۱۵۷۰۲۵
۱۰۲۸
۱۰۲۸

رابطه پدر با کودک، چطور رفتار کنم؟

در سالهای اول رشد کودک مخصوصاً در شش سال اول تولد، مادر محو همۀ توجهات کودک است.

در سالهای اول رشد کودک مخصوصاً در شش سال اول تولد، مادر محو همۀ توجهات کودک است. در حقیقت مادر همه چیز اوست، ولی به‌تدریج اهمیت پدر برای کودک شناخته می‌شود و کودک می‌فهمد که‌پدر نیز جایگاهی دارد و پدر است که از مادر حمایت می‌کند و در ضمن به‌اهمیت افراد دیگر مانند مادربزرگ‌ها و پدربزرگها نیز پی می‌برد.
بعد از سن شش سالگی، پسر احساس می‌کند که‌پدر الگوی کاملی برای اوست، رفتار، اعمال و شغل پدر از نظر کودک بسیار اهمیت دارد و رفتار کودک با پدر، برخلاف رفتار او با مادر، بسیار خوب و صمیمی می‌باشد. چون امروزه پدر باید در پرستاری از کودک با مادر همکاری کند، بنابراین پدر با کودک و کودک با پدر از همان سالهای اول تولد باید با یکدیگر رابطه برقرار کنند.
رشد کودک و بزرگ شدن او در روابط کودک و مادر تغییرات زیادی به‌وجود می‌آورد، زیرا رابطۀ مادر و کودک بسیار حساس و ظریف است، ولی در مورد پدر چنین تغییراتی وجود ندارد.
رابطۀ کودک و پدر و رفتاری که کودک در طول زمان رشد خود نسبت به‌پدر دارد، کمتر دستخوش تغییر و دگرگونی می‌گردد. ثبات، استواری و قاطعیت پدر باعث می‌شود که پس از بازگشت او به‌خانه، مادر در مورد کودک با او صحبت کند و کارهای خوب یا بدی را که کودک انجام داده‌است برای او بیان نماید.
پدر به‌عنوان یک قاضی باید قضاوت کند که به‌کودک جایزه بدهد یا با او تنها بنشیند و صحبت کند و او را نصیحت نماید. از طرف دیگر وظیفۀ پدر ایت که از روش و رفتاری که مادر با کودک دارد، حمایت کند.
اگر در موردی پدر با چگونگی رفتار مادر و کودک موافق نیست، آن را نباید جلو کودک به‌مادر بگوید. پدر باید موقعی که کودک نزد آنها نیست نظرش را برای مادر بیان کند و این دو به‌توافق برسند. اگر بین پدر و مادر اختلاف سلیقه‌ای وجود دارد، نباید جلو کودکان بحث کنند.
اگر کودک درک کرد که اختلاف نظر بین پدر و مادر وجود دارد، سعی خواهد کرد که‌پدر و مادر را در مقابل یکدیگر قرار دهد و آنها را به‌جان هم اندازد و درنتیجه آنچه را خود می‌خواهد، به‌دست آورد. اگر چنین واقعه‌ای اتفاق افتد، کودک تربیت و انضباط نخواهد یافت و زندگی زناشویی توام با لذت و خوشی نخواهد بود.
رابطه پدر و کودک از سن سه تا پنج سالگی
رابطۀ پدر و کودک در سال سوم تولد (مانند رفتارهای دیگر کودک) بسیار صمیمی و بدون مشکل و برخورد خواهد بود. گرچه مادر، بیشتر مورد توجه کودک است، ولی پدر نیز ممکن‌است نقش بسیار مهمی داشته باشد.
در سن سه و نیم سالگی توجه اکثر کودکان از مادر به‌پدر گرایش پیدا می‌کند و پدر بیشتر مورد توجه و محبوب کودک می‌شود، مخصوصاً این احساس در کودکان دختر بیشتر نمایان خواهد شد و دختر بچۀ سه و نیم یاله پدر را نمونه و الگوی کامل می‌پندارد.
در سن چهار سالگی که کودک معمولاً کلمۀ نه را بر زبان می‌آورد، اگر پدر به‌کودک حرفی بزند، او اطاعت خواهد کرد. کودک در این سن، احساس خواهد کرد که نه فقط پدر درخانه دارای حاکمیت است، بلکه در خارج از خانه نیز پشتیبان اوست و از او حمایت می‌کند.
به‌گردش رفتن کودک با پدر و زمانهایی که او با پدر خود تنهاست، برای کودک لذت بخش می‌باشد. کلمات و گفته‌های پدر با کودک مانند قانونی در کودک اثر خواهد گذاشت.
در سن پنج سالگی، کودک نسبت به‌پدر احساس غرور و افتخار می‌کند و از او کاملاً اطاعت می‌کند و رابطۀ او با پدر خود بسیار صمیمی است. با وجود این، کودک در این سن در خیال خود می‌پندارد که مادر مرکز تمایلات و خواسته‌های اوست.
رابطۀ پدر با کودک در سن شش سالگی
کودک در سن شش سالگی بدترین رفتار را با مادر خود دارد، زیرا او می‌خواهد از مادر خود جدا شود و در دنیای خودش زندگی کند، بنابراین ممکن‌است به‌مادر خود اهمیت ندهد و با او سرسختی و لجاجت کند. در این سن، یعنی سن شش سالگی، رفتار پدر باید چگونه و چطور باشد؟
در اکثر موارد، دخالت کردن پدر سبب بدتر شدن رابطّ کودک با مادر می‌گردد، زیرا یا پدر، کودک را تنبیه می‌‌کند و یا اینکه رفتار غلط مادر با کودک را مسبب سرپیچی و گستاخی کودک می‌داند و گناه را بر گردن مادر می‌اندازد. در هر حال اگر رفتار پدر صحیح نباشد، وضع را بهبود نخواهد بخشید، بلکه آن را بدتر هم خواهد کرد و به‌آتش دامن خواهد زد.
پدر باید با اعمال سازندۀ خود، مشکلاتی را که در سن شش سالگی به‌وجود می‌آید، بهبود بخشد یا از بین ببرد.
او باید به‌دو اصل زیر کاملاً توجه کند:
اول: کودک در سن شش سالگی یعنی زمانی که رفتارش با مادر خود بسیار تند و سرسختانه است، در بیشتر موارد رفتار خوبی با پدرش دارد. چون مشکلات کودک اغلب در رابطه با غذاخوردن، لباس پوشیدن و خوابیدن می‌باشد، بنابراین پدر باید با آرامش و متانت با کودک رفتار کند تا از برخوردهای اشتباه جلوگیری شود.
اگر کودک احتیاج به‌پزشک و دندان‌پزشک داشت، یا احتیاج به‌تزریق امپول داشت، پدر باید کودک را با خود ببرد، زیرا رفتن با پدر بیشتر مورد قبول کودک خواهد بود.
کودک در این سن، کمتر احساس رقابت نسبت به پدر خود می‌کند و به‌خود جرات نمیدهد رفتاری را که با مادر خود دارد، با پدر نیز داشته باشد، بنابراین وظیفۀ پدر است که در این سن موقعی که علائم عدم هماهنگی در مسائل معمولی و روزمره بین کودک و مادر را دید، با دخالت خود هماهنگیهای لازم را به‌وجود آورد.
دوم: پدر باید نسبت به‌کودک شش سالۀ خود همیشه گوش به زنگ باشد تا قبل از اینکه مسائل و مشکلاتی در رابطۀ بین مادر و کودک به‌وجود آید، از آن جلوگیری کند.
در حقیقت پدر نباید صبر کند تا کج‌خلقی و نزاع و برخورد میان آن دو به‌وجود آید و بعد آن‌را اصلاح کند، بلکه باید قبل از پیدایش برخوردها از آن جلوگیری نماید. این اقدام پدر سبب خواهد شد که از ریخته شدن اشک کودک و مادر، جلوگیری شود.

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

  • اخبار داغ
  • جدیدترین
  • پربیننده ترین
  • گوناگون
  • مطالب مرتبط

برای ارسال نظر کلیک کنید

لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

در غیر این صورت، «نی نی بان» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.