذارد، می پردازیم.
مقطع دبستان
کودکان دبستانی هنوز متکی به نفس بودن را نیاموخته اند و هنوز در حال یادگیری مهارت های اجتماعی هستند. آن ها به مرور می آموزند که چطور می توانند دوست پیدا کنند، چطور می توانند کنترل خشم، هیجانات و احساسات شان را به دست بگیرند. اگر معلمان و والدین شان در مدرسه از روش های تربیتی معمول برای رفتار با آنان استفاده نکنند، آن ها دچار اضطراب و استرس می شوند.
دکتر ببورد می گوید: " کودکان زمانی مدرسه را شروع می کنند که ذهنشان آماده ی یادگیری است، به همین دلیل است که در این سن مدرسه را شروع می کنیم. آن ها باید مشتاق و آماده یادگیری باشند، پس تقویت علاقه، می تواند در یادگیری موثر باشد و لذت یادگیری به صورت طبیعی به سراغ شان می آید.
کمک به آنان در قوی کردن پایه ی تحصیلی شان می تواند باعث شود که در آینده مهارت هایی مانند خواندن و سایر مهارت ها را سریع تر فرا بگیرند."
علائم اضطراب در کودکان دبستانی
- ترس ها و کابوس های شبانه. دکتر بریانت می گوید: " چیزی برای ترسیدن وجود ندارد اما آن ها بسیار پریشانند. علائمی مانند دل درد و سردرد نشان می دهد که کودکان دچار استرس شده اند. والدین حق دارند فکر کنند که کودک شان دچار چیزی فراتر از یک بیماری معمولی شده و باید گفت که حدس شان درست است اما این موضوعی نیست که ذهن کودک را درگیر کرده، موضوع این است که آن ها سعی می کنند چیزی را از خود دور کنند که مدام حسش می کنند. شاید این تنها راه شان برای رهایی از حجم زیاد استرس است. "
- منفی بافی و دروغ گویی. دکتر بریانت معتقد است که یکی از راه هایی که می توانیم به کمک آن با این مشکل مقابله کنیم، پذیرفتن دروغ و اغراق نکردن در مورد آن به عنوان یک مشکل است.
- بگویید" چقدر خوب می شد اگر این موقعیت پیش می آمد". با این کار، شما به تصور آنان (تصور دروغی شان) اعتبار می بخشید و این امر می تواند بسیار موثر واقع شود. والدین باید دروغ را بپذیرند ولی نباید احساسات کودک را نادیده بگیرند.
این امر باعث می شود که شما و کودک تان وارد گفت و گو شوید و بتوانید بفهمید منشا دروغ از کجاست و کودک از ته دلش آرزو می کند که ای کاش این موضوع حقیقت داشت. "
- گوشه گیری و کم رویی مفرط را از کودک تان بگیرید. خلق و خوی کودکتان را بشناسید. همه کودکان در یک سن مشترک به بلوغ نمی رسند. برخی از آنان به آرامی پذیرای موضوعات جدید می شوند.
" اگر می دانید که کودک تان به آسانی عصبانی می شود و یا زودتر از سایر کودکان به مرحله پرخاش و ناراحتی می رسد، پیشنهاد دکتر ببورد این است که کمکشان کنید تا راهی برای خروج از این وضعیت پیدا کنند. "
اگر کودکان تان تمایل به تحرک بعد از مدرسه دارد، به او پیشنهاد دهید که بعد از شام به دوچرخه سواری بروید. اگر برای رفع اضطراب احتیاج به آرامش دارد، به او پیشنهاد دهید موسیقی گوش دهد.
دکتر ببورد می گوید: وقتی زمان خواب یا حمام کودکان تان فرا می رسد، سوال های راحتی از آن ها بپرسید. کودکان به سوال های پیوسته احتیاج دارند. به عنوان مثال، به جای این که از آنان بپرسید" امروز چه کار کردی؟ " درباره ناهار و یا داستانی که شنیده اند و یا دوستی که امروز با آن بازی کرده اند بپرسید. بگویید" بهم بگو کجا بازی کردین؟ توپ و وسایل بازی داشتین؟ گروهی بازی کردین؟ "
مقطع راهنمایی
بچه های مقطع راهنمایی، مسیری به سمت بزرگسالی طی می کنند. این دوره، دوره ای بسیار سخت با تغییرات فراوان است که ممکن است نوجوانان در این دوره، احساس زدگی کنند، چرا که از پس کنترل کردن موقعیت هایی که پیش از این به راحتی در دست می گرفتند، بر نمی آیند.
دکتر بریانت می گوید:" تغییر و تحول و ورود به دوران راهنمایی، زمانی است که شخصیت گروه همسن و سالان کاملا تغییر می کند. این تغییر اغلب ناگهانی و تا حدودی رنج آور است.
در سال سوم مدرسه زمان هایی وجود دارند که کودکان مان با اضطراب وارد خانه می شوند و ما مسئولیم طوری با آن ها رفتار کنیم که آرام شوند. باید به حرف شان گوش دهیم و بگوییم " آره، البته که دوره ی سختی هست و مقابله با این دوره سخت تر می باشد ".
به آنان اطمینان دهید که به درد و دل هایشان گوش می دهید و بگویید جایشان در خانه امن است و والدین شان به آن ها غم و غصه نمی دهند. " اگر این موارد به نظرتان آسان می آید، ساده نباشید. فرزندان تان هنوز هم نیازمند خط قرمزهایی هستند که از طرف شما وضع می شود، که کلید آن صبوری است.
دکتر ببورد می گوید: "حرف زدن با نوجوانان به سختی دندان کشیدن است! آنان فقط می خواهند با دوستان شان صحبت کنند". "پیدا کردن فرصت برای حرف زدن با آنان ممکن است فقط زمان هایی باشد که با آن ها به فروشگاه می روید یا زمان خواب کنار بالشت شان دراز می کشید. زمان های مناسبی را برای صحبت کردن با آن ها انتخاب کنید و بدانید که چگونه آغازگر مکالمه باشید".
دکتر بریانت می گوید: این که نوجوانان نمی توانند با والدین خود رابطه خوبی برقرار کنند، فقط یک افسانه است. دکتر بریانت و دکتر ببورد معتقدند که برای نوجوانان واقعا ضروری است که با بزرگسالان ارتباط برقرار کنند.
دکتر ببورد می گوید: " اگر چیزهایی که نوجوانان تمایل دارند درباره اش حرف بزنند را بهتان بگویم، شگفت زده می شوید. مسائل پیچیده ای مانند: مشکلات خانوادگی، تمایلات جنسی و صلح جهانی. مسائلی که در ذهن آن ها می گذرد، بسیار پیچیده تر از آن موضوعاتی است که ما فکر می کنیم آن ها می خواهند با ما در میان بگذارند. "
دکتر بریانت می گوید: " نوجوانان در حفظ رابطه با همسن و سالان شان شکست می خورند، اما ضعف نشان نمی دهند. "
همچنین او توصیه می کند که " با فرزندان تان مهربانانه و حمایت گونه رفتار کنید. در مقابل شان بیان کنید که اطمینان دارید که آن ها از عهده مسئولیت های خانه بر می آیند و هیچ عجله ای برای این کار وجود ندارد. به همین سادگی. والدین برای تربیت فرزند خود در دوران نوجوانی، باید زمانی به مراتب بیشتر از زمانی که یک کودک دبستانی داشتند، صرف کنند.
نوجوانان از ما انتظار دارند که توقعات مشخصی از آن ها داشته باشیم و در زندگی رفتار با ثباتی از خود نشان دهیم، حتی اگر بی حوصله ایم. به آن ها بگویید: بروید و به ماجراجویی هایتان برسید، ما همچون کوهی استوار پشت تان هستیم. "
مقطع دبیرستان
یکی از مشکلات اساسی ای که نوجوانان دبیرستانی با آن دست و پنجه نرم می کنند، پافشاری والدین برای انتخاب بهترین دانشگاه است.
" نوجوانان دبیرستانی آگاهند که برای حضور در آن دانشگاه ها، نیازمند ارائه گذشته تحصیلی ای درخشان هستند. این چیزی است که بارها از مشاوران، معلمان و والدین شان شنیده اند. تمرکز بر روی این مسئله بسیار زیاد است.
موضوع فقط گرفتن نمرات عالی نیست، بلکه بحث دیگری که مطرح است، شرکت کردن در فعالیت های فوق برنامه ای مهم و حتی خدمت اجتماعی(سربازی) است. "
در نوجوانان این استرس خودش را در نمرات پایین و رفتارهای خلاف عادت نشان می دهد. عکس العمل جوانان هم در مقابل استرس، اختلالات غذایی و یا درگیر شدن با مشروبات الکلی و سایر موادهای مخدر است. علائم را بشناسید و خودتان را برای راهنمایی شان آماده کنید.
هال می گوید: "مراقب تغییر در وضعیت نمرات، حاضر بودن، تاخیر داشتن و عدم پاسخ گویی فرزندتان در کلاس درس یا در خانه باشید. نگذارید کودک نوجوان تان به فعالیت خاص مانند گوش دادن به یک موسیقی بی معنی از فرهنگ بیگانه بپردازد و وقت خود را ساعت ها در اینترنت و در صفحات مجازی به چت کردن بگذارند.
با این اوصاف، اگر دانش آموزی از تبادلات و لذت های طبیعی مانند سایر افراد بهره نبرد، این موضوع را باید اعلام خطری برای آغاز مشکلش دانست."
راه حل مقابله با استرس
هال می گوید:" اگرچه راه حل به نظر ساده است اما واضح است که ما زمان کافی برای بودن با کودکان مان و عشق ورزیدن به آنان نمی گذاریم. "
وقتی نوجوانان بزرگ تر می شوند، والدین بیشتر شبیه یک مربی با آنان رفتار می کنند تا یک راهنما. اصول برقراری ارتباط، حضوری پررنگ و دستور العمل ها است که هنوز جواب می دهد. و موضوع مهمی است، خصوصا زمانی که نوجوانان گواهی نامه گرفته اند و می توانند به مکان هایی بروند که شما از آن ها بی خبرید.
والدین باید از برخی از کنترل کردن هایشان دست بر دارند. اما این که از دور هوای فرزندشان را داشته باشند، مهم تر از هرچیزی است.
دکتر ببورد می گوید: "وقتی فرزندانمان کوچک اند، به این دلخوش هستیم که انتخاب رنگ جوراب شان را به آن ها آموخته ایم. وقتی بزرگ تر می شوند، امیدواریم آن ها را طوری بار آورده باشیم که تصمیماتی بگیرند که به خودشان آسیبی نرسد.
نوجوانان بسیار ریسک پذیرند. به عنوان والدین موظفیم بدانیم آن ها کجا و با چه کسی هستند، نه این که به آن ها شک کنیم، این کار را تنها به منظور کنترل شان انجام می دهیم.
زمان مشخصی برای برگشت به خانه معین شده و شما هنوز به آن پایبندید. این موضوع شاید حتی در بزرگسالی شان نیز اتفاق بیفتد: یعنی شما از آن ها بپرسید که کجا هستند و آن ها پاسخ بدهند."
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼