گفتگو و گو با نعیمه نظام دوست، کودکی ام سفید بود
نعیمه نظام دوست را به واسطه حضورش در سریال های طنز می شناسیم. او درباره کودکی اش این گونه پاسخگوی سوالاتمان شد.
نی نی بان : نعیمه نظام دوست را به واسطه حضورش در سریال های طنز می شناسیم سریال هایی مانند ساختمان پزشکان، خانه اجاره ای، لطفا دور نزنیم و...این بازیگر طنز درباره کودکی اش این گونه پاسخگوی سوالاتمان شد.
کودکی شما چه رنگی بود؟
سفید.
آیا این همان رنگی است که دوست داشتید باشد؟
بله.
ناکامی بزرگ دوره کودکی شما؟
خدا را شکر ناکامی بزرگی نداشتم که برایم خاطره تلخی را به جای بگذارد.
بهترین دوست کودکی یتان؟
مادرم.
کوچه ای که بهترین اتفاقات زندگی شما درآن رقم خورد؟
کوچه ای در خیابان قیطریه.
در وسایل شخصی شما هنوز چیزی از کودکی باقی مانده است؟
خیلی زیاد از دفتر نقاشی گرفته تا بعضی از مداد رنگی هایم.
باارزش ترین اسباب بازی شما چه بود؟
عروسک که مادرم برایم خرید.
در کاراکترهای کارتونی ای که از کودکی تا به امروز دیده اید دوست داشتید جای کدام شخصیت بودید؟
سندباد چون دائم در سفر بود.
چه اتفاقی در دوران کودکی حرص شما را بیشتر در می آورد؟
این که بچه ها در بازی هایشان من را راه ندهند این موضوع خیلی من را عصبانی می کرد.
بهترین معلم دوران کودکی تان؟
معلم کلاس سومم.
اگر قرار باشد یکی از عکس های کودکی تان را انتخاب کنید آن عکس کدام است؟
همه عکس هایم را دوست دارم.
اگر بتوانید دوباره به دوران کودکی برگردید انجام یا تکرار چه کاری برایتان حسرت شده؟
هیچ چیز شاید فقط بازی های کودکی.
اگر به دوران کودکی برگردید کدام غذای مادرتان را هوس می کنید؟
آلبالو پلو.
خوب عیدی می گرفتید یا نه؟
بله خوب بودند.
چه کسی از همه بیشتر به شما عیدی می داد؟
پدرم.
عیدها، منتظر بودید اول خانه چه کسی بروید و چرا؟
فرقی نمی کرد مهم این بود که بچه های فامیل دور هم جمع بشویم و بازی کنیم.
دوست داشتید کودک امروز باشید یا همان روزگار، چرا؟
همان دیروز چون دیگر هیج وقت آن روزها را نخواهیم دید.
در بازی های کودکی بیشتر زورگو بودید یا مظلوم واقع می شدید؟
نه مظلوم بودم.
وقتی بچه بودید دوست داشتید در آینده چه کاره شوید؟
دکتر چشم.
داستان یا نویسنده ای که در کودکی شما و افکاراتان را متحول کرده باشد؟
بیشتر تحت تاثیر شعرهای فروغ بودم.
بچه خوش قولی بودید یا زیر قولتان می زدید؟
نه خوش قول بودم.
کجای کودکی از شما تقدیر فراموش نشدنی ای کردند؟ چه کسی این کار را کرد و به چه بهانه ای؟
یادم می آید وقتی کلاس پنجم دبستان بودم انشایی در مورد دوستی نوشته بودم که به خاطر آن از من تقدیر شد.
مسافرت مورد علاقه تان در کودکی کجا بود؟ چرا آنجا را دوست داشتید؟
کلا چون سفر را دوست داشتم برای همین همه جا به من خوش می گذشت.
تصویری که در اتاق کودکی شما روی دیوار نصب بود؟
یادم نیست.
آیا در کودکی بچه آرامی بودید یا همه را سرگرم می کردید؟
بستگی به شرایط و آدم ها داشت یک جاهایی خیلی شلوغ و یک جاهایی خیلی بذله گو و شیرین بودم.
اگر بچه ای شمارا اذیت می کرد خودتان با او طرف می شدید یا به والدین تان می گفتید؟
سعی می کردم با او به تفاهم برسم.
حس مادر شدن چقدر از کودکی در بازی های شما مشخص بود؟
خیلی نبود.
دوست خیالی هم داشتید، اسمش چه بود؟
نه نداشتم.
دوست داشتید کدام روز طولانی ترین روز زندگی تان باشد؟
روزی که برای اولین بار جلوی دوربین رفتم برایم غیر قابل باور بود.
از آب می ترسیدید یا آب بازی را دوست داشتید؟
نه دوست داشتم.
قایق درست کردن را بیشتر دوست داشتید یا موشک درست کردن را؟
هر دو را دوست داشتم.
اگر هم بازی شما گناهی نکرده را مثل شکستن ظرف یا شیشه را گردن شما می انداخت عکس العمل شما چه بود؟
گریه می کردم.
الان اگر به کودکی برگردید دوست دارید با موبایل بازی کنید؟
نه الان هم خیلی به این وسیله اعتیاد ندارم.
شبها برایتان قصه می خواندند یا خودتان به خواب می رفتید؟
هم می خواندند وهم خودم می خوابیدم.
دوران کودکی برایتان لذت بخش تر بود یا بزرگسالی؟
هر کدام مزایا و معایب خود را دارد اما بهر حال در دوران کودکی دغدغه های آدم خیلی کمتر از بزرگسالی است.
نظر شما درباره تک فرزندی؟
در شرایط امروز کار درستی است.
نظر تان درباره بی حوصلگی پدرومادرهای مدرن و زندگی های امروز؟
یک روزی پشییمان می شوند.
نظر شما درباره بچه های طلاق چیست؟
کاش هیچ وقت این بر چسب به آن ها زده نمی شد چون حسرت خیلی چیزها بر دلشان خواهد ماند.
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼